در مزار ائمه چه اتفاق میافتد
زیارت مراقد با گرد هم آمدن دختران و پسران جوان همراه است، بلکه فرصتی طلایی است برای دیدارها و وعدهها و فرصتی است برای رسیدن به آرزو. به ویژه، در روزها و شبهایی که مردم با پای پیاده به سوی یکی از مراقد راه میافتند و در کنار راههای طولانی شب میگذرانند.
آری، خرابی به حدی رسیده که خود را به نادانی زدن و یا خود را برتر دانستن سودی ندارد، و نیز اشاره یا به صورت خجل زده سری تکان دادن فایدهای ندارد، بلکه باید به صراحت و آشکار به مقابله برخاست، و با شجاعت تمام بدون حیرت واقعیت موجود در زیارت ائمه را پذیرفت و با آن روبرو شد، گرچه رابطههای نامشروعی که در مراقد انجام میگیرد چیزی است که هیچ فرد عاقلی از آن بیخبر نیست، اما همه ساکتاند. چون یکدیگر را دوست دارند؟! حتی علماء ساکتاند!!.
اما لحظههای ازدحام و شلوغی هنگام طواف اطراف ضریح و شب گذراندن در کنار قبر از این نوع منکرات خیلی انجام میگیرد، حتی برخی به خاطر این کارها به زیارت میآیند و ترانهها و رقصها و مشروبهایی که موسم ویژه زیارت احمد بن هاشم انجام میگیرد و نوشیده میشود به جای خود.
و شگفت اینجا که در درِ ورودی هر مزاری این عبارت به چشم میخورد که (ورود زنان بیحجاب ممنوع)!!.
خادمان و دربانان را میبینی که چگونه اموال افراد غافل را به روشهای مختلف و با حیلهها و راههای گوناگون چپاول مینمایند!! این به استقبال زنان و مردان زایر میرود و به امام سوگندش میدهد و میگوید: (تو برای این امام نذر داری؟) حتی برخی لباس زنان و گریبانشان را بازدید مینماید تا به چیزهایی پی ببرد که بسا تو آن را نمیدانی!.
یکی را میبینی که نشسته و بر مردهای دعا میخواند و از هر طرف روی او پول میریزد یا دستانش پر از پول است، یا اینکه میگرید و توی جیبش میکند. دیگری را میبینی که گوسفند را نگاه داشته و در یک روز چندین بار آن را میفروشد و بیچاره گوسفند همچنان در دست اوست بلکه گوسفند بیچاره در اسارت و زندانی همیشگی که پایان نمییابد قرار دارد، و پایان آن این است وارد شکم متولی قبر شود، کسی که به هر ناآگاه و غافلی که مالش را به او میدهد و سپس به ظاهر گوسفند را از او میخرد اما سپس گوسفند را به او باز میگرداند و او میگوید: نذر تو رسید. من میگویم: بله رسید اما..... به جیب متولی؟!.
یکی را میبینی که کاسهای در دست دارد و پول شکار میکند و دیگری تو را از پنجره و تور ضریح دور مینماید تا پول را در داخل آن نیاندازی و در دست او بگذاری، تا اینگونه پول به امام برسد!.
مالی که متولی و خادم قبر میگیرد قبل از اینکه برسد یا روی قبر بیافتد گویا از مالی که آشکار روی قبر قرار میگیرد رسیدنش به امام یقینیتر است!!! سوگند به خدا که عقل سلیم هیچ چیزی از اینها را نمیپذیرد.
گاهی زن یا مرد سمجی را میبینی که با وجود اعتراضات متولی که تکرار میکند و میگوید: نذر تو رسید، نذر تو رسید، جز در کنار تور و پنجره ضریح در جایی دیگر نمیایستد، زیرا او قانع نمیشود مگر اینکه پولهایش را ببیند که داخل ضریح میافتد.
و یکی را میبینی که کاغذها و کتابچههایی در دست دارد و میگوید: این حل کننده مشکلات است، و این دعای حسد است، و این دعای توسل و ناگهان از جاپریدن است، و این دعای رزق و روزی است، و این دعا برای ورود به محل اعیان و اشراف است... و اینطور هرچه میخواهند دعای آن موجود است!.
و آن جا دیگری ایستاده و پارچهای را میفروشد که به آن (ستاره) پرده میگویند، و در حقیقت قلاب است! و در نزدیک مردی ایستاده که تکه گچی که با رنگ آبی رنگآمیزی شده و هفت سوراخ در آن کنده شده را میفروشد و این را (مادر هفت چشم) مینامند. عجیب است! و معتقدند این مانع اذیت و آزار میشود و از چشمزخم حفاظت مینماید!.
آری، اگر به هر مرقدی از این مراقد بروی چیزهای عجیبی میبینی، از آن جمله کسانی را میبینی که کلاهای قرمز و عمامههای سبز و سفید و سیاه بر سر دارند، و میبینی برای چپاول این نذرها و اموال و آنچه که آن را (به حقجد) مینامند دلواپس و حریصاند، و اغلب این افراد یا همه ایشان ریشهایشان تراشیده است تا زمانی که نیاز باشد به راحتی بتوانند تغییر شکل بدهند.
اما مرده جز با پرداخت اموال هنگفت به خاک سپرده نمیشود از غسل دادن و کفن کردن تا تلقین تا طواف و تا نماز خواندن بر آن و ساختن قبر و خواندن بر آن و گرفتن مجلس عزا در مسجد و تا آمدن روحانی برای خواندن دعا یک بار دیگر هزینههای هنگفتی باید پرداخت، و همه این کارها جز با پرداخت مبلغی در هر مرحله انجام نمیشود، و اینطور ادامه دارد، و پس از این کارها چهلم میآید و بعد از آن سالگرد و آنچه خداوند بهتر میداند!.
و از جمله چیزهایی که جلب توجه مینماید این است که بیشتر مرقدها در کنار راهها ساخته میشوند، و برخی جز چند متری از راه فاصله ندارند، با وجود اینکه این راهها قبلاً وجود نداشتهاند، و این دلالت مینماید که این قبرها خیالی هستند، و هدف از ساختن آن تجارت و به دست آوردن سود است و اگر نه چگونه همه در کنار راهها هستند و چگونه به هر سو تقسیم شدهاند؟!.
آیا جای جعفر طیار را دیدهای؟! در حالی که جعفر طیار در تمام عمر خود سرزمین عراق را ندیده است. جعفر از حجاز به حبشه رفته است، و از حبشه بار دیگر به حجاز آمده، و پس از جنگ خیبر به شام سفر نموده و در جنگ موته شهید شده است!.
یا مرقد امام باقر /، در صورتی که باقر در مدینه در گذشته است و در مدینه به خاک سپرده شده است!.
یا آنچه را که مرقد شعیب ÷پیامبر مینامند و من نمیدانم که چه چیزی شعیب را از مدین شام به سرزمین عراق آورده تا در دیوانیه عراق بمیرد؟!.
و عجیبتر از این مرقد (مدین پیامبر) است، آیا مدین پیامبری بوده یا قبیله است که شعیب در آن مبعوث شدهاست؟!.
و از همه عجیب و غریبتر اینکه مرقدی برای (مالک) نگهبان دوزخ هم درست کردهاند!!.
و باید بدانی که این زیارتها و مرقدها شاخههای متعددی هم دارند!.
آیا میخواهی فریاد بزنی یا اعتراض کنی؟!.
اشکالی ندارد! از تو و از بسیاری همکیشانم و دوستانم غیر از این توقعی ندارم! اما به تو گفتم که غده بزرگ است، و نیاز به عمل جراحی بزرگی دارد! میخواهم این جراحی را جلوی چشمانت بدون استفاده از داروی بیهوشی انجام دهم، - آنگونه که تو را بیهوش کردهاند- زیرا من نمیخواهم تو بیهوش باشی چون به عقل و بیداریت نیاز دارم، اما آنها میخواهند تو چیزی نفهمی، پس جای تعجب نیست که وقتی مریض قیچی جراحی را ببیند آشفته شود! اما من میدانم جیغ زدن شایسته بزرگها نیست، و جراح گرچه عضوی از اعضایت را قطع میکند اما چون تو را دوست دارد چنین میکند!.
زیارت مرقد شبیه با حج مشرکین در عصر جاهلیت و طواف آنها گرد کعبه بدون لباس گردیده است! آری، زن و مردی را آن گونه لخت نمیبینی اما آنجا لختی سختتری هست! و وقتی که در داستانهای جاهلیت آمده است که اساف و نائله در کعبه زنا کردند و هر دو مسخ شده و به دو سنگ تبدیل شدند، باید گفت که اسافها و نائلههایی تا کنون نیز در مراقد اولیا طواف میکنند و هموراه مسخ میشوند، اما مسخی که چشمها نمیبینند اما دلهای که در سینهها هستند آن را مشاهده میکنند!!.