۱۰۴- اقسام دعا به اعتبار کسی که برای او دعا میشود
همچنان سخن دربارهی بیان فضیلت دعای شخص مسلمان برای برادران و خواهران مسلمانش ادامه دارد عملی که از مقتضیات برادری اسلامی است که آنان را گردهم آورده است و از ضروریات رابطهی این دین است که آنان را به هم مرتبط نموده است همچنان که خداوند میفرماید:
﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ﴾[التوبة: ۷۱].
«مردان و زنان مؤمن، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾[الحجرات: ۱۰].
«فقط مؤمنان برادران یکدیگرند».
بیشک از لوازم و ضروریات این برادری دعای هر فردی از افراد مسلمان برای عموم مسلمانان است دعای خیر و تندرستی و بخشش و آمرزش و شبیه اینها؛ چون فرد مسلمان همچنان که خیرخواه خود است برای دیگر مسلمانان نیز دوستدار خیر است، همچنان که پیامبرجمیفرماید: «هیچ یک از شما ایمانش کامل نمیشود مگر اینکه آنچه را که برای خود دوست دارد برای برادر دینیاش نیز دوست داشته باشد» [۳۹۲]. پیشتر تعدادی از دلایلی که بیانگر فضیلت دعا برای دیگران است، و همچنین گواهی بر بزرگی پاداش و ثواب و خیری است که از آن حاصل میشود را بیان داشتیم.
آنچه خوب و نیکوست که در این موقعیت دانسته شود این است که بیتردید هر دعایی را که فرد مسلمان مینماید از چهار گونه خارج نیست، و این چهار نوع به اعتبار کسی است که برای او دعا میشود:
۱- اینکه فرد مسلمان برای خود دعا کند و آنچه از خیر دنیا و آخرت را که میخواهد طلب کند، مانند اینکه بگوید:
«اَللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْهُدی وَ السَدادَ».
(خداوندا! من هدایت و استقامت را از تو مسألت دارم) [۳۹۳].
و یا میگوید:
«َللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْهُدی وَ التُّقی وَ الْعَفافَ وَ الْغِنی».
(خدایا! من هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بینیازی را از تو مسألت مینمایم) [۳۹۴].
و یا میگوید:
«اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِي ذَنْبِي».
(خدایا! گناه[انم] را ببخش).
و دیگر دعاهای شبیه این؛ این دعاها را با لفظ مفرد بیان میکند.
حتی امام در نماز در دعاهایی که برای خودش بیان میکند، در سجدهها یا در نشستن میان دو سجده یا در آخر نماز و پیش از سلام دادن، دعاها را به صورت مفرد [و فقط برای خود] بیان میدارد.
ابن قیم/میگوید: «آنچه در همهی دعاهای ایشانجثبت و ضبط شده همه با لفظ مفرد است مانند این دعای پیامبرجکه میفرماید: «رَبِّاغْفِرْلِي وَارْحَمْنِي وَاهْدِنِي»: خدایا! مرا بیامرز و به من رحم کن و هدایتم فرما» [۳۹۵]، و دیگر دعاهای ثبت شده از ایشان، از جمله سخن ایشانجدر دعای استفتاح:
«اَللَّهمَّ اغْسِلْنِي مِنْ خَطَايَايَ بِالثَّلْجِ وَالْمَاءِ وَ الْبَرَدِ، اَللَّهُمَّ باعِدْ بَیْنِي وَ بَیْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَالْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»
(خداوندا، گناهان مرا با برف و آب و تگرگ بشوی و پاک گردان؛ خداوندا، مرا از گناهانم دور گردان، همانطوری که مشرق و مغرب را از هم دور ساختهای) [۳۹۶].
امام احمد و اهل سنن از ثوبان روایت کردهاند که پیامبرجفرمودند: «نباید بندهای امامت قومی را بر عهده بگیرد و دعایی را تنها به خود اختصاص دهد و آنان را در آن دعا سهیم نگرداند، که اگر چنین کند بیگمان به آنان خیانت کرده است» [۳۹۷].... سپس ابن قیم/میگوید: شنیدم که شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: به عقیدهی من این حدیث درخصوص دعایی است که امام با آن برای خودش و برای مأمومین دعا میکند، و در آن مشترک هستند، مانند دعای قنوت و نظایر آن» [۳۹۸].
علاوه بر این هر گاه دعایی را که فرد با آن در نمازش دعا میکند از دعاهای قرآنکریم باشد. او عین عبارتی را که در قرآنکریم آمده بیان میکند، مانند سخن خداوند که میفرماید:
﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦﴾[الفاتحة: ۶].
«مارا به راه راست هدایت کن».
این دعایی بزرگ است که فرد مسلمان در نمازش آن را بیان کرده و با آن دعا مینماید بلکه حتی در هر رکعتی از رکعات نمازش این دعا را بیان میکند، و علت اینکه این دعا به شکل ضمیر جمع آمده است -همچنان که ابن قیم/این مطلب را تبیین نموده است- به این خاطر است که مطابق سخن خداوند باشد که میفرماید:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ۵].
«تنها تو را بندگی میکنیم و منحصراً از تو یاری میخواهیم».
«آوردن ضمیر جمع در این دو جا زیباتر و باعظمتتر است، همانا سیاق، سیاق اظهار بندگی و نیاز به پروردگار متعال، و اعتراف به نیازمندی به بندگی کردن او و طلب یاری و هدایت از اوست، لذا با شکل و فرم ضمیر جمع آمده یعنی: ما همگی بندهی تو هستیم و به عبودیت و بندگیت اعتراف میکنیم» [۳۹۹].
۲- قسم دوم از اقسام دعا به اعتبار کسی که برایش دعا میشود همان است که فرد مسلمان برای دیگری دعای هدایت یا مغفرت یا چیزی شبیه اینها را مینماید، همچنان که رسول الله در دعایش برای انس بن مالکسفرمودند:
«اَللَّهُمَّ اَکْثِرَ مالَهُ وَ وَلَدَةُ وَ بَارِکْ لَهُ فِيما أَعْطَیْتَهُ».
(خداوندا! مال و اولادش را فراوان کن، و خیر و برکت در آنچه که به او بخشیدهای قرار بده) [۴۰۰].
و مانند دعایش برای معاویه پسر ابوسفیان شکه فرمودند:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ هَادِيًّا مَهْدِياً، وَاهْدِهِ وَاهْدِ بِهِ».
(پروردگارا او را هدایتکننده و هدایت شده قرار ده، و او را هدایت کن و به واسطهی او دیگران را هدایت نما) [۴۰۱].
این سخن رسول اللهجفضیلت و امتیازی عظیم برای این صحابی جلیلالقدر محسوب میگردد، صحابیای که دایی مؤمنین، و کاتب وحی پروردگار جهانیان، و یکی از خلفای مسلمانان، و اولین پادشاهشان، و بهترین پادشاهشان است، خداوند از او راضی باد، و از جملهی اینها همچنین دعای پیامبرجبرای معاویه است که فرمودند:
«اَللَّهُمَّ عَلِّم معاویهَ الْكِتابَ واَلْحِسابَ وَقِهِ الْعَذابَ».
(پروردگارا به معاویه نوشتن و حساب بیاموز و او را از عذاب مصون دار) [۴۰۲].
۳- اینکه برای خودش و برای دیگری دعا کند، در ابتدا برای خودش دعا کند سپس برای دیگری دعا کند، به دلیل حدیث ابی بن کعبسکه گفته: «همانا پیامبرجهرگاه برای کسی دعا میکردند ابتدا برای خود دعا میکرد [سپس برای آن شخص]» [۴۰۳]. در قرآنکریم از این نوع مثالهای بسیاری وجود دارد مانند اینکه خداوند میفرماید:
﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ﴾[محمد: ۱۹].
«و برای گناهت و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه».
و یا میفرماید:
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ﴾[النوح: ۲۸].
«پروردگارا، مرا و پدر و مادرم را و هر آن کس را که مؤمن به خانهام درآید و مردان مؤمن و زنان مؤمن را بیامرز».
و یا میفرماید:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾[إبراهیم: ۴۱].
«پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا میگردد، بیامرز».
این را زمانی که دعاکننده بخواهد برای خودش و دیگری دعا نماید میگوید اما اگر بخواهد که فقط برای دیگری دعا کند در این حالت مجبور نیست که برای خودش دعا کند همچنان که شبیه این در بسیاری از دعاهای پیامبرجنقل گردیده است و همچنان که پیشتر در دعای پیامبر جبرای انس، و دعای ایشانجبرای معاویه سبیان داشتیم.
۴- اینکه برای خود و دیگران با ضمیر جمع دعا کند، همچنان که در دعای قنوت، و دعای طلب باران، و دعای خطیب در روز جمعه به این شکل است.
از جمله آنها: در کتاب ترمذی و دیگران از ابن عمر شروایت شده و گفته است: بسیار کم پیش میآمد که پیامبر خداجاز مجلس برخیزد، مگر آنکه [پیش از آن] این دعاها را برای خود و یارانش میخواند:
«اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْيَتِكَ ما يَحُولُ بَيْنَنا وَبَيْنَ مَعَاصِيْكَ، وَمِنْ طاعَتِكَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ جَنَّتَكَ، وَ مِنَ الْيَقِينِ مَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیْنَا مَصَائِبَ الدُّنْیا، اَللّهُمَّ مَتِّعْنَا بِأَسْمَاعِنَا وَ أَبْصَارِنَا وَ قْوَّتِنَا مَا أَحْيَیْتَنَا، وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنَّا، وَاجْعَلْ ثَأْرَنَا عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا، وَانْصُرْنَا عَلَى مَنْ عَادَانَا وَ لاَ تَجْعَلْ مُصِيبَتَنَا فِي دِينِنَا، وَلاَتَجْعَل الدُّنْیا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لاَ مَبْلَغَ عِلْمِنَا، وَلاَ تُسَلِّطْ عَلَیْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا».
(خداوندا! آن اندازه از ترست نصیب ما گردان که میان ما و نافرمانی از تو مانع شود، و آن اندازه از طاعت و فرمانبرداریت نصیب ما گردان که به وسیله آن ما را به بهشت برسانی، و آن مقدار از یقین را نصیب ما گردان که به وسیلهی آن مصیبتهای دنیا را بر ما آسان گردانی، خداوندا! ما را با گوشهایمان و بیناییهایمان و نیروهایمان، تا زمانی که ما را زنده میداری، سود برسان و بهرهمند گردان، و از ما وارث قرار بده، و از کسی که بر ما ستم روا داشته، انتقام بگیر و ما را بر دشمنانمان یاری ده، و مصیبت ما را در دینمان قرار مده، و دنیا را بیشترین دلمشغولی و همّ و غم و نهایت علم ما قرار مده، و کسی را که بر ما رحم نمیکند، بر ما چیره مگردان) [۴۰۴].
مستحب است که شخص مسلمان برای کسی که در حق او نیکی نموده دعا نماید و بهخصوص بگوید: «جَزاكَ اللهُ خَیْراً»«خداوند به تو پاداش نیکو عنایت کند.» قطعاً این جمله بهترین دعا است، چرا که در مسند از ابن عمر شبه اثبات رسیده که رسول اللهجفرمودند: «کسی که در حق شما نیکی کرد، پس به مانند آن، پاداش او را بدهید، اگر چیزی نیافتید که به مانند نیکی او چیزی به او بدهید، پس برایش دعا کنید، تا جایی که بپندارید که پاداش نیکی او را دادهاید» [۴۰۵]. و در سنن ترمذی از اسامه بن زیدشروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «کسی که به او نیکی شود، و به انجامدهندهی آن نیکی بگوید: خداوند به تو بهترین پاداش را بدهد، قطعاً نهایت ستایش و قدردانی را به جای آورده است» [۴۰۶]، والحمد لله ربِّ العالمین.
[۳۹۲] صحیح بخاری (شماره: ۱۳)، و صحیح مسلم (شماره: ۴۵). [۳۹۳] صحیح مسلم (شماره: ۲۷۲۵). [۳۹۴] صحیح مسلم (شماره: ۲۷۲۱). [۳۹۵] صحیح مسلم (شماره: ۲۶۹۶). [۳۹۶] صحیح بخاری (شماره: ۷۴۴)، و صحیح مسلم (شماره: ۵۹۵). [۳۹۷] المسند (۵/۲۸۰)، و سنن ابوداود (شماره: ۹۰)، و سنن ترمذی (شماره: ۳۵۷)، و سنن ابوماجه (شماره: ۹۲۳)، و علامه آلبانی/در ضعیف سنن ابوداود (شماره: ۱۵) آن را بیان کرده است. [۳۹۸] زادالمعاد اثر ابنقیم (۱/۲۶۴-۲۶۳). [۳۹۹] بنگر به: بدائعالفوائد (۲/۳۹). [۴۰۰] صحیح بخاری (شماره: ۶۳۷۸)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۴۸۰). [۴۰۱] المسند (۴/۲۱۶)، و سنن ترمذی (شماره: ۳۸۴۲)، و طبقاتالکبری اثر ابنسعد (۷/۲۹۲)، لفظ این حدیث از او است، و علامه آلبانی/در الصحیحه (شماره: ۱۹۶۹) آن را صحیح دانسته است. [۴۰۲] المسند (۴/۱۲۷). [۴۰۳] سنن ترمذی (شماره: ۳۳۸۵). [۴۰۴] سنن ترمذی (شماره: ۳۵۰۲). [۴۰۵] المسند (۲/۹۹، ۶۸)، و ادبالمفرد (شماره: ۲۱۶)، و آلبانی/در الصحیحه (شماره: ۲۵۴) آن را صحیح دانسته است. [۴۰۶] سنن ترمذی (شماره: ۲۰۳۵)، و علامه آلبانی/در صحیحالجامع (شماره: ۶۳۶۸) آن را صحیح دانسته است.