میبخشند و... نمیگیرند
فرزندان امیر المؤمنین و نوادگانش قدم به قدم در مسیر امام علی سکه مسیر پیامبر صبود قدم برداشتند، امام حسن سوارد بازار شد تا چیزی بخرد از صاحب مغازه نرخ آن کالا را جویا شد و او قیمت آن را گفت، سپس صاحب مغازه دانست که این مرد حسن بن علی نوه پیامبر خداست بنابر این صاحب مغازه به خاطر احترام و بزرگداشت امام حسن قیمت کالا را ارزانتر کرد اما حسن نپذیرفت و آن چیز را نخرید و گفت: «من نمیخواهم از نسبت و جایگاهی که نزد پیامبر دارم در چیز بیارزشی استفاده کنم».
امام سجاد /وقتی که به سفر میرفت خودش را پنهان مینمود تا کسی او را نشناسد و به او چیزی بدون عوض نبخشد و میگفت: «من این را نمیپسندم که نام پیامبر را به چیزهای مفت بفروشم».
میگویم: به راستی که امروز انتساب به پیامبر منبع در آمد شده است!! بلکه بزرگترین منبع در آمد و وسیلهای برای ارتزاق و به دست آوردن ناز و نعمت و خوشگذرانی است!!!.
و نشانهها و علامتهای ویژهای بر خود گذاشتهاند تا دلالت بر سید بودن آنها بکند و شناخته شوند. و اگر فراموش کنی فردی که مدعی سید بودن است به تو تذکر میدهد که سید هستم، و اگر کوتاهی بورزی به او و کم بدهی از تو مطالبه میکند! این عملکرد کجا و سخن باقر /کجا که فرمود: «هر گاه عالم را دیدید که ثروتمندان را دوست میدارد پس بدانید که او اهل دنیاست»! و امروزه بیشتر کسانی که ثروتمندان را دوست دارند و خودشان را به آنان نزدیک مینمایند علماء هستند به جز تعداد اندکی از آنها که چنین نیستند!.
امام صادق چنین صدقه میکرد که برای فرزندانش هیچ چیزی نمیگذاشت، و او مانند جدش زین العابدین از بخشیدن و صدقه کردن خوشحال میشد، اما کار خودش را برای دیگران آشکار نمیکرد و چون تاریکی همهجا را فرا میگرفت کیسهای پر از نان و گوشت و پول به دوش میگرفت و سپس به نزد کسانی از اهل مدینه که نیازمند و مستمند بودند میرفت و به آنان میبخشید و در حالی که آنها نمیدانستند که این فرد کیست.
و پسرش امام کاظم /در مورد سخاوت و بخشش ضرب المثل بود!.