۳- ایجاد اقتصاد سالم
در این فصل، نویسنده ۲۳ سال میکوشد تا نشان دهد که پیامبر اسلامجبرای تقویت بنیه مالی مسلمانان، آنانرا به پیکار با مشرکان و یهودیان فراخواند شاید از راه «غنائم جنگ» معیشت آنان تأمین گردد! با اینکه خود در خلال سخنانش از اعتراف به این حقیقت ناگزیر میشود که:
«حضرت محمد در ابتدای ورود به مدینه ... یک نوع پیمان عدم تعرض و احیاناً همکاری با آنها (یهودیان) منعقد کرد (عهد موادعه) که به موجب آن مقرر شد هر کس به دین خود باشد ولی در مقابل ستیزهجوئی قریش یا هجوم طایفهای به مدینه، مسلمین و یهود مشترکاً از یثرب دفاع کنند و هر دو طرف، جنگ با قبائل متخاصم را بخرج خود انجام دهند». [صفحه ۱۴٧ از کتاب ۲۳ سال].
با این اعتراف [۱۳۸]، نویسنده راه را به روی تهمتهای خود میبندد، زیرا ما در خلال همین فصل نشان خواهیم داد که درگیری پیامبر اسلامجبا یهود تنها بعلّت تخلّف آنان از پیمان مشترک با مسلمین و خیانت به ایشان صورت گرفت و در واقع جنگ را خود آنها آغاز کردند چنانکه مشرکان قریش، اسباب نبرد با مسلمین را فراهم آوردند و دست به شکنجه و کشتار و اخراج مسلمانان زدند وبا زور و ارعاب، مردم را از راه خدا دور میکردند.
بنابراین برخلاف پندارِ سیرهنویس، پیامبر اسلام در صدد نبود تا بنیه مالی پیروانش را از راه جنگ تقویت کند و از این راه «اقتصاد سالمی» پدید آورد! البتّه غنائم جنگی، کمک مالی به مسلمین میکرد ولی جنگ، امری عارضی و دفاعی بود که پیامبر گرامیجاز ورود در آن ناگزیر شد امّا تدبیر اصلیِ پیامبر در تنظیم معاش مسلمین از افقهای دیگر سر میزد که با پژوهش در آثار نبوی میتوان آنها را شناخت.
[۱۳۸] آنچه نویسنده را به اعتراف مزبور واداشته، گواهی روشن تاریخ است. بعنوان نمونه به: سیره ابن هشام، چاپ مصر، القسم الأوّل، صفحه ۵۰۱ و عیون الأثر، جاپ لبنان، الجزء الأوّل، صفحه ۱٩٧ نگاه کنید.