ذکر و خواندن قرآن
کمتر به قرآن توجه میشود و اهتمام به قرآن بسیار ضعیف است، و در نماز خوانده نمیشود و کسی قرآن را حفظ نمیکند. زیرا عالم و فقیهی یافت نمیشود که قرآن را حفظ داشته باشد، گذشته از اینکه فردی عادی آن را حفظ نماید، و این قضیهایست که باید در مورد آن فکر کرد!!.
قرآن نه به کودکان و نه بزرگترها آموخته میشود، نه در حسینهها آن را تدریس میکنند، و نه در حوزههای علمیه به قواعد تلاوت قرآن اهمیتی داده میشود، و حسینیههای ما هرگز چیزی را به عنوان کلاس حفظ قرآن نمیشناسند. بلکه قرآن فقط برای بدست آوردن پول خوانده میشود! که با خواندن قرآن بر مردهها و قبرها و در فاتحه خوانیها مزد معینی گرفته میشود، با اینکه خداوند اهل کتاب را مورد خطاب قرار داده و فرموده است: ﴿بَِٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗا﴾[البقرة: ۴۱]. «و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید». و از پیامبرانش خبر داده است که میگویند: ﴿وَمَآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ﴾[الشعراء: ۱۰۹] «من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمىطلبم».
باری برای یک تشییع جنازه به کربلا رفتم، من دیر رسیدم و دیدم که مردی کنار قبر نشسته و سوره یس را میخواند گفتم: آیه به آنچه خداوند در این سوره میگوید توجه نمیکند که میفرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسَۡٔلُكُمۡ أَجۡرٗا﴾[یس: ۲۱]. «از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمىخواهند و خود هدایت یافتهاند». ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِينٞ٦٩ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّٗا﴾[یس: ۶۹-۷۰]. «این (کتاب آسمانى) فقط ذکر و قرآن مبین است تا افرادى را که زندهاند بیم دهد». و تو برعکس، مردگان را با قرآن بیم میدهی و از زندهها پول میخواهی!! او با گوشه چشم نگاهی به من انداخت و چیزی نگفت، سپس بلند شد تا مبارزه پیوسته خود را با بیچارگانی دیگر ادامه دهد پس از اینکه یکی از این بیچاره و بینوایان ما به او مبلغی پول داده بود.
و دوستی به من گفت: به دیدار یکی از خویشاوندانم رفته بودم، روز جمعه بود، مردی را دیدم که کنار قبر - که هنوز مرده دفن نشده بود - سوره جمعه را میخواند، خندیدم و به او گفتم: نماز جمعه بر مردهها فرض نیست!! خواننده دعوت دادن زندهها را به پایان رسانده و آمده تا مردهها را دعوت بدهد، پس او گوی سبقت را در زمینه دعوت از پیشینیان و آیندگان برده است، چون مردهها و زندهها را دعوت داده است!!!.
من نگاهی کردم و گفتم: خداوند درست فرموده است: ﴿إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡ﴾[فاطر: ۱۴]. «اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگویند».
﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾[الأنفال: ۲۳].
«و اگر خداوند خیرى در آنها مىدانست، (حرف حق را) به گوش آنها مىرساند; ولى (با این حال که دارند،) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچى کرده و روگردان مىشوند».
این هر دو آیه بر آنها صدق پیدا میکند، و عجیب اینجاست که زندهها نماز جمعه نمیخوانند، آن هم با حکم شرعی آن را نمیخوانند!!.
آری، مردم را از قرآن و فهمیدن آن با دلایل و یاوههای مختلفی رویگردان کردهاند، و از جمله یاوههایشان یکی این است که میگویند: فهمیدن قرآن مشکل است، و قرآن فقط برای برکت خوانده میشود.
و آنچه خداوند در مورد قرآن گفته است را فراموش کردهاند که فرموده است: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩﴾[ص: ۲۹]. «کتابی است خجسته که آن را بر تو فرو فرستادهایم تا در آیههایش تدبر کنند و تا خردمندان پند گیرند».
خداوند قرآن را هم بابرکت خوانده و هم فرموده تا در آن بیاندیشند.
و یکی از دلائلی که به مردم ارائه میدهند تا از قرآن رویگردان شوند این است که میگویند: قرآن ناقص است و تحریف شده است، و قرآن درست و واقعی نزد مهدی است. همان طور که کلینی از ابوعبدالله روایت میکند که گفت: (قرآنی که جبرئیل برای محمد صآورده است هفده هزار آیه است)[۳۱].
آیا معنی این سخن را میدانی؟ قرآنی که در دست ماست شش هزار و اندکی آیه بیش نیست، پس نزدیک به یازده هزار آیه دیگر کجاست؟!.
و روایتی روایت شده که سبب پنهان بودن قرآن درست و واقعی این است که امام علی ÷بر صحابه خشمگین شد، چون آنها آن قرآن را نپذیرفتند. بنابراین، او آن قرآن را از آنها پنهان نمود و آن را جز به فرزندانش به کسی دیگر نداد، و همچنان فرزندان او فقط آن را به یکدیگر میدادند تا اینکه به مهدی رسید، و این قرآن تا مهدی ظهور نکند برای مردم پدیدار نمیشود)!![۳۲].
و از مثالهایی که برای اثبات وقوع تحریف در قرآن ارائه شده است، مطلبی است که در کافی از ابوعبدالله ÷روایت شده که مردی این آیه را پیش او خواند ﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾[التوبة: ۱۰۵]. «و بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند». ابوعبدالله گفت: اینطور نیست، بلکه (المأمونون) درست است، و (مأمونون) ما هستیم[۳۳].
و نمونههای دیگر زیادی هست که میگویند تحریف شده است، مثلاً در قرآن آمده: ﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨ بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩﴾[التکویر: ۸-۹]. «و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود. به کدامین گناه کشته شدند؟». میگوید: دراصل: وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ. یعنی وقتی که از دوستی اهل بیت پرسیده شود که چرا کشتهاند. و این یاوه به امام صادق /نسبت داده میشود[۳۴].
و اینطور اعتماد مردم خواه عالم و خواه افرادی عادی به این کتاب گرانقدر کم شده است، و بنابراین از قرآن روی برتافتهاند، و از حفظ قرآن و اندیشیدن در قرآن اعراض نموده و به کتابهایی دیگر مانند کتابهای دعا و زیارتنامهها و کتابچههای کوچکی که معتقدند از بیماری شفا میدهد و از چشمزخم حفاظت مینماید، و حسد را دور میکند، و از بدی و شر مصون میدارد روی آوردهاند، و در ضمن این چیزها وسیلهای برای بدست آوردن پول از افراد نادان و جاهل است.
بدون تردید، ولی امر وقتی نیت و قصدش فاسد و نادرست باشد و به مال یتیمی که در تحت سرپرستی او قرار دارد و چشم دوخته باشد نمیخواهد که یتیم به رشد و آگاهی برسد، زیرا میترسد اگر یتیم به رشد و آگاهی برسد او از مال محروم میشود، امت با فهمیدن و اندیشیدن قرآن به رشد و بلوغ فکری خود میرسد. بنابراین، بسیاری از مردان مذهبی که به اموال مردم چشم طمع دوختهاند یا اهدافی دور و دراز دارند، برای دور کردن امت از قرآن فعالیت کردهاند تا امت همواره و همیشه در مرحله کودکی فکری باقی بماند که سالهاست هر شب خواب میبیند که پدرش برگشته است!.
[۳۱] أصول الکافی ۲/ ۶۳۴، باب النوادر. [۳۲] کتاب سلیم بن قیس ص ۳۶۱ روایت ۴۲ مطبعه الهادی ۱۴۲۰هـ. [۳۳] أصول الکافی ۱/ ۴۲۴، بحار الأنوار باب ۲۰ عرض الأعمال علیهم. [۳۴] أصول الکافی ۱/۲۹۵ ـ باب الإشارة والنص على أمیر المؤمنین، و بحار الانوار آخر باب تأویل قوله تعالى: ﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨﴾. ۲۳/۲۵۶ و بحار الأنوار باب ۴۴ حقیقة الرؤیا ۶۱/۱۸۶).