مسأله چهارم: اجرای اهداف علم
در ذهن خود معانی و سؤالهای مشخصی را که میخواهی جواب آنها را در قرآن بیابی، قرار بده.
مثل اینکه کسی در مسیری سفر میکند در حالی که نسبت به آن خالیالذهن است. یا کسی که سفر میکند و جای مشخصی را جستجو میکند. آنچه که معلوم است – مثلاً – ما بارها از یک خیابان عبور کردهایم ولی متوجه جای معیّنی نشدهایم، که به آن احتیاج داشتهایم، بنابراین شروع به جستجو و تمرکز میکنیم تا آن را بیابیم. و قبل از این جستجو اگر از ما بپرسند که در خیابان فلان، کتابخانه وجود دارد جواب میدهیم، خیر، و با اطمینان میگوئیم که وجود ندارد. در حالی که کتابخانه موجود است. ولی ما با وجود اینکه صدها بار از کنار آن گذشتهایم، متوجه آن نشدهایم.
هر حالت یا حادثهای که برای تو پیش میآید از خودت سؤال کن که این در کجای قرآن یاد شده؟ آیا این در کتاب خداوند متعال آمده است؟
چه بسا از کسی که حضور ذهن ندارد و معنای آیهای از دید او پنهان شده است وقتی که قرآن را میخواند یا میشنود، میگوید: آیا این آیهای از قرآن است؟ گویی که برای اوّلین بار آن را شنیدهاست. [۲٩]
آری خواندن معانی آیات امری است که به طور کلی با خواندن الفاظ آن فرق میکند و فراموش شدن معانی امری است که پیش میآید هر چند که لفظ آن موجود باشد و زبان بارها آن را تکرار کند.
[۲٩] به نوار (روزه قلب) از دکتر خالد جبیر رجوع کنید. که در آن میگوید: «آیهای که من در طول چهل سال آن را خوانده و شنیده بودم امروز معنای آن را متوجه شدم.»