۶۱- پذیرش دعا به فراهم شدن شرایط و از بین رفتن موانع بستگی دارد
پیشتر این سخن خداوند متعال را بیان داشتیم که میفرماید:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ٦٠﴾[المؤمن: ۶۰].
«و پروردگارتان گفت: مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادتِ من کبر میورزند، با خواری به جهنّم درمیآیند».
و اینکه این آیه نشاندهندهی آن است که هر کس خداوند را به دعا بخواند، او را اجابت خواهد کرد، همچنان بیان داشتیم که برخی از علما اشکال گرفتهاند که گاه بعضی از دعاکنندگان دعایی میکنند و از خداوند انجام اموری را خواستار میشوند، اما دعایشان متحقق نمیشود و یا به پارهای از آنها جواب داده میشود، علما جوابهای متعددی به این مطلب دادهاند که پیشتر سه پاسخ بیان شد و نیکوترین و زیباترین پاسخی که در این باره گفته شده این که: دعا سببی است که مقتضی دستیابی به مطلوب است و دستیابی به مطلوب خود شروط و موانعی دارد؛ پس هرگاه شروط آن حاصل شد و موانع آن مرتفع گشت و از میان رفت مطلوب تحقق یافته و عملی میگردد؛ در غیر این صورت مطلوب محقق نمیگردد؛ همچنان که این ماهیت و سرشت همهی کارهای نیک و اذکار سودمند است، دعا فقط زمانی پذیرفته میشود که شخص مسلمان شروط آن را به تمامی برآورده و از موانع پذیرش آن دوری بگیرد اما وقتی که مانع وجود داشته و شرط از میان رود بیشک این کار پذیرفته نمیشود.
ماهیت دعا نیز این چنین است، بیشک دعا به خودی خود مفید و سودمند است، دعا کلید هر خیری در دنیا و آخرت است، اما دعا طالب و خواهان نیروی شور و اشتیاق دعاکننده و درستی عزم و نیت زیبای او، و دوریش از اموری است که مانع پذیرش آن میگردد.
ابن قیم/میگوید: «بیشک دعا از قدرتمندترین ابزارها در دفع شرّ و زیان، و کسب خواسته و منفعت است، اما گاه اثرش پدیدار نمیگردد؛ یا به خاطر ضعفی که در خود دعا است، مثلا دعایی باشد که خداوند آن را به خاطر تجاوز و تعدیای که در آن است نمیپسندد و یا به خاطر ضعف قلب و عدم رویآوری به سوی خداوند و عدم حضور قلب به هنگام آن که در این حالت دعا به منزله کمانی است بسیار شل و ضعیف و بیشک تیری که از آن پرتاب میگردد ضعیف است، و یا به خاطر وجود مانعی که باعث عدم پذیرش دعا میگردد، از جمله حرام خوری و ظلم و سیطره یافتن گناهان بر قلبها، و چیره شدن غفلت و شهوت و لهو بر آنها، چنان که در مستدرک حاکم در حدیثی از ابوهریرهسآمده که پیامبرجفرمودند: «خداوند را بخوانید، در حالی که یقین داشته باشید که دعایتان پذیرفته میشود، و بدانید بیشک خداوند والامرتبه دعایی را که از قلبی غافل و سرگرم به کارهای بیهوده، برمیخیزد، نمیپذیرد و اجابت نمینماید» [۲۷]. این دارویی سودمند است که درد را از بین میبرد، اما غفلت قلب از خداوند قدرت و شدت آن را از بین میبرد، و همچنین خوردن حرام شدت و قدرت آن را از بین برده و ضعیف میکند؛ همچنان که در صحیحمسلم در حدیثی از ابوهریره سآمده که پیامبرجفرمودند: «بیتردید خداوند پاک و پاکیزه است و جز پاک و پاکیزه، چیز دیگری را نمیپذیرد. خداوند مؤمنان را درست به همان چیزی دستور داده که پیامبران را بدان دستور داده است. خداوند متعال فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٥١﴾ [المؤمنون: ۵۱].
«ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. به راستی که من به آنچه میکنید دانا هستم».
و باز فرموده:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ﴾[البقرة: ۱۷۲].
«ای مؤمنان، از چیزهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید».
سپس پیامبرجکسی را یادآور شد که سفر خود را طولانی میکند؛ دارای موهایی ژولیده و چهرهای غبارآلود است. دستانش را به سوی آسمان دراز میکند [و میگوید]: «ای پروردگار! ای پروردگار! اما در همان حال خوراکش، آشامیدنیاش و پوشاکش حرام است و به طور کلی از راه حرام تغذیه شده است. بنابراین چگونه دعای چنین کسی پذیرفته میشود؟» [۲۸]، [۲۹].
در این حدیث پیامبرجبه آداب دعا، و به اسبابی که زمینهی پذیرش دعا و یا عدم پذیرش آن را فراهم میکنند اشاره نموده است. این حدیث دربردارندهی ارشاداتی مهم و اشاراتی سودمند در این باره است که انشاءالله به زودی توضیح آنها خواهد آمد.
از جمله احادیثی که نشاندهندهی وابسته بودن پذیرش دعا به وجود تحقق شروط و از بین رفتن موانع است، حدیثی است که در صحیحین از ابوهریره سنقل شده که پیامبرجفرمودند: «دعای شما قبول میشود مادامی که عجله نکنید و نگویید: دعا کردیم و قبول نشد» [۳۰].
در صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده است که پیامبرجفرمودند: «همیشه از بنده دعا قبول میشود مادامی که مضمون دعای او گناه یا قطع رحم نباشد و عجله نکند»، گفته شد: ای رسول خدا! عجله چیست؟ فرمودند: «عجله آن است که بگوید: دعا کردم و دعا کردم و ندیدم که خداوند دعای من را قبول کند، بعد میبُرد و ناامید میشود و دعا کردن را ترک میکند» [۳۱].
در مسند امام احمد با سند جیِّد از انس بن مالک سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «تا زمانی که بنده شتاب نورزد، در خیر و نیکی است.» گفتند: ای رسول خدا! چگونه شتاب میورزد؟ پیامبرجفرمود: «میگوید: به پیشگاه پروردگارم دعا کردم؛ دعایم پذیرفته نشد!» [۳۲].
عجله کردن در پذیرش دعا از جمله آفاتی است که مانع از آثار دعا میشود، زیرا شخص عجول از تأخیر اجابت بیقرار و دلتنگ شده [و در نهایت] نا امید گشته و دعا را ترک میکند، و با این کار هم چون شخصی میگردد که ابن قیم/میگوید: «شبیه کسی است که بذری پاشیده یا نهالی را میکارد و شروع میکند به مراقبت و آبیاری آن، اما هنگامی که رشد و به ثمر نشستن آن به درازا میکشد آن را رها کرده و فراموشش میکند» [۳۳].
اینکه پیامبرجدر حدیث پیشین میفرماید: «مادامی که مضمون دعای او گناه یا قطع رحم نباشد.» اشاره دیگری به مانعی از موانع پذیرش دعا است و آن اینکه آدمی دعایی ننماید که درخواست انجام گناه یا معصیت یا آسیب رسیدن به خود یا دیگری باشد و این نشانهی حکمت خداوند و لطف و احسان او به آفریدههایش است، اگر خداوند هر آنچه را که آدمی درخواست کرده را میپذیرفت این امر منجر به وقوع مفاسد متعددی برای او یا دیگران میشد، همچنان که خداوند سبحان میفرماید:
﴿۞وَلَوۡ يُعَجِّلُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ ٱلشَّرَّ ٱسۡتِعۡجَالَهُم بِٱلۡخَيۡرِ لَقُضِيَ إِلَيۡهِمۡ أَجَلُهُمۡۖ﴾[یونس: ۱۱].
«و اگر خداوند برای مردم شرّ را -چنان که خیر را به شتاب میطلبند- پیش میانداخت، اجلشان در حقّ آنان به انجام رسانده میشد».
و یا میفرماید:
﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ﴾[المؤمنون: ۷۱].
«و اگر حقّ از خواستههایشان پیروی میکرد، آسمانها و زمین و هر آنکس که در آنهاست، تباه میشدند».
و یا میفرماید:
﴿وَيَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَيۡرِۖ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا ١١﴾[الإسراء: ۱۱].
«و انسان دربارهی بدی [نیز] چون دعایش در موردِ نیکی نفرین میکند و انسان شتابکار است».
بدین ترتیب فهمیده میشود که نصوص نشاندهندهی آنند که اجابت دعا به تحقق شروط و از بین رفتن موانع بستگی دارد، به برخی از آنها اشاره شد و انشاءالله به زودی تعدادی دیگر از آنها بیان میگردد.
[۲۷] المستدرک (۱/۴۹۳)، در سنن ترمذی (شماره: ۳۴۷۹)، و علامه آلبانی/در صحیحالجامع (شماره: ۲۴۵) آن را حسن دانسته است. [۲۸] صحیحمسلم (شماره: ۱۰۱۵). [۲۹] الجواب الکافی (ص ۱۰-۹). [۳۰] صحیح بخاری (شماره: ۶۳۴۰)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۷۳۵). [۳۱] صحیح مسلم (شماره: ۲۷۳۵). [۳۲] المسند (۳/۱۹۳، ۲۱۰). [۳۳] الجواب الکافی (ص: ۱۳).