سیری در جهان تشیع یا کشف اسرار پنهان حوزه های علمیه شیعیان

فهرست کتاب

چرا اين‌ كتاب‌ را نوشتم‌؟

چرا اين‌ كتاب‌ را نوشتم‌؟

سال‌ها از عمر خویش‌ را گذراندم‌ در حالی‌ که‌ من‌ بر این‌ باور بودم‌ و همواره‌ بر این‌ باور هستم‌ که‌ روش‌ اهل‌ بیت‌ با شریعت‌ خدا موافق‌ است‌ همانگونه‌ که‌ با عقل‌ و ذوق سالم‌ و شیوه‌ ارزشمند انسانیت‌ مطابق‌ است،‌ و نیز بر این‌ باور بودم‌ که‌ در آنچه‌ از آن‌ها روایت‌ می‌شود چیزی‌ وجود ندارد که‌ با کتاب‌ خدا یا سنت‌ پیامبر صمخالف‌ باشد، و اگر چنین‌ باشد با آن‌ مخالفت‌ خواهیم‌ کرد و آن‌ را نمی‌پذیریم‌، و به‌ همان‌ چیز چنگ‌ خواهیم‌ زد که‌ با کتاب‌ خدا موافق‌ باشد، همانگونه‌ که‌ امام‌ صادق ÷چنین‌ راهنمایی‌ نموده‌ است،‌ آری،‌ هنگامی‌ که‌ دروغ‌های‌ زیادی‌ ساخته‌ و پرداخته‌ می‌شد و به‌ او نسبت‌ داده‌ می‌شد فرمود: «آنچه‌ با کتاب‌ خدا موافق‌ است‌ آن‌ را بپذیرید و آنچه ‌که‌ با کتاب‌ خدا مخالف‌ است‌ آن‌ را رها کنید»[۱].

روزها همچنان‌ می‌گذشت‌ و من‌ رخدادها را زیر نظر داشتم،‌ و وضعیت‌ حاکم‌ بر پیرامون‌ خود و حرکت‌های‌ آن‌ را تحت‌نظر داشتم‌. مردم‌ را نگاه‌ می‌کردم‌ و کارهایشان‌ را بررسی‌ می‌نمودم‌ و افکارشان‌ را مورد آزمایش‌ قرار می‌دادم‌، خداوند شخصیتی‌ به‌ من‌ ارزانی‌ نموده‌ که‌ به‌ آنچه‌ می‌بیند یا می‌شنود بدون‌ بررسی‌ و پژوهش‌ قانع‌ نمی‌شود، و باور دارم‌ که‌ خداوند به‌ هر انسانی‌ عقلی‌ داده‌ تا بیاندیشد و از عقل‌ خود کار بگیرد، نه‌ این‌که‌ عقل‌ خویش‌ را بی‌‌کار بگذارد و از آن‌ استفاده‌ نکند و با عقل‌ دیگران‌ بیاندیشد، به‌ ویژه‌ در امور مهم‌ و بزرگ‌ مانند اصول‌ دین‌ و عقیده‌ و ضرورت‌های‌ زندگی‌ انسان‌، و من‌ هموراه‌ مقوله امیر المؤمنین‌ ÷را با خود تکرار می‌کردم:‌ (بار خدایا، از خامگی‌ و در خواب‌ فرو رفتن‌ عقل‌ها به‌ تو پناه‌ می‌برم‌)[۲].

و در برابر فرموده الهی‌ لرزه‌ بر اندام‌ می‌شدم‌ که‌ می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمۡ فِي ٱلنَّارِ يَقُولُونَ يَٰلَيۡتَنَآ أَطَعۡنَا ٱللَّهَ وَأَطَعۡنَا ٱلرَّسُولَا۠٦٦ وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠٦٧[الأحزاب: ۶۶-۶۷]. «در آن روز که صورت‌هاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مى‏شوند و) مى‏گویند: اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم! و مى‏گویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند».

بسی‌ جای‌ تعجب‌ است‌ این‌ قوم‌ از عقل‌ خود در فهمیدن‌ کتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبر استفاده‌ نکرده‌اند، و زمام عقل‌های‌ خویش‌ را به‌ دست‌ بزرگان‌ و رؤسا و علما سپرده‌اند. بنابر این،‌ سرنوشت‌ همگی‌ آن‌ها به‌ سوی‌ جهنم‌ رقم‌ خورده‌ است‌.

آری،‌ باید دانست‌ که‌ تقلید کردن‌ از علماء این‌ طور نیست‌ که‌ در همه‌ چیزها باید از آن‌ها تقلید کرد، بلکه‌ تقلید از علماء منحصر در فروع‌ دین‌ و جزئیات‌ آن‌ است،‌ و نیز در امور پیچیده‌ دینی‌ کسی‌ که‌ توانایی‌ پژوهش‌ و اجتهاد را ندارد می‌تواند از علماء تقلید نماید، باز هم‌ به‌ این‌ شرط‌ که‌ نظر علماء با نصوص‌ قرآنی‌ یا سنت (صحیح) اصطکاک‌ پیدا نکند.

اما در اصول‌ دین‌ و امور مهم‌ آن‌ اگر انسان‌ از علماء تقلید نماید و از آن‌ها پیروی‌ کند و به‌ اشتباه‌ برود یا نسبت‌ به ‌اصول‌ دین‌ جاهل‌ باشد معذور قرار نمی‌گیرد، و اگر نه‌ هر ملتی‌ دارای‌ علماء می‌باشد، یهودیان‌ علماء دارند و مسیحیان‌ نیز علماء دارند. اما همانطور که‌ خداوند متعال‌ فرموده‌ است‌: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ[التوبة: ۳۱]. «(آن‌ها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند».

و من‌ به‌ این‌ پی‌ بردم‌ که‌ اسلام‌ این‌ دین‌ بزرگ‌ در طی‌ تاریخ‌ طولانی‌ش‌ با دسیسه‌ها و توطئه‌ها و تلاش‌های زیادی ‌برای تحریف کردن آن مواجه شده است. یکی از این تلاش‌های خصمانه‌ علیه‌ اسلام‌ ساختن‌ احادیث‌ دروغین‌ و نسبت‌ دادن‌ آن‌ به‌ پیامبر صو ساختن‌ روایت‌های‌ دروغین‌ و مزخرفی‌ بنام‌ ائمه‌ بوده‌ است.‌

[۱] أصول الکافی ۱/ ۶۹. [۲] شرح نهج البلاغة – ابن أبی الحدید ۱۱/ ۲۴۶.