یکی فقط؟!!
به منابع بازگشته و آن را میخواندم و فکر مینمودم و جستجو میکردم در آن چیزها یافتم که موجب خوشنودیام شده و آرام گرفتم.
نخست یافتم: که ازدواج (متعه) که به هنگام بعثت پیامبر صوجود داشته است، ازدواجی است که با ازدواج شرعی هیچ فرقی ندارد مگر در وقت و ارث، یعنی موافقت ولی و گرفتن شاهد در آن شرط است، اما این صورتهای زشتی که فقها امروز اجازه میدهند از متعه نیست، فقط نام متعه را بر آن یدک میکشند. (متعهای) که در ابتدای امر بود یک چیز بود، و این چیزی که اتفاق میافتد چیزی دیگر است، پس استدلال کردن آن از متعه نوعی مغالطه است که اساس آن جز بازیچه اشتراک لفظی دیگر چیزی بیش نیست. با وجود این، پیامبر صدر آخر زندگیاش ازدواج موقت را حرام قرار داد، و هنوز وفات نکرده بود که ازدواج موقت را حرام نمود آن طور که در آخر کار شراب را حرام نمود.
و دلیل قطعی حرام بودن ازدواج موقت این است که هیچ یک از ائمه و هیچ یک از فرزندان و نوادگانشان صیغهزاده و محصول ازدواج موقت نبوده است، و در طول مدت زمانی طولانی که سه قرن که با آنچه معروف به (غیبت کبری) است پایان مییابد، و با وجود اینکه در خلال این مدت طولانی آنان صدها زن گرفتهاند، و از آنها صاحب صدها پسر و دختر شدهاند، هیچ فرزندی از فرزندانشان صیغهزاده و محصول ازدواج موقت نبوده است! و کتابهایی از نسب صحبت مینمایند که مخصوص آنها میباشند و فرزندان و مادر فرزندانشان را ذکر میکنند و آنها را به دو گروه تقسیم مینمایند، میگویند: این مادرش آزاد بود، و این مادرش کنیز بوده است، و بعضی وقتها میگویند: فلانی مادرش ام ولد است، یعنی کنیز است. صرف نظر از نوادگان اهل بیت غیر از ائمه. پس اگر ازدواج موقت (متعه) حلال میبود آنها آن را انجام میدادند، و از راه ازدواج موقت صاحب صدها فرزند میشدند، و این کتابها چنین مینوشتند که فلانی مادرش فلانی است، پدرش (امام یا غیر از او هر کس که باشد) مادرش را به صورت موقت به ازدواج خود در آورده بود.
آیا از من میخواهی تصدیق کنم یا درک نمایم که آنها صدها زن صیغه کردهاند اما به قدرت خداوند قادر سبحان هیچ یک از این زنها حامله نشده و فرزندی به دنیا نیاورده است؟!.
اتفاق ائمه و دیگر اهل بیت بر پرهیز ازدواج موقت دلیل قاطعی است بر اینکه ازدواج موقت نزد آنها حرام بوده است. و در این مورد، روایتهای زیاد از آنها در کتابها آمده که پوشیده نگاه داشته شدهاند، به جز شیعیان زیدی آنان این را از امام زین العابدین /روایت و اظهار نموده و آشکار کردهاند، و ازدواج موقت در مذهبشان حرام است.
در کتاب (الروض النضیر شرح مجموع الفقه الکبیر) در فقه زیدیه ۴/۲۱۸ آمده است:
- از امام زید ÷روایت است او از پدرش علی ÷، و پدرش از پدر بزرگش حسین ÷و او از علی ÷روایت مینماید که گفت: «پیامبر خدا ص در سال خیبر از ازدواج متعه نهی کرد». و در روایتی دیگر به جای نهی کرد آمده که حرام قرار داد.
- نوه امام زید ÷حسن بن یحیی، فقیه عراق در زمان خودش، گفته است: (خاندان پیامبر صبر کراهیت ازدواج و نهی کردن از آن اجماع کردهاند). به کلمه اجماع کردهاند توجه کنید.
- و از امام صادق /در مورد متعه (ازدواج موقت) روایت شده که گفت: (آن زناست).
- و امام باقر /در مورد آن فرموده: (متعه همان زناست).
و وقتی به منابع اثناعشری مراجعه کنیم این مطالب را میبینیم.
کلینی با سند خودش از مفضل بن عمر روایت مینماید که گفت: از ابو عبدالله ÷شنیدم که میگفت: (ازدواج موقت را ترک کنید، آیا فردی از شما حیا نمیکند که در جای عورتی دیده شود و این بر برادران و یاران صالح او حمل شود)[۶۵].
و از مام زید ÷، از پدرانش، از امیر المؤمنین علی ÷روایت است که گفت: «پیامبر خدا صروز خیبر گوشت خرهای اهلی و ازدواج موقت را حرام قرار داد»[۶۶].
و این موافق با آنچه که اینک به روایت زیدیها ذکر شد.
و از صادق /روایت است که او در مورد متعه پرسیده شد؟ گفت: (نزد ما جز انسانهای فاسق کسی آن را انجام نمیدهد)[۶۷].
امام ابو الحسن نکته زیبایی از اسرار باطل بودن نکاح متعه (ازدواج موقت) را بیان مینماید و آن این است که با ازدواج موقت مردان از زنهای خود روی گردان شده و زنان زیان میبینند، و این چیزی است که هر زنی که شورهش با زنان دیگر صیغه میکند رنج میبرد، و این چیزی است که مشاهده شده - اگر میخواهید بپرسید - و بسا این کار باعث میشود تا زن به انحراف کشانده شود، او از ازدواج موقت سخن میگوید و بیان میدارد (با مشغول شدن به ازدواج موقت از زنان خود روی گردان نشوید، آنگاه زنانتان ناسپاسی میکنند و بیزاری میجویند، و کسی را که به این کار فرمان میدهد دعای بد میکنند و ما را نفرین خواهند کرد)[۶۸].
عمل کردن به روایتهایی که ازدواج موقت را حرام قرار میدهد شیعه را از مذهبش بیرون نمیکند، چون در بین روایتهای متضاد با یکدیگر او برخی را بر برخی ترجیح میدهد، و این ترجیح دادن چیزی نیست که از مذهب یا دین بیرون کند، بلکه تمام مذهب ـ در واقع ـ بر اساس ترجیح قائم است، زیرا هیچ مسئلهای یافت نمیشود مگر اینکه روایتها از ائمه در مورد آن متعارض و متضاد هستند، و این قضیهای است که گذشتگان از آن رنج بردهاند، و به خاطر همین قضیه، شیخ طوسی شیخ طائفه کتابش (تهذیب الاحکام) را نوشت، پس چگونه اگر قول مرجوح چیزی باشد که عقل و دین آن را نمیپذیرد؟!.
بگو: شما را به یک چیز پند میدهم.
اگر زنی که شوهر ندارد حامله شود ـ مانند اینکه بیوه یا طلاق گرفته باشد ـ یا حتی دختری دوشیزه باشد ـ که به علت زنا ـ حامله شده باشد سپس خانوادهاش پی برد و او رسوا شد پس بر آنها ـ تا خودش را از عذاب برهاند - اعتراض کرد و گفت: که او با ازدواج شرعی حامله شده و ازدواج شرعی (متعه) است، چگونه میتوانیم میان دوچیز فرق بگذاریم؟!!.
[۶۵] فروع الکافی - کلینی ۵/۴۵۳ وسائل الشیعة - حر عاملی ۴/۴۵. [۶۶] تهذیب الأحکام - أبوجعفر طوسی ۷/۲۵۱، الاستبصار ۳/۱۴۲، ووسائل الشیعة - حرعاملی ۴/۴۴۱. [۶۷] بحار الأنوار - المجلسی ۱۰۰/۳۱۸. [۶۸] فروع الکافی۵/۴۵۳.