زیاد سخنگفتن از امور جنسی در کتابها و رسالههای فقهی (عملی)
آنچه در این منابع جلب توجه میکند این است که امور جنسی زیاد سخن گفته شده، و با کلمات و اوصاف زشتی بیان شده است.
و همچنین در این منابع کارهای زشتی بیان میشود که نفسهای سالم از آن متنفر میشوند، نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه فقط به خاطر بیان حیلهها و راههای شرعی تا از گناه آن آزاد گردد! و چنان احساس میکنی که گویا این جنایتها و زشتیها کارهای عادی هستند که مردم به انجام آن عادت کردهاند، و میتوان بدون هیچ اعتراضی آن را انجام داد و مرتکب شد، حتی علما دست به ارتکاب آن میزنند! همه آنچه که در جنایتی مانند لواطت فکر فقیه را به خود مشغول میکند این است که آیا غسل کردن بعد از لواطت واجب است یا باید از روی احتیاط غسل کرد!! و در ذکر اموری که قلم از نوشتن آن خجالت میکشد زیادهروی میکنند. مانند: لواطت با پدر زن یا برادر زن یا عموی زن یا پدربزرگ زن و یا مجامعت با مادر و خاله زن و دیگر مصیبتها و بلاهایی که فراگیر شده است.
(پسربچه گفت، مرد کوسه حکایت کرد، و نزدیکی کردند، و در چاله فرو رفت، و چنین مزخرفاتی).
و چیزهایی از این قبیل که به انسان جرات میدهد تا مرتکب آن بشود و انجامش برای او آسان میگردد، و گوش به شنیدن آن عادت میکند، و جامعه برای پذیرفتن آن حاضر میشود، بلکه در حالی که صفحه کتابهای فقهی که ویژه این بحثها هستند ورق میزنی احساس میکنی که تو برای نزدیک شدن به این جنایتها اکنون بعد از خواندن کتاب بیشتر علاقمند هستی! که قبل از خواندن چنین نبودی.
این فتواها را بخوان:
وط کردن (آمیزش) در دبر خنثی باعث جنابت میشود، از روی احتیاط باید غسل کرد... اگر خنثی آله خودش را در مردی داخل کرد یا در زنی و آب بیرون نیامد غسل بر خنثی واجب نیست، اما بر مرد و زن واجب است[۸۹].
جماع در راه جلو و عقب زن باعث جنابت میشود هم برای مرد و هم برای زن، و احتیاط را در مجامعت کسی دیگر غیر از زن برای هر دو نباید ترک شود[۹۰]. غیر از زن؟!!.
مفهوم عملی این فتوا و امثال آن بیش از راهنمایی کردن به وجود راهی دیگر چون راه ترافیک است چیزی نیست، و فقیه راهنمایی میکند و پاداش مییابد و چرا پاداش نیابد؟! راهنمایی به خوبی مانند انجام دهنده آن است.
مساله (۹۸۲) اگر کسی با خالهاش زنا کرد قبل از اینکه دخترش را عقد کند دختر خالهاش بر او حرام میشود، و همین طور در مورد عمه از روی احتیاط (چرا؟) اگر با عمه و خاله زنا کرد بعد از اینکه دختر را عقد کرده بود و با او مجامعت نموده بود بر او حرام نمیشود، و نیز اگر زنا بعد از عقد ازدواج و قبل از مجامعت رخ داد طبق قول ارجح![۹۱].
مساله (۹۸۳): اگر با زنی بیگانه زنا کرد بهتر این است و احتیاط این است (توجه کن احتیاط این است) که با دخترش ازدواج نکند. و اگر دخترش را عقد کرده بود سپس با مادرش زنا کرد بدون هیچ اشکالی برای او حرام نیست[۹۲].
مساله (۹۸۵): اگر با زنی شوهردار یا زنی که در عده طلاق رجعی بود زنا کرد از روی احتیاط برای همیشه بر او حرام است، اما زنا با زنی که در عدهای غیر از عده طلاق رجعی به سر میبرد باعث حرمت زنی که با آن زنا شده نمیگردد، و زنا کننده میتواند بعد از تمام شدن عدهاش با او ازدواج کند[۹۳].
این فتوا کجا و فرموده الهی کجا که میفرماید: ﴿...وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞ﴾[النور: ۳]؟!! «... و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمىآورد».
مساله (۹۸۶): و اگر با زنی ازدواج کرد که شوهر نداشت و در عده نبود جایز است که با او ازدواج کند، و احتیاط این است که عقد را به تاخیر بیاندازد تا زن حیض شود. بله، برای غیر از زناکار قبل از این ازدواج با آن زن جایز است، گرچه احتیاط این است که تاخیر شود[۹۴]طبق یک قول، و طبق قولی دیگر: غیر از زانی برای کسی دیگر جایز است که آن را قبل از آمدن عادت ماهانگی به ازدواج خود در بیاورد، مگر اینکه زن به زنا کردن معروف باشد، در این صورت احتیاط این است که با آن قبل از اینکه توبه کند ازدواج نکند، همان طور که احتیاط این است که با مردی که با زنا کردن معروف است ازدواج نشود مگر بعد از اینکه توبه کرده باشد. و احتیاط و بهتر این است که رحم زن زناکار قبل از ازدواج از آب حرام بوسیله آمدن خون حیض خالی و صاف شود خواه با مرد زناکار ازدواج کند و خواه با کسی دیگر (!!!!)[۹۵].
مساله (۹۸۹): اگر زن زنا کند بر شوهرش حرام نمیشود گرچه به زنا کردن اصرار بورزد اما بهتر این است (بهتر است!!) در صورت عدم توبه، شوهر آن را طلاق بدهد(!!)[۹۶].
نمیدانم فقیه در این فتوا چه کسی را مخاطب خود قرار میدهد؟ آیا جز فرد دیوثی کسی میتواند مخاطب او باشد؟ و آیا دیوث از حلال و حرام میپرسد مگر در جامعهای که منکر در آن معروف شده و معروف منکر شده است، و مردم دیگر چنین زشتیهایی را آسان میپندارند و با آن زندگی میکنند؟ گویا چیزهای عادی هستند؟ و اگر نه این انسان با چنین فتواهایی چکار میکند در حالی که او به چیزی راضی است که چهارپایان به دیدن آن راضی نیستند؟!.
ارزش جامعهای که همه این زشتیها بدون اعتراضی در آن انجام میشود چیست؟ فتواها چه فایدهای دارند؟!.
این فتواها جز امضاهایی به نشان راضی بودن، یا چشمپوشی کردن، چیزی بیش نیستند، و فقها این زشتیها را اجرا میکنند!.
پس آیا نقش آنها این است؟!!.
چرا این میکروبها در مناطق دیگر یافته نمیشوند، و فقهای آن به سخن گفتن از این زشتیها نیاز ندارند، و نیازی به صدور فتوایی در مورد این چیزها ندارند؟ فقیه در فتوای خود سخن را بر لب مطلب متمرکز نمیکند، بلکه به اموری حاشیهای میپردازد و آن را محل سخن و محور فتوای خود قرار میدهد.
به عنوان مثال، فقیه از بزرگی جنایت دیوثی سخن نمیگوید و کسی که راضی است در خانهاش عملی زشت و منافی عفت انجام شود دیوث است، و دیوث وارد بهشت نمیگردد، این جوهر و هسته فقیه است، اما فقیه سخن گفتن از این را به طور کامل به فراموشی میسپارد تا به سوی کارهای حاشیهای بیارزشی برود.
این فتوا را بخوان:
مساله (۹۹۱): هرگاه فرد بالغی با بچهای لواطت کرد و فرو برد، بر جماع کننده مادر جماع شده و خواهرش و دخترش (خویشاوندان درجه یک فقط!) حرام میشوند، و اگر در داخل شدن آله شکی بود یا گمان داخل شدن آن میرفت بر او حرام نمیشوند، همچنان که اگر جماع کننده نابالغ بود و فرد جماع شده بالغ بود حرام نمیشوند(!!!!!!)[۹۷].
و دیگری میگوید: و این سه تای مذکور اگر در دخول شک بود حرام نمیشوند بلکه اگر گمان داخل شدن میرفت نیز حرام نمیگردند[۹۸].
مساله (۹۹۲): هرگاه با زنی ازدواج کرد سپس با پدرش یا برادرش یا پسرش لواطت کرد زن بر او حرام نمیشود[۹۹].
جامعهای که به چنین فتواهایی نیاز دارد جامعهای منحط و از بین رفته میباشد، و علماء و فقهایی که وجودشان در جامعهایشان مانع سقوط در ورطه هلاکت نشده است باید بار و بنه خود را جمع کرده و جامعه را ترک بگویند، بعد از اینکه از محقق کردن آنچه از امثال آنها مطلوب است شکست خوردهاند، به خصوص که آنها با اموال فرزندان جامعه خود و تلاش و عرق آنها زندگی میکنند!!.
آیا وظیفه فقیه این است که با شاذ و نادری بنگرد یا اینکه به وضعیت کنونی نگاه کند و سپس فتوا وضع نماید و یا ـ بهتر بگوییم ـ به نتیجهگیریهای شرعی بپردازند؟
و یا اینکه وظیفه فقیه این است که بین جامعه و گرفتار شدن به منجلاب زشتیها مانع شود، یا حداقل برای راه حل موفقیتآمیز جستجو نماید، اگر حالت از دست او در رفته است یا حالتهایی هست که راههای پیشگیری مفید واقع نمیشود؟ اما اینکه انحراف به واقعیتی تبدیل شود که گریزی از آن نیست، و به صورت یک وضعیت قرار یافته شود بدون اینکه بر آن اعتراضی بشود و با فتواها رشد کند و فعال شود و مفتیهایی که به منکر با آرامی و خونسردی نگاه میکنند گویا که برایشان مهم نیست، و جامعه جامعه آنها نیست، این چیزی است که مانندی بر آن جز در تورات یهودیها که آن را کتاب مقدس! میدانند ندیدهام، آنها منکر را مقدس میدانند!!.
اگر به مردی گفته شود که دخترت بر اثر زنا حامله است، و میخواهد جنین خود را بیاندازد و سقط کند؟ او بگوید: این حق را دارد یا بگوید: نه جایز نیست، سپس پتو را روی خود بیاندازد و به خواب راحت و عمیقی فرو برود!! من در پدر بودن او شک میکنم یا به دیوث بودنش یقین مینمایم و شیرینترین هر یک از این دو مورد از تلخ تلختر است! و بر این قیاس کن.
اینطور این فقها با جامعهیشان و با جنایتها و منکراتی که در آن انجام میشود رفتار مینمایند!!.
شاید با این سخنان قلب شما گویا با کارد تکه تکه میشود! مگر به تو نگفتم که حقیقت تلخ است؟ اما...
کاردهایی در دنیا از کاردهای آخرت راحتتراند!.
و در آخر این مصیبت را بخوان، و امثال آن زیاداند:
و از جمله چیزهایی که به سبب آن انسان جنب میشود جماع است: و جنابت با داخل شدن سر آله در راه جلو یا راه عقب زن محقق میشود، اما اگر در جایی دیگر داخل شود احتیاط این است که وط کننده و وط شده هردو هم وضو بگیرند و هم غسل کنند، اگر وضو نداشتند، و اگر وضو داشتند فقط به غسل اکتفا شود[۱۰۰].
پرهیزگاری چنین است و اگر نه، نه!.
یعنی فردی که لواطت انجام میدهد و فردی که با او لواطت میشود اگر قبل از لواطت وضو داشته باشند غسل کردن بر آنها واجب است، نه وضو، و این از روی احتیاط است. آیا مسئله را تصور کردی؟! لوطی وضو دارد گویا که برای خواندن نماز آمادگی گرفته است، نه برای کاری که از زشتترین و بدترین منکرات است! اینگونه این (فقهاء) که امین دین جامعه هستند زشتی و منکر را ترویج مینمایند!.
اجرای عملی این فتوا را جز به یکی از صورتهای زیر نمیتوان ممکن دانست، یا فاعل و مفعول برای خواندن نماز آمادگی کردهاند و به فکر افتادهاند که در جایی شاید هم در اتاقی که کنار حرم است یکدیگر را سوار شوند، و از آن جا که غسل کردن بر آنها از روی احتیاط واجب است، و چون آنها قبل از لواطت وضو داشتهاند. بنابراین، به وضو و غسل نیازی ندارند و میتوانند با تمام فروتنی و خشوع نماز را ادا نمایند!.
و یا اینکه کار لواطت را بعد از نماز انجام دادهاند، و یا قبل از اینکه این کار را با یکدیگر انجام دهند وضو گرفتهاند، و در این صورت مستحب این است که وضو بگیرند، این در کتاب (منهاج الصالحین = شیوه صالحان) است، اما در شیوه و برنامه فاسدان نمیدانم که قضیه چطور است؟
آیا به تو حالت تهوع دست داده است؟ اگر خواستی استفراغ کنی از این نسخه استفاده کن:
پیامبر خدا صعلی بن ابی طالب ÷را سفارش نمود و گفت: «ای علی، وقتی عروس وارد اتاق تو شد، وقتی مینشیند کفشهایش را در بیاور و پاهایش را بشوی (امیرالمومنین کفشهای عروس را بیرون میآورد و پاهایش را میشوید!!!). ای علی، با زنت در ابتدای ماه و وسط ماه و آخر ماه آمیزش نکن، زیرا دیوانگی و جذام به سراغ او و فرزندشخواهد رفت. ای علی، بعد از ظهر با همسرت آمیزش نکن، زیرا در این وقت اگر همسرت بچهدار شود فرزندش چپ چشم خواهد شد...
ای علی، هنگامی نزدیکی با زن حرف نزن، زیرا اگر صاحب فرزندی بشوید از لال شدن در امان نخواهد بود. و هیچکس از شما به شرمگاه زنش نگاه نکند و به هنگام آمیزش باید نگاهش را پایین بیاندازد زیرا نگاه کردن به شرمگاه بچه را کور مینماید. ای علی، با زنت با خیال شهوت و عشق زنی دیگر آمیزش مکن، زیرا میترسم اگر صاحب فرزندی بشوید فرزندتان مخنث یا دختر دیوانهای باشد... ای علی، با همسر خود آمیزش مکن مگر اینکه تکه پارچهای با تو باشد و تکه پارچه با زنت همراه باشد، و با یک تکه پارچه خودتان را پاک نکنید، زیرا شهوت روی شهوت قرار میگیرد، و باعث به وجود آمدن دشمنی میان شما میگردد، و منجر به طلاق و جدایی میشود.
ای علی، در حالت ایستاده با زن خود آمیزش نکن، زیرا این کار خرهاست، و اگر صاحب فرزندی بشوید همواره بر رختخواب ادرار خواهد کرد مانند خر که در هر جا ادرار میکند.
ای علی، در شب عید قربان با زن خود نزدیکی نکن، زیرا اگر صاحب فرزندی بشوید یا شش انگشت خواهد داشت یا چهار انگشت خواهد داشت.
ای علی، زیر درخت میوه داری با زن خود نزدیکی نکن، زیرا اگر صاحب فرزندی بشوید فرزندتان جلاد و آدمکش یا طالعبین خواهد شد.
ای علی، در آفتاب و جایی که خورشید میتابد با زن خود آمیزش مکن، مگر اینکه با پارچهای خود را بپوشانی.
ای علی، در میان اذان و اقامت با زن خود نزدیکی مکن... ای علی، با زن خود وقتی که حامله است آمیزش مکن، مگر اینکه وضو داشته باشی.
ای علی، در نیمه شعبان با زن خود نزدیکی نکن، زیرا اگر صاحب فرزندی شوید بدشگون خواهد بود.
ای علی، بالای سقف خانهها با زن خود نزدیکی نکن... ای علی، چون به سفری که به اندازه سه شب و روز بود رفتی با زن خود نزدیکی نکن...
ای علی، دوشنبه شب با همسر خود نزدیکی کن، زیرا اگر صاحب فرزند شوید فرزندتان حافظ کتاب خدا خواهد شد... ای علی، اگر در شب سهشنبه با زن خود نزدیکی نمودی و صاحب فرزندی شدید شهادت نصیب او خواهد شد. ای علی، اگر در شب پنجشنبه با زن خود آمیزش کردی و حامله شد فرزندتان حاکمی از حکام یا عالمی از علما خواهد بود، و اگر روز پنجشنبه به هنگام زوال خورشید از وسط آسمان آمیزش کردی و دارای فرزندی شدید شیطان به نزدیک بچهیتان نخواهد رفت تا اینکه جوان میشود.
ای علی، اگر در شب جمعه با زن خود آمیزش کردی و همسرت حامله شد فرزندتان سخنران خواهد بود، و اگر بعد از عصر با زن خود جماع کردی و دارای فرزندی شدید فرزندتان معروف و مشهور و عالم خواهد شد، و اگر در شب جمعه بعد از عشاء با زن خود آمیزش کردی امید میرود که فرزندتان از ابدال شود...
ای علی، در نخستین لحظههای شب با زن خود آمیزش نکن، زیرا اگر صاحب فرزندی شوید بیم آن میرود که جادوگر باشد... ای علی، این وصیت مرا به خاطر بسپار آن طور که من آن را از جبریل به خاطر سپردم») [۱۰۱](.
قمی فراموش کرده است که به ما یاد دهد که با کدام آمیزش معصوم به دنیا میآید.
امام عصر حاضر (با اینکه او نماز عصر را نمیخواند) این وصیت را اجرا نموده و فتوایی داده است که همه این امور را به طور کامل در بر گرفته است. و از آن جمله این است: آمیزش و نزدیکی کردن با زن در حالت ایستاده و زیر تابش خورشید و زیر درخت میوهدار مکروه است، و نیز مکروه است که تکه پارچه زن و مرد یکی باشد. بلکه مرد باید یک تکه پارچهای داشته باشد و زن یکی دیگر داشته باشد، و با یک تکه پارچه خود را پاک نکنند، زیرا شهوت بر شهوت میافتد، و در حدیث آمده است (این کا در میان آنها دشمنی ایجاد مینماید)[۱۰۲].
اما او ـ به خاطر شدت پرهیزگاری و پاکدامنیاش استغفرالله ـ سخن گفتن به هنگام آمیزش جز ذکر نام خدا را مکروه دانسته است[۱۰۳].
[۸۹] منهاج الصالحین - الخوئی ۱/۴۷ ـ ۴۸. عجب منهاجی و خدا رحم کند چنین صالحینی. [۹۰] المسائل المنتخبة - الخوئی ۱۴- ۱۵. چاب نجف، ۱۳۹۹هـ - ۱۹۷۹م. [۹۱] المسائل المنتخبة - السیستانی ۳۳۹. [۹۲] حوالة گذشته. [۹۳] المسائل المنتخبة - السیستانی ۳۳۹. [۹۴] المسائل المنتخبة للخوئی ۳۰۰. [۹۵] المسائل المنتخبة - السیستانی ۳۳۹. [۹۶] حواله گذشته ۳۴۰. [۹۷] المسائل المنتخبة - الخوئی ص ۳۰۰. [۹۸] المسائل المنتخبة – السیستانی ۳۴۰ مسأله ۹۹۱. [۹۹] المسائل المنتخبة - الخوئی ص ۳۰۰. اما سیستانی از روى احتیاط آن را تحریم مىکند. [۱۰۰] منهاجالصالحین - الخوئی ۱/۴۷ مساله ۱۷۲. [۱۰۱] فقیه من لا یحضره الفقیه ۳/۳۵۸ ـ ۳۶۱ چاب طهران ۱۳۹۰ هـ. [۱۰۲] تحریرالوسیلة - الخمینی ۲/۲۳۹ ـ ۲۴۰ مساله ۸. [۱۰۳] حواله گذشته.