برابر قرار دادن خداوند با پیامبر صو ائمه †!
هر یک از ما اگر به بررسی قلبش بپردازد احساس خواهد کرد که وابستگی و توکل او بر واسطهها و شفاعتکنندگان بیشتر از تعلق و توکل او بر خداست، این هم در صورتی است که در این وسط از خداوند یادی بشود و به طور کلی به فراموشی سپرده نشود.
آن کس که صدا زده میشود، و از او کمک جسته میشود، و بخشنده و شفادهنده، و کسی که به درمانده پاسخ میدهد، و بدی را دور مینماید، و غمها و رنجها را دور میکند، و مشکلات را حل مینماید، و خواستهها را اجابت مینماید، و صداها و دعاها را میشنود خود خداوند نیست! بلکه حتماً باید واسطهها در میان باشند و باید شفاعت کنندگان دخالت داشته باشند، و بسا همین واسطهها و شفاعت کنندگان به طور مستقیم صدا زده میشوند بدون اینکه به خدا رجوع شود!!.
آنچه بیش از همه بر این مدعا دلالت مینماید این است که هرگاه یکی از این افراد در سختی و مشکل قرار میگیرد، اولین چیزی که به زبانش میآید (امام) و (ولی) است، و (الله) به زبانش نمیآید. کاری که مشرکین نخستین نمیکردند، زیرا آنها چنین بودند که:﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ﴾[العنکبوت: ۶۵]. «هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىکنند)».
و خداوند در مورد آنها فرموده است:﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰكُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ كَفُورًا٦٧﴾[الإسراء: ۶۷]. «و هنگامى که در دریا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام کسانى را که (براى حل مشکلات خود) مىخوانید، فراموش مىکنید; اما هنگامى که شما را به خشکى نجات دهد، روى مىگردانید; و انسان، بسیار ناسپاس است».
حتی برخی از عوام شیعه از عقیده خود دفاع میکنند و میگویند: «صبر خداوند طولانی است» و «صبر خدا چهل سال است» یعنی کی اجابت مینماید در صورتی که دچار مشکل شدهایم و نباید دیر شود؟!.
اما فراموش کردهاند که خداوند نزدیک است و اجابت کننده است، بلکه خداوند به آنها از شاهرگ گردن هم نزدیکتر است و هرگاه او چیزی بخواهد: ﴿إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ﴾[یس: ۸۲]. «فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»، آن نیز بىدرنگ موجود مىشود».
اما «ولی» که کلمهای است که اغلب به صاحب قبر یا زیارتگاه گفته میشود، به باور آنها آنچه میخواهند به آنها میبخشد، و در هر وقت دعای بندگان را اجابت میکند بدون اینکه آنها را منتظر بگذارد یا در اجابت تأخیر کند.
و هر گاه کسی را خدا حافظی کنند میگویند: «خدا و محمد و علی به همراهت» با اینکه اگر از اول تا آخر قرآن را بررسی کنید خواهی یافت که هیچ کس در هر وقت همراه تو نمیتواند باشد جز خدا که همواره با شماست، نه محمد و علی، و نه کسی دیگر غیر از آنها میتواند همراهتان باشد.
﴿مَا يَكُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَيۡنَ مَا كَانُواْ﴾[المجادلة: ۷].
«هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، هیچگاه پنج نفر با هم نجوا نمىکنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن، مگر اینکه او همراه آنهاست هرجا که باشند».
این کسی که خداوند از او در این آیه به «هو» (او) تعبیر مینماید کیست؟ آیا آن جز خدا کسی دیگر است؟!!.
آیا این آیه که:﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ١٠٦﴾[یوسف: ۱۰۶]. «و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند».
کاملاً بر این حالت تطبیق پیدا نمیکنند؟!.