سیری در جهان تشیع یا کشف اسرار پنهان حوزه های علمیه شیعیان

فهرست کتاب

زکات‌

زکات‌

خداوند به‌ زکات‌ اهمیت‌ به‌ سزایی‌ قایل‌ شده‌ است، و زکات‌ پایه‌ سوم‌ از پایه‌هایی‌ است‌ که‌ اسلام‌ بر آن‌ استوار شده‌ است‌، و در بسیاری‌ آیه‌ها و احادیث‌ سخن‌ از زکات‌ به‌ میان‌ آمده، و به‌ ادای‌ آن‌ دستور داده‌ شده‌ است، با وجود این‌ همه‌ زکات‌ تعطیل‌ است‌، و به‌ آن‌ اهمیتی‌ داده‌ نمی‌شود، و از آن‌ یادی‌ نمی‌شود مگر خیلی‌ اندک، و عموم‌ مردم‌ از احکام‌ ساده‌ و روشن‌ آن‌ هیچ‌ چیز نمی‌دانند. چرا؟

به‌ دلیل‌ این‌ امر خیلی‌ فکر کردم، بالآخره‌ یافتم‌ که‌ دلیلش‌ خمس‌ است‌!! زکات‌ عموماً حق‌ نیازمندان‌ است، در صورتی‌ که‌ خمس‌ را آن‌ها ویژه طبقه‌ مشخصی‌ نموده‌اند، و آن‌ طبقه‌ سادات‌ و فقها می‌باشند. این یک طرف قضیه، و از طرفی دیگر ارزش زکات به‌ نسبت‌ خمس‌ چیزی‌ نیست‌ که‌ بیان‌ شود، و مکلف‌ کردن‌ مردم‌ به‌ هر دو (زکات‌ و خمس‌) بسیار دشوار است، پس‌ باید یکی‌ را انتخاب‌ کرد، و خمس‌ انتخاب‌ شده‌ است، چون‌ خمس‌ خیلی‌ بیشتر و مخصوص‌ است. بنابراین، آن‌ها زکات‌ را به فراموشی‌ سپرده‌اند، و در مورد آن‌ اهمال‌ ورزیده‌اند گرچه‌ اگر پرداخت‌ شود اشکالی‌ ندارد.

و این‌ چنین‌ دری‌ بزرگ‌ از درهای‌ نیکوکاری‌ عام‌ را بسته‌اند - و یا نزدیک‌ است‌ ببندند - و به‌ جای‌ آن‌ دری‌ دیگر گشوده‌اند که‌ آنان‌ را به‌ تالار استفاده‌ شخصی‌ ویژه‌ می‌رساند و آن‌ در، دروازه‌ خمس‌ است‌.

در آغاز این‌ کتاب‌ گفتم‌ که‌ تدین‌ وارداتی‌ و غیرواقعی‌ در این‌ عبارت‌ جامع‌ خلاصه‌ می‌شود: (دینی‌ است‌ که‌ در امر عبادت‌ بر اساس‌ تنگ‌ نظری‌ و سخت‌گیری‌ استوار است، و در امور مالی‌ و جنسی‌ اساس‌ کار آن‌ بر توسعه‌ و چشم‌پوشی‌ و تسامح‌ استوار است‌).

اما در زمان‌هایی‌ که‌ فقها اینگونه‌ که‌ امروز خمس‌ می‌گیرند خمس‌ نمی‌گرفتند و دروازه‌ خمس‌ کاملاً هنوز باز نشده‌ بود، خمس‌ ذکر می‌شد و برای‌ دادن‌ آن‌ سخت‌ گرفته‌ نمی‌شد، و تقیه‌ در گرفتن‌ آن‌ دخالتی‌ نداشت، بلکه‌گفته‌ می‌شد: خمس‌ حق‌ امام‌ غائب‌ است، و صاحب‌ خمس‌ می‌تواند اصلاً خمس‌ اموالش‌ را بیرون‌ نکند، و اگر آن‌را بیرون‌ کرد - که‌ بیرون‌ کردن‌ آن‌ بر او واجب‌ نیست -ـ یا آن‌ را در زمین‌ دفن‌ کند و یا به‌ کسی‌ که‌ به‌ او اعتماد دارد سفارش‌ نماید که‌ در هنگام‌ ظهور مهدی‌ آن‌ را بیرون‌ بیاورد. در آن‌ روزها راه‌ مصرف‌ خمس‌ در درآمدهای‌ تجاری شناخته‌ نشده‌ بود، و نه‌ عصای‌ فقها به‌ غیر از تجارت‌ مانند مسکن‌ و ازدواج‌ آن‌ را سوق داده‌ بود، در زمان‌ فقهای‌ بزرگ‌ مانند مرتضی‌ و مفید و شیخ‌ الطائفه‌ طوسی‌ چنین‌ بود[۴۲].

بنابراین، منبعی‌ جز زکات‌ نبود از این‌رو فقها در مورد زکات‌ سخت‌ می‌گرفتند، و به‌ عنوان‌ مثال‌ و شاهد بر قاعده‌ای‌ که‌ در عبارت‌ گذشته، من‌ خلاصه نمودم، این‌ روایت‌ را بخوان‌:

از ابوعبدالله ÷روایت‌ است‌ که‌ گفت‌: (هر کاری‌ که‌ او در حالت‌ ناصبی‌ بودن‌ و گمراهی‌اش‌ انجام‌ داده‌ و سپس‌خداوند بر او منت‌ گذارد و ولایت‌ را به‌ او نشان‌ داد به‌ خاطر آن‌ کارها که‌ در زمان‌ گمراهی‌ انجام‌ داده‌ پاداش‌ می‌یابد، به‌ جز زکات‌ که‌ باید آن‌ را دوباره‌ بپردازد)[۴۳]. تا این‌که‌ دروازه‌ خمس‌ وسیع‌تر شد بلک ه‌ شکسته‌ شد و از بیخ‌ درآمد، آن‌ گاه‌ دروازه‌ زکات‌ تا زمانی‌ که‌ نیاز مبرم‌ به‌ آن‌ نباشد تنگ‌ گردید.

[۴۲] نگاه، بطور مثال: النهایة فی مجرد الفقه والفتاوى – الطوسی ۲۰۰. [۴۳] الاستبصار- الطوسی‌ ۹/۱۴۵.