کلیدهای تدبر در قرآن

فهرست کتاب

مسأله سوم: مفهوم نادرست معنای تدبر

مسأله سوم: مفهوم نادرست معنای تدبر

آنچه که بسیاری از مسلمانان از تدبر قرآن، تفکر در آن و به یادآوردن معانی عظیم آن صرف می‌کنند: اعتقادشان بر این است که فهم قرآن سخت است و این در مفهوم تدبر قرآن نادرست است. و دور شدن از غایت و هدفی است که قرآن به خاطر آن نازل شده است. چون قرآن کتاب تربیتی و تعلیمی است. و برای هدایت و بصیرت تمامی مردم است. قرآن کتاب هدایت و رحمت و بشارت برای مؤمنان است. کتابی که خداوند متعال فهم و تدبر آن را آسان گردانیده، همچنان که می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ ١٧[القمر: ۱٧].

«ما قرآن را آسان ساخته‌ایم، آیا پندپذیرنده و عبرت گیرنده‌ای هست».

ابن هبیره/می‌گوید: «از جمله نیرنگ‌ها و دسیسه‌های شیطان این است که بندگان خدا را از تدبر در قرآن دور می‌کند. بخاطر اینکه می‌داند، هدایت بندگان هنگام تدبر در قرآن واقع می‌شود، پس این هشدار را می‌دهد تا جایی که انسان می‌گوید من از روی تقوا و پرهیزگاری در مورد قرآن صحبت نمی‌کنم [٧].» و شاطبی/می‌گوید: «قرآن از آن حیث که زبان سخن‌شناسان را بند آورده و بلیغ دانان را عاجز کرده است از اینکه مثل آن را بیاورند، معجزه است، به همین خاطر عربی بودن قرآن بر طبق اسلوبهای کلام عرب، خارج از آن ناست و باید امر و نهی خداوند در آن قابل فهم باشد [۸].» ابن قیم/می‌گوید: «کسی که بگوید: قرآن دارای تأویلاتی است که ما آن را نمی‌فهمیم و نمی‌دانیم و فقط به خاطر جنبه عبادی الفاظ آن را می‌خوانیم، پس قبلاً از آن محروم می‌شود [٩].» و صنعانی/می‌گوید: «کسی که این فرموده خداوند به گوشش برسد که می‌فرماید: ﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمُۢ ٢٠[المزمل: ۲٠]. و معنای آن را بفهمد بدون اینکه بداند که ﴿مَاکلمه شرط است و ﴿تُقَدِّمُواْمجزوم است، چون که شرط است و ﴿تَجِدُوهُمجزوم است چون جزای شرط است، و امثال دیگر ... ای کاش می‌دانستم، چه چیزی کتاب و سنّت را از معرفت معانی آن و فهمیدن ترکیب‌ها و مبانی آن منع ساخته است؟ تا جایی که دست نخورده باقی مانده است. و هیچ تردیدی جز الفاظ و حروف آن برای ما باقی نمی‌ماند.» [۱٠]

آنچه که در مورد این مسأله حقیقت دارد و صحیح است؛ این است که قسمت بیشتر قرآن برای تمامی مردم واضح و آشکار و مبرهن است. همچنانکه ابن عباسبمی‌گوید: «تفسیر بر ۴ نوع است: نوعی که اعراب به واسطۀ کلامشان آن را می‌فهمند وتفسیری که هیچ کس با جهل به آن معذور نیست و تفسیری که علماء آن را می‌دانند ودر نهایت تفسیری که جز خداوند متعال، کسی آن را نمی‌داند [۱۱].» و قسمت بیشتر قرآن از دو نوعِ اوّل است.

تعداد آیات احکام در قرآن ۵٠٠ آیه و تعداد آیات کل قرآن ۶۲۳۶ آیه است. همانا فهم وعد و وعیدهای خداوند و تشویق‌ها و ترهیب‌های وی و علم به خدا و روز قیامت، نیازمند فهم اصطلاحات دقیق علمی، نحوی، بلاغی، اصولی و فقهی نیست. چون قسمت بیشتر قرآن واضح و آشکار و روشن است. معنای آن را کوچک و بزرگ و دانشمند و بی‌سواد درک می‌کنند و می‌فهمند. پس وقتی که یک عرب این فرموده خداوند را می‌شنود که می‌فرماید:

﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّكُمۡ تَنطِقُونَ ٢٣[الذاریات:۲۳].

«به خدای آسمان و زمین سوگند، که این حق است درست همان گونه که شما سخن می‌گوئید».

می‌گوید: چه کسی خداوند متعال و گرامی را عصبانی کرده که او را به قسم خوردن واداشته است. و هنگامی که امام جماعت در خواندن آیه‌ای از سورۀ نحل اشتباه می‌کند: ﴿فَخَرَّ عَلَيۡهِمُ ٱلسَّقۡفُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَشۡعُرُونَ ٢٦[النحل: ۲۶]. و به جای من فوقهم، مِن تحتهم می‌خواند، پیرزن بیسوادی خطای وی را درست می‌کند. چون قرآن واضح و روشن است و فهم قرآن و فقه آن و تدبر در معانی آن سخت نیست، به گونه‌ای که عقل‌های ما را ببندد و فهم تمامی آن را وابسته و منوط به مراجعه کتب تفسیر بکند. پس وقتی که حکم کمتر را به حکم اکثر تعمیم می‌دهیم دچار اشتباه شده‌ایم و این نوعی به تأخیرانداختن و تعلل در تدبر قرآن و فهم آن است.

منع کردن عقل هایمان از تدبر در قرآن به دلیل عدم آشنایی به تفسیر آن و به خواندن الفاظ آن بسنده کردن یکی از راه‌هایی است که شیطان، بندۀ خدا را از دست یافتن به آن منصرف می‌کند تا هدایت نیابد.

وقتی که این حجت را قبول کردیم باید عقل ومنطق و حکمت را به کار گیریم تا آنگاه که معنای آیه بر ما مشکل شد برای یافتن معنا و مفهوم آن جستجو و مباحثه کنیم نه اینکه عقل را تعطیل کرده و سپس آن را بدون تدبر بخوانیم یا اصلاً خواندن را ترک کنیم.

[٧] ذیل طبقات الحنابلة، ابن رجب، ج ۳ / ص ۲٧۳. [۸] الموافقات، ج ۳ / ص ۸٠۵. [٩] التبیان في أقسام القرآن، ص ۱۴۴. [۱٠] إرشاد النقاد إلى تسیر الاجتهاد، ص ۳۶. [۱۱] تفسیر طبری، ج ۱ / ص ٧۵، مقدمه ابن تیمیه، ص ۱۱۵.