۱۱۰- همراهی پیامبرجبا استغفار
همانا که پیشوای پیامبران، و الگوی یکتاپرستان، و رهبر سفیدرویان رسولکریمجبسیار توبه و استغفار مینمود، آن هم با اینکه همهی گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده شده بود، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا ١ لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكَ وَيَهۡدِيَكَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا ٢﴾[الفتح: ۱-۲].
«به راستی در حقّ تو به فتحی آشکار حکم کردیم (۱) تا سرانجام خداوند [همهی] گناهان گذشته و آیندهات را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست رهنمون شود».
و در صحیح از حضرت عایشهلروایت شده است که گفت: پیامبرجشب را به عبادت میایستاد تا اندازهای که پاهایش ترک برمیداشتند، گفتم: ای رسول خدا! چرا چنین کاری میکنی در صورتی که خداوند، گناهان قبلی و بعدی تو را بخشیده است؟ پیامبرجفرمودند: «آیا نباید بندهای شکرگزار باشم؟» [۴۴۵].
ابن کثیر/میگوید: «این از خصوصیات رسول اللهجاست خصوصیتی که هیچکس را در آن سهمی نیست، و در حدیث صحیح در خصوص ثواب اعمال، برای کسی جز او بیان نشده که گناهان گذشته و آیندهاش مورد بخشش قرار گرفته باشد، و این خود متضمن تمجید عظیمی برای رسول اللهجاست، و تمامی کارهای ایشانجطاعت و نیکی و استقامت و پایداری بود، به گونهای که هیچکس نه در اولین و نه در آخرین جز او به آن مقام نایل نمیآید، و بدون استثناء او کاملترین انسانهاست و سرور آنان در دنیا و آخرت است» [۴۴۶].
با همهی این توصیفات ایشانجدر تمامی اوقاتش بسیار استغفار مینمود، و صحابه در مجالس رسول اللهجاستغفار بسیاری را از ایشان میشنیدند.
در صحیح مسلم از اغرّ مزنی سروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «گاهی در دل من [دربارهی ذکر] سستی پدید میآید، و من در روز، یکصد بار از خداوند آمرزش میخواهم» [۴۴۷].
در صحیح بخاری از ابوهریره سروایت شده که از پیامبرخداجشنیدم که میفرمودند: «سوگند به خداوند که من در روز بیش از هفتاد بار از خداوند آمرزش میخواهم» [۴۴۸].
در سنن ابوداود و ترمذی و ابن ماجه از عبدالله بن عمر شروایت شده که: ما از پیامبرخداجدر یک مجلس صد بار میشنیدیم که میفرمودند:
«رَبِّ اغْفِرْلِي وَ تُبْ عَلَیّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ».
(پروردگارا! مرا بیامرز، و توبهام را بپذیر، همانا تو، توبهپذیر و مهربان هستی) [۴۴۹].
نسائی از ابوهریره سروایت کرده است که: همانا رسولخداجمردم را گردآورده، سپس فرمودند: «ای مردم به درگاه خداوند توبه کنید. من در روز صد بار به درگاه او توبه میکنم» [۴۵۰].
درخصوص جمله بندی استغفار عبارات زیادی از ایشانجبه اثبات رسیده است، از جمله این سخن ایشانج: «أستغفر الله و أتوب إلیه»، ابوهریرهسمیگوید: «کسی را ندیدهام که همچون پیامبرجبسیار این جمله را تکرار کند: أستغفر الله و أتوب إلیه» [۴۵۱].
از جمله این سخن ایشان:
«رَبِّ اغْفِرْلِي وَ تُبْ عَلَیّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»
(پروردگارا! مرا بیامرز و توبهام را بپذیر، همانا تو، توبهپذیر و مهربان هستی).
پیشتر این حدیث به نقل از ابن عمر شبیان شد.
- از جمله آنچه در صحیحین به اثبات رسیده که: ابوبکرسبه پیامبرخداجگفت: دعایی به من بیاموز که آن را در نمازم بگویم، پیامبرجفرمودند: بگو:
«أللَّهُمَّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْمًا كَثِيرًا وَلَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِي مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ وَارْحَمْنِي، إِنَّك أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»
(خدایا من بر خودم ستم فراوان کردهام و کسی جز تو گناهان را نمیآمرزد، پس به لطف و بخشندگی خودت مرا بیامرز و بر من رحم کن که بیگمان تو بسیار بخشایشگر و مهربان هستی) [۴۵۲].
- از جمله در صحیحین از ابوموسیاشعریسروایت شده که: پیامبرجاین دعا را میخواند:
«اللَّهُمَ اغْفِرْلِي خَطِيْئَتِي وَ جَهْلِي وَ إِسْرافِي فِي أَمْرِي وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، اللَّهُمَ اغْفِرْلِي جِدّی وَ هَزْلِي وَ خَطَئِي وَ عَمْدِيْ، وَكُلُّ ذلِكَ عِنْدِي، اللّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقْدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، وَ أَنتَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِيرٌ»
(پروردگارا! خطا و جهل و افراطِ کار من و آنچه را که تو از من نسبت به آنها داناتری، بیامرز. پروردگارا! (گناهان) جدّی و شوخی و عمدی و غیرعمدی من را که همه آنها را انجام دادهام، بیامرز. پروردگارا! گناهان قبلی و بعدی و نهانی و آشکار و آنچه را که تو بهتر از من میدانی بیامرز، هر کسی را که بخواهی به رحمت خود نزدیک مینمایی و هرکسی را که بخواهی از رحمت خود دور میگردانی، و بر تمام کارها توانا هستی) [۴۵۳].
- از جمله: در صحیح مسلم به اثبات رسیده که از جملهی آخرین دعاهایی که پیامبرخداجدر بین تشهد آخر و سلام میخواند، این بود:
«اللّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ، وَ مَا أَسْرَفْتُ، وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقْدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، لاإِلهَ إِلّا أَنْتَ»
(خداوندا، گناهان گذشته و آیندهام، و گناهان پیدا و آشکارم، و زیادهرویهایم، و آن گناهانم را که تو بدانها از من آگاهتری، برایم بیامرز که تنها جلواندازنده و عقباندازنده توئی و معبود [راستینی] جز تو نیست) [۴۵۴].
- از جملهی آنها: که کاملترین و تمامترین عبارت استغفار است، عبارتی است که در صحیح بخاری به اثبات رسیده و از شداد بن اوس سروایت شده که: رسول اللهجفرمودند: «سیدالاستغفار آن است که بنده بگوید:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَأَبُوءُ بِذَنْبِي فَاغْفِرْ لِي، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»
(خداوندا! تو پروردگارم هستی، معبود راستینی جز تو نیست، مرا آفریدهای و من بندهی تو هستم، و من تا آنجا که میتوانم بر عهد و وعدهی تو پایبندم، از شر آنچه که انجام دادهام به تو پناه میآورم، و به نعمتی که به من ارزانی داشتهای و نیز به گناهانم اعتراف میکنم. پس مرا بیامرز؛ زیرا کسی جز تو گناهان را نمیآمرزد).
این حدیث به علت اینکه دربرگیرندهی معانی توبه، و مشتمل بر حقائق ایمان، و شامل عبودیت و بندگی محض، و [نشاندهندهی] نیاز و شرمساری هر چه تمامتر آدمی است، در فضیلت و امتیاز بر دیگر عبارات استغفار پیشی جسته و به پلههای بالاتر صعود کرده است.
ابن قیم/میگوید: «این استغفار دربردارندهی اقرار و اعتراف آدمی به ربوبیت و الوهیت و توحید خداوند سبحان است، و اعتراف به اینکه خداوند خالق او بوده، و به [گفتار و کردار] او آگاه است، چرا که او را پدید آورده است، پدیدآوردنی که مستلزم ناتوانی و درماندگی آدمی در ادای حق خالقش و همچنین کوتاهیش در این خصوص است، و اعتراف به اینکه آدمی بندهی اوست، بندهای که تحت فرمان و سلطهی خداوند است و نمیتواند از دست او به پناهگاهی پناه ببرد، و جز او یاور و پشتیبانی ندارد، سپس به بیان پای بندی به ورود در زیر فرمان و حکم او ـ که همان امرو نهی خداوند است ـ ، حکمی که بر زبان رسولش آن را بر دوش آدمیان نهاده است و آنان را مأمور به انجامش کرده، میپردازد و [میگوید:] آن را به قدر توانایم انجام میدهم و نه براساس ادای حق تو، همانا آدمی ناتوان از ادای حق توست، بیشک این تلاشی اندک و به اندازه توان است، با این حال من وعدهات را تصدیق میکنم؛ وعدهای را که به فرمانبردارانت دادهای که به آنان پاداشدهی و به گناهکاران دادهای که تنبیه و مجازاتشان نمایی، من بر عهد تو ثابتقدم هستم و وعدهات را تایید میکنم، آنگاه به تو پناه آورده و متوسل میشوم از شرّ کوتاهیهایی که در خصوص امر و نهی تو انجام دادهام، حقا که اگر تو از شرّ این تقصیرها و کوتاهیها مرا پناه ندهی هلاک و نابود میگردم چرا که ضایع کردن حقّ تو موجب هلاکت و نابودی میگردد، من به نعمت تو بر خود معترف بوده و اقرار میکنم، و همچنین به گناهی که مرتکب شدهام نیز معترف بوده و اقرار میکنم، از سوی تو نعمت و احسان و لطف بوده، و از سوی من گناه و زشتی، عاجزانه از تو میخواهم که با پاک کردن و زدودن [آثار] گناهانم مرا بیامرزی، و مرا از شر آنها در امان نگه داری، حقا که جز تو کسی گناهان را نمیبخشد. به همین خاطر است که این دعا سید الاستغفار و سرور آمرزش است» [۴۵۵].
- از جمله دیگر عبارات استغفار که از رسول اللهجنقل گردیده است عبارتی است که امام بخاری از حضرت عائشه روایت کرده که میگوید: «پیش از اینکه پیامبرجفوت کند در حالی که پشتاش را به من تکیه داده بود، کاملاً گوش فرادادم که میفرمود:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي وَأَلْحَقْنِي بِالرَّفِيقِالأَعْلی».
(خدایا! مرا ببخش و بر من رحم کن و مرا به رفیق اعلی ملحق گردان).
در این حدیث اشارهایست به اینکه رسول اللهجدر لحظهلحظهی زندگیش و تا آخرین لحظات ارجمند آن همراه و همدم استغفار بوده است، و همچنان که ایشانجکارهای نیکش را، همچون نماز و حج و شبزندهداری و سایر مجالسی که در آن حضور مییافت را با استغفار به پایان میرساند، پایان زندگیش را به تمامی با آن به پایان رساند، خداوند اقتدای نیکو به ایشانجو پیروی از روش ایشان را روزیمان گردانیده، و عاجزانه از او میخواهیم که پایانی نیکو را روزیمان گرداند، حقا که او دعاهای ما را شنیده و پاسخ میدهد،
وآخردعوانا أن الحمدالله ربِّ العالمین، وصلَّیالله وسلَّم علی نبیِّنا محمد وعلی آله وأصحابه أجمعین
انشاءالله بعد از این، بخش سوم میآید که عبارت است از شرح اذکار متعلق به کارهایی که در طول شبانهروز انجام میگیرد.
پایان این بخش از ترجمه:
چهارشنبه ۲۹/۳/۹۲
گروه علمی فرهنگی موحدین
www.mowahedin.com
[۴۴۵] صحیح بخاری (شماره: ۴۸۳۷)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۸۲۰). [۴۴۶] تفسیر القرآنالعظیم (۷/۳۱۰). [۴۴۷] صحیح مسلم (شماره: ۲۷۰۲). [۴۴۸] صحیح بخاری (شماره: ۶۳۰۸). [۴۴۹] سنن ابوداود (شماره: ۱۵۱۶)، و سنن ترمذی (شماره: ۳۴۳۴) و علامه آلبانی/در الصحیحه (شماره: ۵۵۶) آن را صحیح دانسته است. [۴۵۰] نسائی در الکبری (۱۰۲۶۵)، امام مسلم همین حدیث را با لفظی مشابه از أغر روایت کرده (۴/۲۰۷۶). [۴۵۱] السنن الکبری اثر نسائی (شماره: ۱۰۲۸۸) و صحیح ابنحبان (شماره: ۹۲۸). [۴۵۲] صحیح بخاری (شماره: ۸۳۴)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۷۰۵). [۴۵۳] صحیح مسلم (شماره: ۲۷۱۹). [۴۵۴] صحیح مسلم (شماره: ۷۷۱). [۴۵۵] مدارج السالکین (۱/۲۲۲-۲۲۱).