فقه ذکر و دعا - جلد دوم

فهرست کتاب

۱۰۹- جایگاه استغفار و موقعیت استغفارکنندگان

۱۰۹- جایگاه استغفار و موقعیت استغفارکنندگان

همانا استغفار از جایگاهی مهم در دین برخوردار است و برای استغفارکنندگان نزد خداوند پاداش‌های ارجمندی مهیا گشته است، میوه‌ها و ثمرات استغفار و نتایج پسندیده‌ی آن در دنیا و آخرت را کسی جز خدا نمی‌تواند برشمرد و به همین خاطر نصوص قرآنی و احادیث نبوی راهنمایی‌کننده به استغفار و تشویق‌کننده بدان و بیان‌کننده‌ی فضیلت و پاداش عظیم آن بسیارند.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١١٠[النساء: ۱۱۰].

«و هرکس که بدی کند یا بر خویشتن ستم روا دارد، آن‌گاه از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده‌ی مهربان می‌یابد».

و یا می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ[آل عمران: ۱۳۵].

«و آنان که چون مرتکب کاری زشت شوند یا بر خود ستم کنند، خداوند را یاد کنند، و برای گناهان‌شان آمرزش خواهند -و جز خدا چه کسی است که گناهان را می‌آمرزد-».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ ٣٣[الأنفال: ۳۳].

«و [نیز] در حالی که آنان آمرزش خواهند، خداوند عذاب‌کننده‌ی آنان نیست».

و خداوند به نقل از نوح÷می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢[النوح: ۱۰-۱۲].

«سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید. بی‌گمان او بس آمرزنده است (۱۰) تا [بارانِ] آسمان را پیاپی [و فراوان] بر شما فرو ریزد (۱۱) و تا شما را با [بخشیدن] اموال و فرزندان مدد رساند و به شما باغ‌ها دهد و برایتان رودها پدید آورد».

آیات در این معنا و مفهوم بسیارند که خود گواهی بر جایگاه عظیم استغفار، و فوائد و نتایج گوناگون آن است.

در اثر از حسن بصری/نقل است که: مردی نزد او از قحطی و خشکسالی شکایت کرد، حسن بصری به او گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، فرد دیگری نزد وی از فقر شکایت کرد، حسن بصری به او نیز گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، شخص دیگری نیز از خشک شدن باغش نزد وی شکایت کرد، حسن بصری به او هم گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، و شخص دیگری نزد او از نداشتن فرزند شکایت کرد، حسن بصری به او نیز گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، سپس سخن خداوند متعال به نقل از نوح÷را برایشان تلاوت کرد که می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢[النوح: ۱۰-۱۲].

«سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید (۱۰) بی‌گمان او بس آمرزنده است تا [بارانِ] آسمان را پیاپی [و فراوان] بر شما فرو ریزد (۱۱) و تا شما را با [بخشیدن] اموال و فرزندان مدد رساند و به شما باغ‌ها دهد و برایتان رودها پدید آورد»» [۴۳۸].

«یعنی هنگامی که به درگاه خداوند توبه کرده و از او آمرزش طلبیدید و او را اطاعت کردید رزق و روزیتان افزایش یافته، و از برکات آسمان شما را می‌نوشاند، و از برکات زمین برای شما می‌رویاند، و کشت و زرع برایتان به عمل آورده، و از پستان حیوانات شیرده، شیر برایتان جاری می‌کند، و با مال و فرزندان شما را یاری می‌کند، یعنی: به شما اموال و فرزندان عطا کرده و باغ‌هایی به شما می‌بخشد که انواع میوه‌ها را دربرگرفته و رودهایی در میان‌شان جاری می‌گرداند» [۴۳۹]. و این مطلب گواهی است بر فواید بسیار استغفار و مواهب فراوان و ثمرات متعدد آن.

این نتایج و بهره‌های نام برده شده در این‌جا جزو آن چیزهایی است که آدمی در دنیایش بدان دست می‌یابد. بهره‌هایی که جزو نعمات گسترده و مواهب ارجمند و ثمرات متنوع آن است، اما آنچه را که استغفارکنندگان در روز قیامت از پاداش‌های فراوان و اجر عظیم و رحمت و بخشش و رها شدن از آتش و نجات از عذاب کسب می‌کنند چیزهای (نیکویی) است که جز خداوند کسی نمی‌تواند آن‌ها را برشمرد.

ابن‌ ماجه در سنن‌اش از عبدالله بن‌ بُسر سروایت کرده که رسول اللهجفرمودند: «خوشا به حال کسی که در کارنامه‌اش استغفار فراوان باشد». سند آن صحیح است [۴۴۰]. طبرانی در أوسط و ضیاء مقدسی در احادیث المختاره از زبیر سروایت کرده‌اند که رسول اللهجفرمودند: «هرکس می‌خواهد نامه اعمالش [در روز قیامت] او را خوشحال کند پس باید به کثرت استغفار کند» [۴۴۱].

ابوداود و ترمذی و دیگران از بلال بن‌ یساربن‌ زید، از پدرش، از پدربزرگش نقل کرده که او شنیده پیامبرجمی‌فرمودند: «هر کس أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ ‌إِلاَّ هُوَ الْحَيَّ الْقَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِرا بگوید بخشیده می‌شود اگر چه از میدان جهاد فرار کرده باشد».

این حدیث گواه بر آن است که استغفار و طلب آمرزش گناهان را محو می‌کند، فرقی نمی‌کند کبیره باشند یا صغیره، چرا که فرار از جهاد جزو گناهان کبیره است.

اما آنچه شایسته است در این‌جا مورد توجه قرار گیرد این است که منظور از استغفار آن است که شخص از ارتکاب مجدد گناه و اصرار بر آن دست بکشد، این نوع استغفار است که توبه‌ی نصوح شمرده می‌شود توبه‌ی خالصانه‌ای که [گناهان] ماقبل خود را باطل و ملغی می‌کند، اما اگر شخصی با زبان بگوید: أستغفر الله، اما از گناه دست نکشد، او با گفتن استغفرالله به درگاه خداوند دعای مغفرت می‌نماید، هم‌چنان که می‌گوید: «اَللَّهِمَّ اغْفِرْلِي»: «خدایا مرا ببخش». و این درخواست بخشش از خداوند است که با گفتن آن دعا نموده، و حکم آن همچون دیگر دعاها به درگاه الهی است و امید اجابت از آن می‌رود.

علما بیان داشته‌اند که گوینده‌ی: «أستغفر الله وأتوب ‌إلیه»دو حالت دارد:

۱- این‌که این جمله را بگوید و قلباً بر گناه پافشاری نماید، که در این حالت او در این‌که می‌گوید: «وأتوب إلیه»دروغگو است، زیرا او توبه‌کار و پشیمان نیست، بی‌شک با اصرار آدمی بر گناه توبه‌ای وجود ندارد.

۲- این‌که این جمله را بگوید و با قلب و اراده و تصمیم و نیت‌اش از گناه دست بکشد، جمهور علما بر مشروعیت سخن شخص توبه‌کار و نادم که می‌گوید: «أتوب إلی‌الله»صحه نهاده‌اند، و هم‌چنین بر مشروعت این‌که بنده با پروردگارش عهد ببندد که دیگر هرگز به سوی گناه بازنگردد [هم] صحه نهاده‌اند، همانا عزم و اراده‌ای جدی‌تر و تزلزل‌ناپذیر بر این مطلب بر او واجب است، او [با گفتن این جمله] از آنچه در زمان حال بر آن عزم و اراده‌ای جدی دارد خبر می‌دهد، و پیش‌تر گفته شد که از جمله شروط قبول توبه، عزم و تصمیمی جدی است از سوی آدمی مبنی بر عدم بازگشت به گناه، اگر بر عزمش راسخ بود توبه‌اش پذیرفته می‌شود، اما اگر بار دوم به سوی گناه برگشت‌ نیازمند توبه‌ای دیگر است تا گناهش مورد بخشش قرار گیرد و به همین خاطر تا زمانی که آدمی این چنین باشد هرگاه گناه نمود و توبه کرد و هرگاه مرتکب خطایی شد و طلب آمرزش نمود او شایسته و سزاوار بخشش است هر چند که گناه و توبه را بارها تکرار نماید.

امام بخاری و امام مسلم از ابوهریره ساز جمله‌ی آن‌چه پیامبرجاز پروردگارش روایت می‌کند، چنین آورده که پیامبرجفرمودند: خداوند متعال می‌فرماید: «بنده‌ای گناهی انجام داد، پس گفت: خدایا! گناهم را ببخش؛ خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی انجام داد و دانست که پروردگاری دارد و [اگر بخواهد] گناه را می‌بخشد و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌کند. سپس دوباره این کار را تکرار کرد و مرتکب گناه شد و گفت: خدایا! گناهم را ببخش خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی را انجام داد و دانست که پروردگاری دارد که گناه را می‌بخشد [اگر بخواهد] و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌کند؛ سپس دوباره تکرار کرد و مرتکب گناه شد و گفت: خدایا! گناهم را ببخش، خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی را انجام داد و دانست که پروردگاری دارد که گناه را می‌بخشد و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌‌کند؛ [ای بنده‌ی من!] هر چه می‌خواهی انجام بده که همانا تو را بخشیدم» [۴۴۲]. یعنی: تا زمانی که پشیمان شوی و بسیار ناله کنی و توبه نمایی.

این توبه‌ای مقبول و پذیرفته شده است هر چند که ارتکاب گناه تکرار گردد، همانا هرگاه بنده توبه را تکرار نماید و شروط آن را به طور کامل به جای آورد توبه‌اش پذیرفته می‌شود، اما استغفار بدون توبه مستلزم مغفرت و بخشش نیست، بلکه سببی از اسبابی است که انتظار می‌رود به واسطه‌ی آن مغفرت و بخشش صورت پذیرد.

شایسته‌ی آدمی نسیت که از رحمت خداوند مأیوس گردد هر چند که گناهانش بزرگ و زیاد و متنوع باشند، همانا در توبه و مغفرت و رحمت گشوده و باز است، خداوند می‌فرماید:

﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣[الزمر: ۵۳].

«بگو: ای بندگانی که بر خود اسراف کرده‌اید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید. به راستی خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. بی‌گمان اوست آمرزگار مهربان».

ابن‌ عباس شمی‌گوید: «کسی که بعد از (نزول) این آیه بندگان خداوند را از توبه مأیوس کند در حقیقت کتاب خداوند متعال را انکار کرده است» [۴۴۳].

خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ يَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ يَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ[التوبة: ۱۰۴].

«آیا ندانسته‌اند خداوند است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد؟».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١١٠ [النساء: ۱۱۰].

«و هرکس که بدی کند یا بر خویشتن ستم روا دارد، آن‌گاه از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده‌ی مهربان می‌یابد».

و خداوند در حقِّ منافقین می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِيرًا ١٤٥ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ [النساء: ۱۴۵-۱۴۶].

«بی‌گمان منافقان در طبقه‌ی پایین‌تر آتش [جهنّم] جای دارند و برای آنان یاوری نیابی (۱۴۵) مگر آنان که توبه کرده‌اند».

و در رابطه با نصاری می‌فرماید:

﴿لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٧٣ أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَيَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٧٤[المائدة: ۷۳-۷۴].

«البته کسانی که گفتند: خداوند یکی از سه [اقنوم] است کافر شدند و هیچ معبود [راستینی] جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند، باز نیایند، قطعاً به کافران‌شان عذابی دردناک خواهد رسید (۷۳) آیا به سوی خداوند بازنمی‌گردند و از او آمرزش نمی‌خواهند؟ و خداوند آمرزنده‌ی مهربان است».

و در رابطه با کفار می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ يَتُوبُواْ[البروج: ۱۰].

«کسانی که مردان و زنان مؤمن را کیفر دادند، آن‌گاه توبه نکردند».

حسن بصری می‌گوید: «این گذشت و بخشش را بنگرید، دوستان و اولیائش را می‌کشند و او آنان را به توبه و مغفرت فرامی‌خواند» [۴۴۴].

چه بزرگ است لطف و احسان خداوند و چه گسترده است عطا و بخشش او، از خداوند سبحان می‌طلبیم که ما را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد و با مغفرتش بر ما منّت نهد حقّا که او بسیار بخشنده و مهربان است.

[۴۳۸] حافظ در الفتح (۱۱/۹۸) آن را بیان کرده است. [۴۳۹] تفسیر القرآن‌العظیم اثر ابن‌کثیر (۸/۲۶۰). [۴۴۰] سنن ابن‌ماجه (شماره: ۳۸۱۸)، و علامه آلبانی/در صحیح‌الجامع (شماره: ۳۹۳۰) آن را صحیح دانسته است. [۴۴۱] أوسط (شماره: ۸۳۹)، و احادیث المختاره (شماره: ۸۹۲)، و علامه آلبانی/در الصحیحه (شماره: ۲۲۹۹) آن را حسن دانسته است. [۴۴۲] صحیح بخاری (شماره: ۷۵۰۷)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۷۵۸). [۴۴۳] این سخن را ابن‌‌کثیر در تفسیرش (۴/۵۹) بیان کرده است. [۴۴۴] بنگر به: تفسیر ابن‌کثیر (۴/۵۸).