محور کتاب و مشکلات آن
ما به این فرموده خداوند متعال ایمان داریم و آن را تصدیق میکنیم که میفرماید:
﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَيۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ٢١﴾[الحشر: ۲۱].
«اگر ما این قرآن را برای کوهی میفرستادیم، کوه را از ترس خدا کرنشکنان و شکافته میدیدی! ما این مثالها را برای مردمان بیان میداریم، شاید که ایشان بیندیشند».
و این فرموده خداوند متعال را میخوانیم که میفرماید:
﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ ٢٣﴾[الزمر: ۲۳].
«خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است کتاب را که همگون و مکرر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند و از آن پس پوستهایشان ودلهایشان نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد. این رهنمود الهی است و خدا هر که را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هرکه را گمراه سازد اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت».
و این فرموده خداوند که:
﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ فَمِنۡهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمۡ زَادَتۡهُ هَٰذِهِۦٓ إِيمَٰنٗاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَهُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ١٢٤﴾[التوبة: ۱۲۴].
«هنگامی که سورهای نازل میشود، کسانی از آنان میگویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟ واما مؤمنان بر ایمانشان میافزاید و شادمان میگردند».
و این همان قرآن است که ما آن را میخوانیم، ولی آن تأثیری را که خداوند متعال از آن خبر داده است، نمییابیم! چرا؟
قرآن همان قرآن است در حالی که به لطف خداوند به صورت کامل و بدون کم و کاستی به دست ما رسیده است پس کاستی و مشکل کجاست؟
هر تأثیری در نظر ما سه رکن دارد: تأثیرگذار، تأثیرپذیر و وصل کننده این دو به هم
تأثیرگذار: همان قرآن است که اثر آن ثابت است و ما شکی در آن نداریم. و احتمال شک در دو امر دیگر یعنی تأثیرپذیر و وصلکننده وجود دارد.
تأثیرپذیر: همان قلب خواننده و وصلکننده؛ خواندن و اندیشیدن در مورد قرآن است.
این کتاب میکوشد کم و کاستی را از دو طرف کشف کند و راههای روشن را براساس تجربههای پیروزشدگان در به دست آوردن این تأثیرپذیریها اظهار کند.
همچنین حالت فهم و گشایشی که در بعضی اوقات پیش میآید و بعضی وقتها هم به روی آدمی بسته میشود – و این شکایت را از زبان عدهای از اشخاص میشنیدم – یک وقتی آیهای را میخواند و از آن تأثیر میپذیرد و معانی آن به روی او گشوده میشود، سپس بعد از مدت زمانی دوباره به سراغ آن آیه میآید ولی در مقابل آن توقف میکند و چیزی از معانی آن را به یاد نمیآورد و آن اثری را که قبلاً در وی ایجاد شده بود، احساس نمیکند. پس راز آن چیست؟ و چه علتی وجود دارد؟
این چیزی است که کتاب سعی دارد به آن جواب دهد و آن را مشخص کند و علاج و درمان آن را (به امید خدا) بیان و وصف کند.