خمس
مفهومی که علمای ما در مورد خمس گفتهاند در حقیقت بدعتی است که اساسی ندارد، و بلکه آنان فقط نام خمس را در یک آیه از قرآن یافتهاند و آن را دستاویزی قرار دادهاند تا در باور سادهلوحان بگنجانند که آنچه از اموال مردم که به نام خمس میخورند چیزی است که در قرآن ذکر شده است! یعنی آنان کلمه خمس را به کارگرفته و به آن معنی و مفهومی دیگر دادهاند که کاملاً با آنچه منظور و خواست خداوند در آیه است فرق مینماید. خداوند میفرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٤١﴾[الأنفال: ۴۱]. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذىالقربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بىایمان) ( روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آوردهاید؛ و خداوند بر هر چیزى تواناست».
روز فرقان روز جنگ بدر است که گروه مسلمین با گروه کافران در آن روز روبرو شدند. پس خمس در اینجا خمس اموالی است که از کافرانی که با مسلمین میجنگیدند به غنیمت گرفته شده است.
امام صادق÷میگوید: (خمس جز در غنیمتها در دیگر چیزی نیست)[۴۴].
گرفتن اموال کافرانی که با مسلمین سر جنگ ندارند به هیچ وجه جایز نیست. پس مسلمانان چکار کردهاند و چه گناه بزرگی مرتکب شدهاند که افرادی خمس مالهایشان را از دستشان میگیرند؟ حتی خمس کفشی که میپوشند را از آنان میگیرند، حتی از نخ و سوزن خمس میگیرند. بانکها و انبارهای خمسخواران از طلا و مال حرامی که میان آنها دست به دست میشود، و چیزی از آن به نیازمندان و بیوهها و مستمندان نمیرسد بلکه همین فقرا و نیازمندان هستند که این خمس را میپردازند، پر شده است، پس مسئله برعکس شده، زیرا فقرا و مستمندان مالهایشان را به ثروتمندان میدهند و اینها از آن استفاده مینمایند و بهره میبرند تا جایی که موسسههای مالی بزرگی در لندن و دیگر جاها با همین اموال که سادهلوحان و اغفال شدگان گمان میبرند که این اموال فقط در موارد شرعی صرف میشوند، ساخته میشود.
آیا عاقلانه است که خمس اموال امت - که امروزه بیش از یک میلیارد نفر و در ثروتمندترین جاههای دنیا قرار دارند - بر اقلیتی از مردم که خود را مستحق آن میدانند یعنی سادات و فقها صرف شود که اقلیتی که شمارشان از چند صد نفر بیشتر نیست، و اگر هم چند هزار یا صد هزار و حتی اگر یک میلیون باشند، آیا عقل میپذیرد که خمس اموال امت به اینها داده شود. پیامبر صدورترین مردم از دنیا و فریبندگیها و اموال و خزانهها و قصرهای آن بود، خداوند او را چنین خطاب نموده است: ﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَكُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٞ٤٧﴾[سبأ: ۴۷]. «بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست; اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است».
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيۡرٞۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ٧٢﴾[المؤمنون: ۷۲].
«یا اینکه تو از آنها مزد و هزینهاى (در برابر دعوتت) مىخواهى؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزى دهندگان است».
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ٨٧ لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ﴾[الحجر: ۸۷-۸۸].
«ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم. (بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، که به گروههایى از آنها (کفار) دادیم، میفکن».
پس بخششی که خداوند برای پیامبرش انتخاب نموده سبع مثانی (سوره فاتحه) و قرآن عظیم است، نه کالای دنیا. و اینهایی که ادعای جانشینی او را در امت مینمایند در رفاه و آسایشی زندگی میکنند که نتیجه چپاول اموال مردم به نام خمس است.
پیامبرمان محمد صهیچ روزی کسی را به قبیلهای از قبیلهها یا بازاری از بازارها جهت اینکه برایش خمس اموال مردم را جمع نماید نفرستاده است. و نیز هیچگاه امیرالمؤمنین علی ساین کار را نکرد.
من نمیخواهم در اینجا به رد کردن و باطل نمودن این بدعت ظالمانه بپردازم، بلکه خواستم عقلهای آزاد را به این متوجه نمایم که از خلال نگاه به وضعیت انحرافی به شکاف و فاصله بزرگی که میان دینداری انحرافی آنان و دین صحیحی که پیامبر صو اهل بیت سبر آن بودهاند پی ببرند.
و از صورتهای خندهآور و گریهآور انحراف این است که این کسانی که به نام دین شکمشان را سیر میکنند وقتی دیدند تطبیق احکام خمس مشکل است از صعوبت قضیه میکاهند و آن را آسان میکنند، طبق ضرب المثل (هرگاه خواستی که از تو اطاعت شود به چیزی دستور بده که در توان باشد). بنابراین، آنها خمس را آسان نموده مانند اینکه فردی موظف است یک میلیون خمس بدهد پیش سید میآید و میگوید: من بیشتر از پنجاه هزار ندارم. سید میگوید: اشکالی ندارد، همان پنجاه هزار را بیاور و تکرار میکند پنجاه، سپس آن را به او بر میگرداند، و سپس آن را میگیرد و میگوید: صد. و اینچنین این مبلغ بین آنها رد و بدل میشود تا اینکه شمارش به میلیون میشود. سید میگوید: رسید.
و گاهی سخاوت سیدی (سید روحانی است که نسبش به پیامبر میرسد و رسیدن به شجر علی با پول چقدر راحت است) او را فرا میگیرد و به خادمش که در کنار پاهایش سرش پایین و نشسته است از آنچه گرفته چیزی میدهد و خادم آن را میگیرد و تشکر مینماید و برای سلامتی و طول عمرش دعا میکند!.
عقلها کجا رفتهاند؟!.
[۴۴] حواله گذشته ۲/۵۶.