۸۳- اهلباطل دعاهای باطل را با داستانهایی ساختگی ترویج میدهند
پیشتر درخصوص اهمیت اخلاص در دعا سخن گفته شد، اخلاص شرطی بسیار مهم از شروط پذیرش دعاست، عدم اخلاص در دعا از بزرگترین تعدی و تجاوز، و حقارت و پستی محسوب میگردد، در این باره فرقی نمیکند کسی که غیر خدا را به دعا میخواند به طور مستقل او را به دعا بخواند یا او را واسطهای میان خود و خداوند قرار دهد، بیشک چنین کاری از بزرگترین گناهان و شدیدترین گمراهیهاست، خداوند میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾[الأحقاف: ۵].
«و کیست گمراهتر از کسی که به جای خداوند کسی را [به دعا] بخواند که تا روز قیامت [دعای] او را اجابت نکند و آن (معبودان دروغین) از دعایشان بیخبرند».
در اینجا موضوعی مطرح است که ناگزیر باید نسبت بدان هشدار داد و آن این است که گروهی از قبرپرستان با بیان داستانها و خبرهایی، مردم عوام و ناآگاه را میفریبند به طور مثال میگویند: فلانی در کنار قبر فلان شخص دعا کرد و دعایش اجابت شد، و اینکه کسانی در کنار قبرهای دستهای از پیامبران و صالحین دعا کردند دعایشان پذیرفته شد، و یا میگویند: بیشک قبر فلانی دارویی مُجَرب است، و این پندار را به آنان القا میکنند که در کنار قبرها لغزشها بخشیده شده، و دعاها پذیرفته گشته، و درهای رحمت گشوده میشود و رحمتها فرو میبارند، و عدهای خوابهایی دربارهی دعا کنار قبور بعضی شیوخ میبینند، و گروهی پذیرش دعا کنار قبرهایی معروف را آزمودهاند و سخنانی از این دست که این گمراهکنندگان برخی مسلمانان ناآگاه را با آن میفریبند و با این کار آنان را از توحید خالص و یقین صادقانه و اعتماد به خدا منصرف کرده و آنان را به دلبستگی به قبور و عزلت گزیدن در کنار آنها و یاری طلبیدن از صاحبانش و به فریاد خواندن آنان سوق میدهند.
بیشک داستانها و قصهها تأثیر بسزایی در قلب عامه و ناآگاهان دارد، چه بسیار مردمی که [با شنیدن این داستانها] گرفتار خطا و اشتباه شدهاند. بر هر بندهی مسلمانی واجب است که دینش را بر پایهی چیزی از اینها بنا نکند، چرا که این داستانها درخور اعتنا نیستند و نمیتوان به آن اطمینان کرد، و سند و مدرکی محسوب نمیگردند، بیشک دلیل و حجت درون کتاب خدا و سنت رسول اوجاست، نه در داستانهای ساختگی و قصههای دروغین و خبرهای جعلی.
امام علامه ابن قیم/در حالی که در صدد بیان برخی از اموری است که بعضی از مردم را گرفتار دلبستگی و شیفتگی به قبور میکند آن هم در حالی که ساکنین این قبور مردههایی هستند که مالک هیچ سود و زیانی نبوده و اختیار مرگ و زندگانی و برانگیختن ندارند، میگوید: «از جملهی اینها [یعنی اموری که منجر به چنین کاری میشود]: داستانهایی است که دربارهی این قبرها برای مردم بیان میشود؛ مثلاً: فلانی در حالت نیاز و تنگنا از قبر فلانی طلب یاری کرد در نتیجه از تنگنا رهایی یافت و یا فلان کس صاحب فلان قبر را به فریاد خوانده یا او را واسطه نیازش به درگاه خدا کرد نیازش برآورده شد، و فلانی دچار صدمه و آسیبی شد امیدوارانه به صاحب آن قبر روی آورد آسیبش برطرف شد، خادمان و متولیان این قبرها داستانهایی از این دست بسیار دارند که بیانش به درازا میکشد، اینان از دروغگوترین آفریدههای خدایند که بر زبان مرده و زنده دروغ میبافند....» [۱۸۵].
اگر غلبهی ناآگاهی و کمی علم به حقیقت آنچه که خداوند رسولش را برای آن برانگیخته نبود، بلکه اگر ناآگاهی نسبت به این موضوع نبود که تمامی پیامبران برای تحقق بخشیدن به توحید و قطع اسباب و وسائل شرک ارسال شدهاند، غیرممکن بود که این بیان فاسد و استدلال باطل میان کسی از منتسبین به اسلام و گرویدگان به این دین راست و درست ترویج یابد.
علما جوابهای بسیار و به شکلهای متعددی در ردّ این حکایات بیان داشتهاند این جوابها واهی بودن این استدلال و فساد آن را روشن میسازد، از جمله این جوابها این است که: بیشک دین خداوند کامل بوده و نقصی در آن نیست، خداوند میفرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾[المائدة: ۳].
«امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به عنوان] دین برای شما پسندیدم».
پس اگر کاری در زمان پیامبرمان جو یارانش جزو دین نبوده امروز نیز جزو این آیین نیست و تا برپایی قیامت جزو دین نیست. خداوند متعال عملی را در دین نمیپذیرد مگر آنکه دلیلی از کتاب خودش و سنت پیامبرشجبر آن موجود باشد، اما داستانها و خوابها و قصهها و خبرها چیزهایی نیستند که شرع بر اساس آن برپا گردد یا دین بر پایهی آن بنا گردد. شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «آنچه نزد علمای اسلام در اثبات احکام مورد استناد قرار میگیرد همان کتاب خدا و سنت رسولشجو روش سابقین اولین است، و اثبات حکمی شرعی بدون این اصول سهگانه چه به صورت نص باشد و یا استنباط، به هیچوجه جایز و صحیح نیست» [۱۸۶].
درخصوص عنایت داشتن به دعا در کنار قبرها، نه آیهای محکم و نه سنتی که رعایت شده باشد بیان نشده است؛ همچنین در خصوص اجازهی چنین کاری از سه قرن ممتاز که رسول اللهجآن را ستوده، چیزی نقل نشده است؛ سه قرنی که رسول اللهجدربارهی آنها چنین میفرماید: «بهترین امت من در این قرن کسانی هستند که من در میانشان برانگیخته شدهام، سپس کسانی هستند که به دنبال اینان میآیند، سپس کسانی هستند که به دنبال اینان (دستهی دوم) میآیند» [۱۸۷]. و چیزی در این باره از امامی شناخته شده و یا عالمی پیروی شده نقل نشده است.
از سوی دیگر بیشک بسیاری از این داستانها و رؤیاها که در این زمینه روایت شدهاند از آنکه از او نقل شده به اثبات نرسیده است، بلکه شایعه و دروغ و افترا هستند (که به زبان این افراد بسته شده است) بهخصوص آن بخش که به برخی از اهل علم و فضل نسبت داده میشود، شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «بحمدالله چیزی در این باره از امامی معروف و عالمی پیروی شده نقل نشده است، بلکه آنچه در این خصوص نقل شده یا دروغی است که بر صاحبش بسته شده، یا از آن دسته حکایتهایی است که از فردی مجهول و ناشناس نقل شده و دستهای از آنها مطالبی است که صاحبش آن را گفته یا با اجتهاد شخصی آن را انجام داده است و چنان که میدانیم اجتهاد گاهی به خطا میرود و گاه درست از آب درمیآید، یا صاحبش آن را با قیود و شروط بسیاری بیان داشته، به شیوهای که آنچه باید از آن برحذر بود در آن وجود ندارد؛ اما به هنگام نقل مطلب از او، مطلب را تحریف کردهاند؛ هم چنان که پیامبرجبعد از آنکه ابتدا از زیارت قبور نهی فرمود اما بعدها اجازهی چنین کاری را داد یاوهگویان چنین برداشت کردند که این همان زیارتی است که در گذشته انجام میدادهاند و در کنار قبر نماز میخواندهاند و از آن طلب کمک و یاری مینمودهاند» [۱۸۸]. از طرف دیگر برآورده شدن نیازهای برخی از این دعاکنندگان و تحقق یافتن امید و آرزوهایشان نشاندهندهی صحت و سلامت و درستی کارشان نیست. چرا که گاه پذیرش دعا براساس سنت استدراج و ابتلا و آزمایش صورت میگیرد، در نتیجه به مجرد انجام دعا و دستیابی به مقصود یا متحقق شدن مراد با آن، دلیلی بر جایز بودن آن در شریعت نیست. رخ دادن تأثیر دلیلی بر مشروعیت نیست، [به عنوان مثال] سحر و طلسم و [تأثیر بد] چشم و کارهایی از این دست از جمله اموری در عالم هستند که به اذن خدا تأثیرگذارند که گاه خداوند به واسطهی آنها بسیاری از اهداف جانهای پلید را تحقق میبخشد، اما با این حال این کارها حرام و باطلند.
شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «همین که دعا سبب دستیابی به مقصود گردد نشاندهنده و بیانگر آن نیست که این دعا در شریعت جایز است، چرا که بسیاری از مردم چیزی جز خدا از جمله ستارهها و آفریدهها را به فریاد میخوانند و اهدافشان برآورده میگردد، و برخی از مردم در کنار بتها و کنیسهها و چیزهایی از این دست به دعا میپردازند، و تندیسها و مجسمههایی که در کنیسهها است را به فریاد میخوانند و اهدافشان نیز برآورده میگردد و برخی از مردم به دعاهایی حرام میپردازند، دعاهایی که به اتفاقنظر مسلمانان حرامند و اهدافشان نیز برآورده میگردد.
برآورده شدن هدف و مقصود با برخی کارها و ابزارها به معنای مجاز بودن آن نیست هر چند که هدف و مقصود مباح باشد (هدف وسیله را توجیه نمیکند) چرا که گاه این کار مفسدهای در آن است که بر مصلحت آن ارجحیت دارد، در حالی که شریعت [با خود] تحصیل مصالح و تکمیل آن، و تعطیل مفاسد و تقلیل آن را آورده است، و الا همهی محرمات از جمله شرک و مشروبات الکلی و قمار و فسق و فجور و ظلم گاه برای صاحبش منافع و خواستههایی حاصل میکنند، اما چون مفاسد اینگونه کارها بر مصلحت آنها رجحان و برتری دارد خدا و رسولش از انجام آنها نهی فرمودهاند، همچنان که بسیاری از دستورات مانند عبادات و جهاد و بخشش مال و دارایی گاه ضرررسان هستند، اما چون مصلحت آن بر مفسدهاش رجحان و برتری دارد شارع بدان دستور داده است، این اصلی است که باید معتبر دانسته شده و مورد توجه قرار گیرد» [۱۸۹].
از سوی دیگر گاه این تاثیرات از سوی شیطان صورت میگیرد، گاه شیطان برای برخی از اینان خود را در صورت کسی که او را بزرگداشته یا بدو معتقد میشوند یا خود را به او منسوب میکنند نشان میدهد و گاه با آنان سخن گفته یا برخی از درخواستهایشان را به اذن خدا برآورده میسازد. این کار فتنهای میشود برای آنان، و چنین پنداشته میشود که آن کرامتی برای اینانی است که به فریاد خوانده میشوند، و در حقیقت این چیزی جز فتنه نیست، اینان نمیدانند که اینها از جنس آن چیزی است که شیاطین بر سر بتپرستان درمیآورند تا آنجا که گاه برای کسی که آن را عبادت میکند جلوی چشم آمده و برخی از امور پوشیده را بر ایشان گفته و برخی از درخواستهایشان را برآورده میسازند. این امر بزرگترین علت پرستش بتها و دلبستگی به آنهاست.
خلاصه اینکه دلیل آوردن و اقامهی حجت کردن با امثال این حکایتها درست نیست و اطمینان نمودن بر آنها صحیح نیست و دین خداوند بر پایهی چیزی از اینها بنا نمیشود، بلکه دین خدا بر پایهی آنچه در کتاب و سنت آمده برپا میگردد و نه براساس حدس و گمان و دروغ و قصهها و داستانها و تجارب و رؤیاها و خوابها. خداوند ما را از لغزش و خطا مصون داشته و بر سخن درست و عمل صحیح موفق گرداند.
[۱۸۵] إغاثه اللهفان (۱/۲۳۳). [۱۸۶] اقتضاء الصراط (ص: ۳۴۴). [۱۸۷] صحیح مسلم (شماره: ۲۵۳۴)، و المسند (۲/۲۲۸). [۱۸۸] اقتضاء الصراطالمستقیم (ص: ۳۴۴-۳۴۳) به صورت مختصر. [۱۸۹] مجموع الفتاوی (۱/۲۶۵-۲۶۴).