خیانت در گزارش تاریخ - جلد سوم

بدنبال شبهات گلدزیهر!

بدنبال شبهات گلدزیهر!

نکته‌ای را که در اینجا مناسب می‌دانم خاطرنشان سازم این است که نویسنده ۲۳ سال، شبهۀ مزبور را از گلدزیهر گرفته و به تقلید از او سخن می‌گوید! خاورشناس نامبرده، میان آیات مکّی و مدنی تفاوت می‌نهد و چنین می‌پندارد که برای پیامبر در دوران مدینه، تغییر شخصیّت پیش آمده است و حتّی از پیامبر اسلام در دوره اخیر بعنوان: «پیامبر جنگ»! یاد می‌کند و شگفت آنکه این تعبیر را به: «روایت متواتر اسلامی»!! نسبت می‌دهد و می‌نویسد:

«در یک روایت متواتر اسلامی ... (پیامبر اسلام) لقبی را که در تورات آمده با خود حمل می‌کند که همان پیامبر پیکار و جنگ باشد»! [۳۸٧].

شبهه گلدزیهر در نویسنده ۲۳ سال مؤثّر افتاده و سخان وی را به صور گوناگون در کتاب خود بازگو کرده است. البتّه ما ضمن فصول گذشته دربارۀ تفاوت آیات مکّی و مدنی و علل جنگهای پیامبر، سخن گفتیم و در اینجا از تکرار آنها خودداری می‌نماییم جز آنکه روا نمی‌بینیم از پاسخ به روایت متواتر جناب گلدزیهر! امتناع ورزیم.

آنچه ادّعای شرقشناس مزبور را باطل می‌کند، علاوه بر جوامع حدیثِ مسلمانان، کتاب مفصلّی است که برخی از همکاران اروپایی خودش فراهم آورده‌اند و احادیث نبوی را در هفت مجلد بزرگ، فهرست نموده و آنرا: «الـمُعجَمُ الـمُفَهرَسُ لِأَلفاظِ الحَدیثِ النَّبَوِیّ» نام نهاده‌اند. در این کتاب سنگین، حتّی به عنوان نمونه یک حدیث دیده نمی‌شود که از پیامبر اسلام با عنوان «نَبِیُّ القِتالِ وَالحَرب» یاد کند. تنها چیزی که از رسول اکرم گزراش کرده‌اند آن است که فرمود: «أَنا مُحَمَّدٌ ... نَبِیُّ الرَّحمَةِ وَنَبِیُّ التَّوبَةِ وَنَبِیُّ المَلحَمَةِ». [الـمعجم، ج ۶، ص ۳۳۳ به نقل از صحیح مسلم [۳۸۸]و مسند احمد].

یعنی: «من محمّدم... پیامبر رحمت و پیامبر توبه و پیامبر کارزار».

در این حدیث «کارزار» به همراه «رحمت» آمده و دلالت برآن می‌کند که نبردهای پیامبر از راه خشونت و قساوت و ریاست‌ طلبی نبوده است بلکه پیکارهای او برای دفع ظلم و فساد صورت پذیرفته تا سایۀ امن و همای رحمت را بر سر جامعه بگستراند همچنانکه پزشک حاذق از راه خدمت و دلسوزی، عضو فاسد را قطع می‌کند تا پیکر بیمار را از مرگ حتمی نجات دهد. و اساساً فلسفه جنگ در قرآن مجید نیز به همین شکل مطرح شده است و می‌فرماید:

﴿وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّفَسَدَتِ ٱلۡأَرۡضُ[البقرة: ۲۵۱].

«اگر خداوند برخی از مردم را به دست برخی دیگر دفع نمی‌کرد (اجازه دفاع به آنها نمی‌داد) سراسر زمین به تباهی کشیده می‌شد».

بنابراین از دیدگاه قرآن، جنگ باید برای علاج و نجات صورت پذیرد نه برای مُلکداری و کشورگشایی و این قانون، عین لطف و رحمت است و از این رو در قرآن مجید که بزرگ‌ترین سند اسلام شمرده می‌خوانیم:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧[الأنبیاء: ۱۰٧].

«ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم».

چنانکه می‌بینید آیۀ مزبور، به صورت «نفی و حصر» تنها عنوان «رحمت» را برای پیامبر اسلام به اثبات می‌رساند، پس اگر قهر و جنگ هم درمیان آمده به مهرورزی و خیرخواهی برای جامعه و دفاع از مظلومان اجتماع باز می‌گردد. و لذا در کتب تاریخ و حدیث از پیامبر ارجمندجآورده‌اند که فرمود:

«إِنَّما أَنا رَحمَةٌ مُهداةٌ» [۳۸٩].

یعنی: «همانا من رحمتی هستم که بر خلق بخشیده شده‌ام».

و نیز فرمود:

«إِنَّما بُعِثتُ رَحمَةً وَلَم أُبعَث عَذاباً» [۳٩۰].

یعنی: «من تنها برای رحمت برانگیخته‌ شده‌ام، نه برای عذاب».

و همچنین از رسول اکرمجماثور است که فرمود:

«إِنِّى لَمْ أُبْعَثْ لَعَّانًا وَإِنَّمَا بُعِثْتُ رَحْمَةً» [۳٩۱].

یعنی: «من برای نفرین‌کردن برانگیخته‌ نشده‌ام، تنها برای رحمت فرستاده شده‌ام».

شگفتا! آن روایات متواتر اسلامی که پیامبر رحمت را «نَبِیُّ الحَربِ وَالقِتال» معرّفی می‌کند، کجا است؟ که نه مسلمانان از آن خبر دارند و نه خاورشناسان! تنها جناب گلدزیهر به کشف آن نائل آمده، بدون آنکه مدرک و سندی در اختیار دیگران نهد!.

این قماش شرقشناسان! برآنند تا چهره تاریخی پیامبر مسلمین را با دروغسازی تحریف کنند و او را که چون موسی÷با کافران و ستمگران می‌جنگید و چون عیسی÷با افتادگان به عفو و لطف رفتار می‌کرد، همانند چنگیز و آتیلا، خشن و خونریز جلوه دهند! از این رو ملاحظه می‌شود که گلدزیهر با تمام تلاش در جستجوی «روایات شمشیر» برآمده و از «احادیث رحمت» که همکارانش در کتاب «الـمعجم الـمفهرس» آورده‌اند به کلی چشم‌پوشی نموده است!.

مانند آنکه پیامبر فرمود:

«إِنَّما یَرحَمُ اللهُ مِن عِبادِهِ الرُّحَماءَ» [۳٩۲].

«خدا، تنها بندگانِ رحم‌دلِ خود را مورد مهر و رحمت قرار می‌دهد».

«لا یَرحَمُ اللهُ مَن لا یَرحَمُ النّاس» [۳٩۳].

«خدا بر کسی که به مردم رحم نکند، رحمت نمی‌آورد».

«مَن لا یَرحَم لا یُرحَم» [۳٩۴].

«کسی که رحم نکند، مورد رحمت قرار نخواهد گرفت».

«اِرحَمُوا تَرحَمُوا وَ اغفِروُا یَغفِرِالله» [۳٩۵].

«رحم کنید تا بر شما رحمت آید و عفو کنید تا خدا شما را بیامرزد».

آیا چنین پیامبری را باید، پیامبر قساوت و خونریزی معرفی کرد؟

[۳۸٧] مترجمان عربی، سخن گلدزیهر را بدین صورت ترجمه کرده‌اند: «وَ في روایهٍ إسلامیَّةٍ ... إِنَّهُ حَمَلَ اللَّقَبَ الَّذی في التوریةِ وَهُوَ نَبِیُّ القِتالِ وَالحَربِ». (العقیدة والشریعة في الإسلام، ص ۳۵). [۳۸۸] در صحیح مسلم، تعبیر: «نَبِیُّ الـمَلحَمَة» یعنی پیامبر کارزار، وجود ندارد و تنها در مسند احمد بن حنبل (ج ۴، ص ۳٩۵) این تعبیر به همراه «نَبِیُّ الرَّحمَة» بکار رفته است. در صحیح مسلم آمده: «أَنا مُحَمَّدٌ وَأحمَدٌ وَالمُقَفِّی وَالحاشِرُ وَ َبِیُّ التَّوبَةِ وَنَبِیُّ الرَّحمَة». (صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۲٩). [۳۸٩] طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۱۲۸. [۳٩۰] الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۰۳. [۳٩۱] صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۰۰٧. [۳٩۲] الـمعجم، ج ۲، ص ۲۳۵. [۳٩۳] الـمعجم، ج ۲، ص ۲۳۶. [۳٩۴] الـمعجم، ج ۲، ص ۲۳۶. [۳٩۵] الـمعجم، ج ۲، ص ۲۳۶.