۸۸- در آسایش خدا را بشناس تا او نیز در سختی تو را بشناسد
پیشتر سه تا از آداب مهم دعا را بیان کردیم که عبارتند از:
۱- آدمی پیش از دعا از گناهان و خطاهایش توبه نماید.
۲- در حالت تضرع و خشوع و خضوع به دعا با پروردگارش بپردازد.
۳- در درخواستش از خداوند پافشاری نماید و بیآنکه ملول و خسته شود بر درخواستش بیفزاید، اینها تعدادی دیگر از آداب دعا است که شایسته است فرد مسلمان بدانها توجه نماید.
از جمله آداب مهم دعا این است که فرد مسلمان دعا و نیایش با پروردگارش را فقط به زمان سختی و مشکلات محدود نکند؛ بلکه واجب است در خوشی و ناخوشی، و آسایش و سختی، و بیماری و تندرستی، و در همهی احوالش پروردگارش را به فریاد خوانده و با او به راز و نیاز بپردازد. همراهی فرد مسلمان با دعا در حالت آسایش، و مداومتش بر آن در حالت خوشی عاملی مهم در پذیرش دعایش به هنگام سختیها و بلایا و مشکلات و غم و غصهها است، در حدیث آمده که پیامبرجفرمودند: «هرکس میخواهد خداوند در مشکلات و پریشانیها دعای او را قبول کند پس باید او در شادی و خوشحالی زیاد دعا کند.» این حدیث را ترمذی و حاکم و دیگران به نقل از ابوهریره سروایت کرده، و سند آن حسن است [۲۲۲].
خداوند در آیات بسیاری از کتاب ارجمندش مشرکین را مورد نکوهش قرار داده که آنان به خداوند پناه نبرده و او را خالصانه نمیپرستند مگر در حالی که گرفتار مشکلات و سختیها هستند، اما در حالت رفاه و آسایش و سرورشان کسان و چیزهای دیگری را شریک خدا میگردانند و به بتهایی روی میآورند که مالک هیچچیز برای آنان نیستند و به آنان سود و زیانی نمیرسانند، از آنان یاری و کمک میطلبند و خواستهها و نیازهایشان را بر آنان عرضه میکنند، خداوند میفرماید:
﴿۞وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِيبًا إِلَيۡهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدۡعُوٓاْ إِلَيۡهِ مِن قَبۡلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا﴾[الزمر: ۸].
«و چون به انسان گزندی برسد، پروردگارش را -انابت کنان به پیشگاهِ او- به [دعا] میخواند، آنگاه چون از سوی خود نعمتی به او ببخشد آنچه را که از پیش برای آن دعا میکرد، فراموش میکند و برای خداوند همتایانی قرار میدهد».
و یا میفرماید:
﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَآئِمٗا فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ كَأَن لَّمۡ يَدۡعُنَآ إِلَىٰ ضُرّٖ مَّسَّهُۥۚ﴾[یونس: ۱۲].
«و چون به انسان رنج برسد، به پهلوی خود [خفته] یا نشسته یا ایستاده ما را به دعا میخواند. آنگاه چون رنجش را از او برداریم، چنان بگذرد که گویی ما را به [رفع] رنجی که به او رسیده بود، به دعا نخوانده بود».
و یا میفرماید:
﴿فَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِيَ فِتۡنَةٞ﴾[الزمر: ۴۹].
«پس چون به انسان گزندی برسد، ما را فرامیخوند، آنگاه چون به او نعمتی از سوی خود بدهیم، گوید: جز این نیست که آن را بنا بر دانشی که دارم، به من دادهاند. حق این است که آن آزمونی است».
و یا میفرماید:
﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔابِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٖ ٥١﴾ [فصلت: ۵۱].
«و چون بر انسان انعام کنیم رویگرداند و پرغرور دور شود. و چون رنج به او برسد بسیار دعا میکند».
آیات در همین مفهوم بسیارند که به روشنی بیانگر مذمت و نکوهش کسی هستند که جز در حالت سختی و مشکلات خداوند را به یاد ندارد، اما در حالت آسایش و رفاهش از یاد و ذکر خدا روی برگردانده و چشم پوشیده و به سرگرمی و غفلت پرداخته و به خداوند متعال روی نمیآورد.
به همین خاطر بر فرد مسلمان واجب است که در همه حال در آسانی و سختی، و در رفاه و تنگدستی، و در ثروتمندی و فقر، و در تندرستی و بیماری به خداوند روی آورد، کسی که در آسایش خدا را بشناسد خداوند نیز در سختی او را میشناسد و آنگاه یار و یاور و محافظ و حامی او میشود.
به همین خاطر چنانکه از عبدالله بن عباس شروایت شده پیامبرجمیفرماید: «در آسایش خدا را بشناس تا او نیز در سختی تو را بشناسد» [۲۲۳].
ابن رجب/در کتابی که آن را به شرح این حدیث اختصاص داده میگوید:
«مفهوم این حدیث این است که هرگاه آدمی از خداوند پروا نموده و حدودش را حفظ کرده و حقوقش را در حال آسایش و تندرستی و رفاه رعایت نماید با این کار خود را به خدا معرفی میکند و میانشان شناختی پدید میآید. درنتیجه پروردگارش در حالت سختی و تنگنای شخصی او را میشناسد و در خوشی عملش را میپذیرد و با این شناخت او را از سختیها نجات میدهد... و این آشناییِ مخصوص همان است که در حدیث قدسی از آن یاد شده است «و بندهام همچنان از طریق [افزودن] نوافل [بر فرایض] به من نزدیکتر میشود تا آنگاه که محبوب من میگردد -تا آنجا که میفرماید- و هر گاه از من درخواست چیزی نماید، حتما آن را به او عطا میکنم و هرگاه به من پناه بیاورد، حتماً به او پناه میدهم» [۲۲۴]». [۲۲۵]. سپس از ضحاک بن قیس نقل کرده که او گفته: «خداوند را در راحتی یاد کنید تا او نیز شما را در سختی یاد کند همانا یونس ÷خداوند را یاد مینمود، پس آنگاه که در شکم ماهی قرار گرفت خداوند فرمود:
﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِينَ ١٤٣ لَلَبِثَ فِي بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ ١٤٤﴾ [الصافات: ۱۴۳-۱۴۴].
«پس اگر نه آن است که او از نیایشگران بود به یقین در شکمش تا روزی که [مردم] برانگیخته میشوند، باقی میماند».
[در مقابل] فرعون طغیانگر بود و یاد و ذکر خدا را فراموش کرد وقتی که در ورطهی غرق شدن افتاد گفت: ایمان آوردم، خداوند فرمود:
﴿ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ عَصَيۡتَ قَبۡلُ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٩١﴾[یونس: ۹۱].
«آیا اکنون؟ حال آنکه پیش از این نافرمانی کردی و از تباهکاران بودی».
پس کسی که در حالت آسایش خود را به خدا معرفی نکند حق ندارد که نه در دنیا و نه در آخرت، در سختی و تنگنا او را بشناسد.
شخصی به ابودرداء گفت: «مرا پندی ده، ابودرداء گفت: خداوند را در خوشی یاد کن او نیز در ناخوشی تو را یاد میکند» [۲۲۶].
همچنین از او نقل است که گفت: «خدا را در روز خوشی به فریاد بخوان به امید آنکه در روز سختی به فریادت برسد» [۲۲۷].
از جمله روشهای شناساندن خود به خداوند در خوشی و آسایش این است که آدمی در حال خوشی و رفاه بکوشد که خود را به خدا نزدیک کرده و خشنودیاش را به دست آورد و کارهای نیکویی را که سبب نزدیکی به او میشود بسیار انجام دهد؛ کارهایی همچون خوبی نمودن، انجام صلهی رحم، دادن صدقه و احسان، انجام امر به معروف و نهی از منکر، و دیگر صورتهای نیکی و راههای خیر. «داستان سه نفری که وارد غار شدند و سنگی بزرگ در غار را بست شاهدی بر این موضوع است، خداوند در غار را به خاطر دعای آنان گشود چون آنان کارهای نیک خالصانهای همچون نیکی کردن به پدر و مادر، دوری از زنا، و نگهداری از امانتی که پنهان بود را در آسایش و رفاه انجام داده بودند» [۲۲۸].
حدیث این سه نفر مشهور است که امام بخاری در جاهای متعددی از صحیحاش آن را آورده است و امام مسلم و دیگر ائمه نیز آن را نقل کردهاند، لفظ حدیث در باب: حدیث غار، از کتاب: احادیث انبیاء، از صحیح بخاری به نقل از ابن عمر شاین چنین روایت شده که رسول اللهجفرمودند: «در حالی که سه نفر از امتهای پیش از شما در راه روان بودند، ناگهان بر آنان باران آمد و آنها به غاری پناه بردند و دهانه غار بر آنان بسته شد. آنان به یکدیگر گفتند: به خدا قسم! هیچچیز شما را نجات نمیدهد مگر سخنی راست؛ پس باید هر یک از شما به عملی دعا کند که بداند در آن درستکار بوده است. یکی از آنان گفت: خدایا! تو خود میدانی که من کسی را مزدور گرفته بودم که به مزد یک پیمانه برنج برای من کار کند. او رفت و مزد خود را نگرفت و من همان پیمانه برنج را کاشتم و از ثمر آن [برای وی] گاوی خریدم. سپس او آمد و مزد خود را خواست. به او گفتم: برو، همان گاوها را بگیر و با خود ببر. گفت: مزد من نزد تو یک پیمانه برنج است. به او گفتم: همان گاوها را بردار آنها ثمرهی آن پیمانه برنج است. او گاوها را با خود برد. اگر تو خود میدانی که من این کار را از ترس تو کردهام، پس بگشای، سنگ بر آنان کمی باز شد. نفر دیگر گفت: خدایا! تو خود میدانی؛ من پدر و مادری پیر و سالخورده داشتم و از شیر گوسفندان خود هر شب به آنان میدادم. سپس شبی دیر نزد آنان آمدم وقتی پیش آنها رفتم آنها خوابیده بودند و زن و فرزند من از گرسنگی مینالیدند و من به آنان شیر نمیدادم تا پدر و مادرم بیاشامند و دوست نداشتم که آنها را بیدار کنم و دوست نداشتم که بگذارم بدون نوشیدنی بخوابند، پیوسته منتظر بودم تا سپیده صبح دمید اگر تو خود میدانی که من این کار را از ترس تو کردهام، پس بر من بگشای، سنگ برایشان کمی دیگر باز شد تا آسمان را دیدند. نفر دیگر گفت: خدایا! تو خود میدانی که من دختر عمویی داشتم که نزد من محبوبترین فرد بود و من از او تقاضای نفسانی کردم و او نپذیرفت تا برای او صد دنیار بیاورم. به دنبال آن رفتم تا دینارها را به دست آوردم و به او دادم، خودش را در اختیار من گذاشت و وقتی که میان دو پایش نشستم، گفت: از خدا بترس و مهر را مگر به حق آن (یعنی نکاح) مگشای. من برخاستم و از صد دینار [نیز] گذشتم. اگر تو خود میدانی که من این کار را از ترس تو کردهام؛ پس بگشای، خداوند در راه به روی آنان گشود و آنان خارج شدند» [۲۲۹].
کارهای نیک این سه نفر سبب از بین رفتن غم و غصهی آنان، و برطرف شدن گرفتاریشان و پذیرش دعایشان و برآورده شدن امید و آرزویشان شد، وقتی اینان خود را در حال رفاه و آسایش به پروردگارشان معرفی کردند خداوند سبحان در حال سختی و مشکلاتشان خود را به آنان شناساند و با یاریش به دادشان رسید و از آنان محافظت کرده و با عنایت و حمایتش از آنان مواظبت نمود. و فقط خداوند یگانه توفیقدهنده و یار و یاور است و شریکی ندارد.
[۲۲۲] سنن ترمذی (شماره: ۳۳۸۲)، و المستدرک (۱/۵۴۴)، و علامه آلبانی/در صحیحالجامع (شماره: ۶۲۹۰) آن را حسن دانسته است. [۲۲۳] المسند (۱/۳۰۷)، و علامه آلبانی/در صحیحالجامع (شماره: ۲۹۶۱) آن را صحیح دانسته است. [۲۲۴] صحیح بخاری (شماره: ۶۵۰۲). [۲۲۵] نور الاقتباس اثر ابنرجب (ص: ۴۳). [۲۲۶] حلیةالأولیاء (۱/۲۰۹). [۲۲۷] المصنف اثر عبدالرزاق (۱۱/۱۸۰)، و شعبالایمان اثر بیهقی (۲/۵۲)، و بنگر به: جامعالعلوم و الحکم (۱/۴۷۶، ۴۷۵). [۲۲۸] نورالاقتباس اثر ابنجرب (ص: ۴۶). [۲۲۹] صحیح بخاری (شماره: ۳۴۶۵).