پیوست (۱): سفر من همراه کتاب
سفر همراه این کتاب را از زمانی که فهم پیدا کردهام شروع کردم ودریافتم که زندگی، تلاش، کوشش، صبر و نزاع میان حق و باطل و خیر و شر است. و ثابت بودن بر راه حق و کسب خیر، نیاز به تلاش و عمل دارد.
شروع به کتاب (الجواب الکافی) کردم و هرگاه احساس ضعف بر روحم غلبه پیدا میکرد و احساس ضعف اراده میکردم، درمان را در آن مییافتم وگاهی وقتها از آن نفع میبردم سپس به کتب خردمندان ودانشمندان معاصر مراجعه میکردم مثل؛ (قوارب النجاه) و (حدیث الشیخ) و (تربیتنا الروحیه) و (جدد حیاتک) و کتابهای دیگر که در دسترسم بودند، میخواندم تا توشه روحی خود را از آن نویسندگان بگیرم.
سپس مدّتی کتاب احیاء علوم دین غزالی و مختصر منهاج القاصدین ابن قدامه را خواندم. در مرحله نهایی توجه خود رابه کتابهای غربی که بازار را فراگرفتهند، جلب کردم مثل؛ (آیین دوستیابی) و (غم را رها کن و زندگی را شروع کن) و (بر نفس خود مسلط شو) (نیروی اراده) و ... پس هر زمانی که مشکلی پیش میآمد یا نیاز به درمان مسألهای پیش میآمد، به آنها مراجعه میکردم و آنها را بیش از یک بار خواندهام و به شکل قاعده و قانون خلاصه کردهام. و در این هنگام سؤال شگفتی به ذهنم خطور کرد و آن اینکه؛ چگونه درمان و تغییر در امثال این کتب پیدا میشود، در حالی که در قرآن یافت نمیشود؟ پس مرحله دیگر را به خواندن کتاب مدارج السالکین اختصاص دادم و مخصوصاً بعد از آنکه همراه حاشیهاش در یک مجلد چاپ شده، به عنوان همدم سفر و حضر من بود و آن را به نیّت تقویت سفر و مجاهده روح میخواندم. سپس مرحله دیگری را که سالی از آن سپری نشده بود، شروع کردم و به کتابها و نوارهایی در مورد نیرو و پیشرفت خود و کتابهایی که در جذب مردم با هم رقابت میکنند، روی آوردم و در بسیاری از آنها طلب پیشرفت و ترقی را کردم از جمله این کتابها؛ کتاب عادات هفتگانه، نیروهای خفته را بیدار کن، مطالعه سریع، چگونه هوش خود را دو برابر کنیم، کلیدهای دهگانه پیروزی، برنامه زبانشناسهای ملیگرا، چگونه حافظه را تقویت کنیم، آرام باش، خوشبختی در سه ماه، چگونه خوشبین شویم، غول را بیدار کن، و ... لیستی که نهایت ندارد. من آنها را خواندم و یا با دقت به آنها گوش دادم تا بتوانند چیزی از واقعیت را تغییر دهند، و به وسیلۀ آنها از نقاط ضعف رهایی یابم. ولی بیفایده بود، و خدای را سپاس میگویم که بیفایده بود، و من از این امتحان توسط منابع بشری برای پیروزی، نجات یافتم، وحال من چگونه میشد هنگامی که به وسیله این کتابها پیروز میشدم وکتاب خدا را فراموش میکردم تا زمانی که از این دنیا میرفتم؟ این سؤال حیرتانگیز، و آنچه که باعث تعجب و شگفتی میشود این است که: آیا مثل این سرگردانی از مردمانی که در بخش ناشناخته آفریقا زندگی میکنند، سر میزند؟ یا در جنگلهای آسیا در حالی که قرآن هم به آنها نرسیده است؟ یا از کسی که قرآن را حفظ میکند و در مرحله متوسط قرار دارد، در حالی که از آن نفعی نبرده، چون این کلیدها را فراموش کرده است.
این همان سؤال عجیب است که من دنبال جواب آن میگردم. پس الحمدالله آن را یافتم و در این کتاب جای دادم! پس ای شخص مسلمان، از این دنیا میروی و چیزی لذیذتر و پاکتر از کلام خدا در قرآن نمییابی. کلامی که هیچ نعمتی به طور مطلق به آن شباهت ندارد. واین به اذن خداوند متعال برای کسی که از این کلیدهای دهگانه که سلف صالح، ما را به آن هدایت کردهاند، حاصل میشود پس گنجینههای قرآن برای وی گشوده میشود و به وسیله آن گنجهای زمینی و برکات آن گشوده میشود و جزء بهترین امّتی میشود که برای هدایت دیگران آمدهاند.