گفتههایی که کردارها آن را تثبیت مینماید
زندگی امیر المؤمنین سترجمان امینی برای گفتهها و توصیههایش بود او فقیرانه زیست حتی در حالی که او در رأس حکومت بود اما فقیرانه زندگی میکرد، و او، خانواده و خویشاوندانش را از کالاهای دنیا و فزونطلبی منع میکرد تا آنها برای دیگران سرمشق و نمونه باشند. به علی گوش بده که از حالت برادرش عقیل که فقیر شده بود و چنان سخت در فقر به سر میبرد که یک مشت آرد گیرش نمیآمد خبر میدهد. آری، همین عقیل فقیر پیش برادرش امیر المؤمنین میآید و از او میخواهد تا از بیت المال به او چیزی بدهد که بوسیله آن شکم فرزندان گرسنهاش را که چهرههایشان سیاه شده و رنگهایشان از فقر پریده و موهایشان ژولیده است سیر نماید، اما با وجود اینکه عقیل چندین بار خواستهاش را تکرار میکند و به او مراجعه مینماید امیر المؤمنین به او جواب رد میدهد و میگوید: عقیل را دیدم که تنگدست و فقیر شده بود و از من خواست تا از گندمهایتان به او یک صاع بدهم، و فرزندانش را دیدم که بر اثر فقر موهایشان ژولیده و رنگ پریده هستند گویا چهرههایشان با استخوانها سیاه شده بود و او چند بار پیش من آمد و تاکید کرد و خواستهاش را چند بار تکرار نمود، من به او گوش فرا دادم و او گمان برد که دینم را به او میفروشم و راه خویش را ترک نموده و به همان سو که او مرا مهار نماید میروم، من برای او آهنی داغ کردم و سپس آن را به بدنش نزدیک نمودم تا از آن عبرت بیاموزد او از درد آن جیغ بلندی زد و نزدیک بود از شدت داغی آن بسوزد، پس به او گفتم: مادران فرزند از دست داده به عزایت بنشینند! ای عقیل، آیا از آهنی که انسانی آن را برای سرگرمیاش گرم نموده فریاد بر میآوری و مرا به آتشی میکشانی که خداوند جبار به خاطر ارائه خشم خود بر افروخته است؟ آیا تو از اذیت و آزار فریاد بر میآوری و من از آتش سوزان جهنم فریاد برنمیآورم؟!.
و عجیبتر از این فردی است که شب هنگام با ظرفی پیچیده شده و معجونی که گویا آن را با آب دهان ماری یا استفراغ آن خمیر کرده به نزد ما آمد به او گفتم: آیا این صله رحم است یا صدقه یا زکاتی است؟ این بر ما اهل بیت حرام است. گفت، نه آن است نه این، بلکه هدیه است. گفتم: مادرت به عزایت بنشیند! آیا میخواهی مرا از دین خدا فریب دهی و گول بزنی؟!![۵].
من وقتی بین این حالتها و خوردن مال مردم و بین ثروت بیش از حد و ناز و نعمت و شکم سیری که عباپوشان دارا هستند مقایسه میکنم ننگ و عار را میبینم که در عباها و ریشهای زیادی مجسم شده است، بلکه چیزهایی بدتر و تلختر از این هم است.
و از سخن امام علی سکه میگوید: «مال ماده شهوتهاست»[۶].
و امام علی سرا دیدند که شلواری کهنه و پیونده زده شده به تن دارد به او گفته شد که چرا چنین؟ فرمود: «دل فروتن میشود و نفس زیر پای گذاشته میشود. و مومن به آن اقتدا مینماید»[۷].
[۵] شرح نهج البلاغة – ابن أبی الحدید ۱۱/ ۲۴۵. [۶] شرح نهج البلاغة – ابن أبی الحدید ۱۸/ ۱۹۳. [۷] شرح نهج البلاغة – ابن أبی الحدید ۱۸/ ۴۸.