کلید نهم: ترتیل
ترتیل یعنی با آرامش و تأنی خواندن؛ که از جمله باید مخارج حروف و مبادی آنها با اتمام معنی رعایت شود. به گونهای که قاری در آنچه که میخواند، فکر بکند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤﴾[المزمل: ۴]. ابن کثیر میگوید: «ترتیل یعنی قرآن را به آرامی بخوانی تا به فهم و تدبر آن کمک کرده باشی [۱۱٧].» و از عایشهلروایت شده است که پیامبر ج«سورهای را قرائت میکرد سپس آن را ترتیل میکرد تا از آن طولانیتر شود [۱۱۸].» و از انسسدر مورد قرائت پیامبر جسؤال شد، پس گفت: «پیامبر قرائتش را خیلی بسط میداد و بسم الله الرحمن الرحیم را میخواند: بسم الله را و سپس الرحمن را و بعد الرحیم را میکشید [۱۱٩].» از ام سلمهلروایت شده است که از وی در مورد قرائت پیامبر جسؤال کردند، پس گفت: «قرائت وی آیه به آیه و بریده بریده بود ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾ [۱۲٠]. و حسن بصری/میگوید: «ای آدمیزاد! چگونه قلبت نرم میشود، در حالی که مناعت تو در آخر سوره است [۱۲۱].» همچنین ابن مسعودستند خواندن نهیک بن سنان/را ناپسند دانسته است آنجه که میگوید: دیشب قرآن را خواندم پس عبداللهسگفت: «آن را مرتب و منظم بخوان چون ما قرائت پیامبر جرا شنیدیم و من برای همین سعی میکنم شیوهای که پیامبر جقرآن را خوانده، مراقبت کنم [۱۲۲].» و ابن مسعودسبه علقمه/در حالی که قرآن را تند میخواند، گفت: «پدر ومادرم فدایت باد قرآن را به آرامی بخوان، چون جمال قرآن است [۱۲۳].» و ابن مفلح/میگوید: «حداقل ترتیل این است که عجله را از قرآن ترک کنیم و کامل این است که قرائت به آرااست و همراه با هر آیه توقف کند [۱۲۴].» و صفت قرائت قرآن که از نبی جو صحابهشنقل شده دلالت بر اهمیت ترتیل (آرام خواندن) و با صدای خوب خواندن قرآن است. پس اگر به هر یک از کتابهای تجوید بنگری، این حقیقت را به روشنی درک میکنی و این نحو قرائت فقط در مورد قرآن آمده است. در احادیث و خطابهها و موعظهها چیزی از آن ذکر نشده است (یعنی فقط قرآن با ترتیل خوانده میشود.) و تفاوت بسیاری در ترتیل و تأنی برای کسی که احکام تجوید را اجرا میکند وجود دارد وکسی که آن را اجرا نمیکند و آن را مثل شعر میخواند.
از حذیفهسروایت شده است که: «در شبی همراه پیامبر جنماز میخواندم پس پیامبر با سوره بقره شروع کرد، سپس سوره نساء را خواند و بعد سوره آل عمران را خواند که آن را به آرامی و با تأنی میخواند.و هرگاه به آیات تسبیح برخورد میکرد سبحان الله میگفت و هرگاه به آیات دعا برخورد میکرد، دعا میکرد و هرگاه به تعوُذ میرسید استعاذه مینمود [۱۲۵]». هرگاه که مقدار خواندن با صفت قرائت تعارض پیدا کرد، صفت مقدّم است. از زید بن ثابتسسؤال شد که نظرت در مورد قرائت قرآن در ٧ روز چیست؟ گفت: خوب است. ولی اگر آن را در ۱۵ یا ۱٠ روز بخوانی، از نظر من بهتر است. پرسیدند چرا؟ گفت: تا بتوانم در آن تدبر کنم و به آن آگاه شوم.» [۱۲۶]
ابن حجر/میگوید: «کسی که قرآن را به آرامی بخواند و در آن تأمل کند مثل کسی است که یک گوهر گرانبهایی را بخشیده است و کسی که در خواندن قرآن عجله کند مثل کسی است که تعداد زیادی گوهر بخشیده ولی قیمت همگی آنها قیمت آن یکی است و شاید قیمت یکی، بیشتر از قیمت تمامی آنها باشد و شاید برعکس... .» [۱۲٧]
درست آن است که هر کسی در خواندن قرآن عجله کند، خودش را به یک مقصد و هدف واحد از مقاصد قرائت قرآن منحصر و محدود کند. که آن نیز ثواب قرائت قرآن است. و کسی که قرآن را به آرامی بخواند و در آن تأمل کند، تمامی مقاصد و اهداف قرآن را محقق کرده است. و از قرآن و روش پیامبر جو صحابه کرامشنفع کامل میبرد.
[۱۱٧] تفسیر ابن کثیر، ۱۴۵۳. [۱۱۸] صحیح مسلم ۴/۵٠٧. [۱۱٩] فتح الباری ۸/٧٠٩. [۱۲٠] مسند احمد ۶/۳٠۲ – سنن ابی داود ۴/۳٩۴. [۱۲۱] مختصر قیام اللیل، مروزی / ۱۵٠. [۱۲۲] صحیح بخاری ۱/۲۶٩ – صحیح مسلم ۱/۵۶۴. [۱۲۳] سنن بیهقی الکبری ۲/۵۴ – مصنف ابن ابی شیبه ۲/۲۵۵. [۱۲۴] آداب الشریعة ۲۲/۲٩٧. [۱۲۵] صحیح مسلم ۱/۵۳۶ – سنن نسائی ۲/۲۲۵. [۱۲۶] الموطأ ۱/۲٠۱. [۱۲٧] فتح الباری ۳/۸٩.