۱۰۶- توبه از گناهان پیش از دعا نمودن
پیشتر اشاره شد به اینکه از جمله آداب مهم دعا این است که دعاکننده پیش از دعا نمودن از تمامی گناهان و خطاها توبه نموده و به سوی خدا بازگردد، همانا انباشته شدن و زیاد شدن گناهان گاه علتی از علتهای عدم پذیرش دعا است، همچنان که به راستی توبه و روی آوردن به خدا و صادق بودن با او علتی از علتهای قبولی و اجابت دعا است؛ و به همین خاطر یحیی بن معاذالرازی/میگوید: «از تأخیر اجابت دعایت دلتنگ و بیقرار نشو در حالی که راههای آن را با گناهان مسدود کردهای» [۴۱۴].
انجام گناهان پیامدهایی خطرناک و نتایجی دردناک در دنیا و آخرت به دنبال دارند، گناه سبب از میان رفتن نعمتها و نازل شدن عذابها میشوند، هیچ نعمتی از دست آدمی خارج نشده و از بین نمیرود مگر به واسطهی گناه، و هیچ گرفتاری بزرگی بر او نازل نمیشود مگر به واسطه گناه، همچنان که علی بن ابیطالب سمیگوید: «هیچ بلایی بر سر انسان نازل نمیشود مگر به وسیلهی گناه و هیچ بلایی تراوشیافته از گناه، از انسان برطرف نمیگردد مگر به وسیلهی توبه» [۴۱۵]. و حقّا که خداوند میفرماید:
﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ ٣٠﴾[الشورى: ۳۰].
«و هر مصیبتی که گریبانگیرتان شود، از دستاوردِ خودتان است و [خداوند] از بسیاری درمیگذرد».
و یا میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ يَكُ مُغَيِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾[الأنفال: ۵۳].
«این بدان خاطر است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده است تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند (و دیگر شایستگی نعمت خدا را نداشته باشند و بلکه سزاوار نقمت گردند)».
خداوند اعلام میدارد هیچ نعمتی را که بر کسی ارزانی داشته زایل نمیکند، تا زمانی که خود موجب تغییر آن نگردد، یعنی طاعت را به معصیت، و شکر را به کفران، و اسباب رضای خدا را با اسباب غضب خدا، تغییر ندهد. ولی وقتی خود را تغییر داد نعمت خدا هم بر او تغییر مییابد. مجازات خداوند مطابق کردار شخص است.
از جمله پیامدهای دیگر گناهان این است که گناه و معصیت سبب پستی و خواری بنده نزد خداوند و سقوط در نظر او میشود. وقتی بنده نزد خدا خوار و پست گردد هیچکسی او را گرامی نمیدارد. همانطور که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَن يُهِنِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّكۡرِمٍۚ﴾[الحج: ۱۸].
«هر که را خدا خوارش کند، او را گرامیدارندهای نیست».
گرامیترین مردم نزد خداوند باتقواترین آنهاست، نزدیکترین کس به او مطیعترینشان نسبت به اوست و جایگاه آدمی نزد خداوند به اندازهی میزان طاعتش از اوست، پس وقتی که از او نافرمانی کند نزدش خوار و ناچیز میگردد و همین موجب دوری و جدایی میان بنده و مولایش میگردد، و هرگاه دوری و جدایی رخ دهد اسباب خیر از آدمی جدا گشته و اسباب شر به او ملحق میگردد، و کدامین رستگاری، و امید، و زندگی برای کسی که اسباب خیر از او جدا گشته، و میان او و سرپرست و یاورش جدایی افتاده، باقی میماند سرپرست و یاوری که یک چشم بر هم زدن و حتی کمتر از آن، از او بینیاز نیست.
همانا گناهان موجب میشوند که خداوند بندهاش را فراموش کرده و او را به حال خود رها کند، و آدمی را با شیطانش تنها بگذارد، و اینجاست که هلاکی رخ میدهد که امید نجاتی از آن نیست، خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١٩﴾[الحشر: ۱۸-۱۹].
«ای مؤمنان، از خداوند پروا بدارید و باید که هر کس اندیشه کند که برای فردا چه پیش فرستاده است، و از خداوند پروا بدارید. بیگمان خداوند به آنچه میکنید، آگاه است (۱۸) و مانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند. در نتیجه [خداوند نیز] خودشان را از یادشان برد. اینانند که بدکارند».
خداوند دستور داده که از او پروا داشته باشند و از اینکه بندگان مؤمنش به کسانی که او را فراموش کردهاند شبیه گردند، نهی فرموده است، و اعلام داشته که اگر کسی تقوی را رها کند او را تنبیه میکند به این شیوه که شخص خودش را فراموش میکند، یعنی: مصالح و منافع شخص و آنچه او را از عذاب خداوند نجات میدهد را فراموشش میگرداند. میبینی که فرد گناهکار نسبت به مصلحتها و منافع خودش بیدقت و بیمبالات میگردد و آنها را به هدر میدهد، منافع دین و دنیایش از هم گسیخته میشوند، بلکه امور و کار و بارش به او فشار آورده او را در تنگنا قرار میدهند، رو به هر موضوع و کاری میآورد میبیند که درها به رویش بسته شدهاند تا کار بر او سخت و طاقتفرسا میگردد، و این همچنان است که وقتی کسی از خداوند پروا نماید خداوند کار و بارش را بر او سهل و آسان میگرداند. در مقابل کسی که تقوی و پروای الهی نداشته باشد خداوند کار و بارش را سخت و مشکل میگرداند، خیر و راحتی و خوشبختی و آرامش و امنیت در طاعت و فرمانبرداری از خداوند است، [در مقابل] شر و بدبختی و دشواری و سختی زندگی در ارتکاب گناه است.
عبدالله بن مسعود سمیگوید: «هر کار نیکی موجب روشنیِ سیما، نورِ دل، وسعت روزی، نیروی بدن و محبّت در دل مخلوقات است و برعکس هر گناهی، باعث سیاهی سیما، تاریکیِ دل، سستی بدن، نقصان روزی و تنفّر دلهای مخلوقات میگردد» [۴۱۶].
در هر حال گناهان ضررهای بسیاری را در قلب و بدن و مال و همهی زندگی آدمی پدید میآورند، هیچ شرّ و دردی در دنیا نیست مگر اینکه گناهان و معاصی علت و سبب آن هستند، گناهان آثاری زشت و نتایجی ناپسند داشته و ضررهایی به قلب و بدن در دنیا و آخرت وارد میکنند که کسی جز خدا از آن آگاهی ندارد [۴۱۷].
به همین خاطر حقّا که بر هر مسلمانی واجب است که به شدت از گناهان و معاصی اجتناب و دوری نماید و از همهی گناهان و خطاها به درگاه خدا توبه کند و از او طلب بخشش نماید و به سوی پروردگار و مولایش بازگردد تا به سعادت و آرامش دست یابد و در دنیا و آخرت رستگاری نصیبش گردد، خداوند میفرماید:
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣١﴾[النور: ۳۱].
«و ای مؤمنان، همگی، به [درگاه] خداوند توبه کنید. باشد که رستگار شوید».
فقط از طریق توبه است که میتوان به رستگاری رسید، توبه همان بازگشت در ظاهر و باطن از هر آن چیزی است که خداوند نمیپسندد، به سوی آنچه که خدا میپسندد، در ظاهر و باطن؛ به همین خاطر توبه بر هر مرد و زن مسلمانی فرض و واجب است، و دلیل واجب بودن آن هم در کتاب و سنت و اجماع علمای گذشته آشکار و واضح است. خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَيُدۡخِلَكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾[التحریم: ۸].
«ای مؤمنان، به [درگاه] خداوند به توبهای خالص توبه کنید. چه بسا پروردگارتان گناهانتان را از شما بزداید و شما را به باغهایی درآورد که از فرودست آن جویباران روان است».
در صحیح مسلم از «أغرّ بن یسار مُزنی» سروایت شده است که پیامبرجفرمودند: «ای مردم! به درگاه خدا توبه کنید و از او آمرزش بخواهید که من هر روز، صد مرتبه توبه و استغفار میکنم» [۴۱۸].
امام نووی/در کتاب ارجمندش ریاض الصالحین میگوید: «علما گفتهاند: توبه از هر گناهی واجب است؛ اگر گناه بین بنده و خداوند متعال باشد و به حقالناس تعلّق نداشته باشد، دارای سه شرط است: اول: بریدن از گناه و ترک آن؛ دوم: پشیمانی از انجام دادن آن، سوم: بر نگشتنِ همیشگی به گناه. و اگر یکی از شروط سهگانه انجام نشود، توبه صحیح نیست. و اگر گناه به انسانی تعلّق داشت، [در حق یک انسان بود] دارای چهار شرط است: سه شرطِ بالا، و چهارم، اینکه از حق آن شخص، پاک و بری شود و شخص، او را حلال کند؛ بدین معنی که اگر آن حق، مال یا مانند آن باشد، آن را به او پس دهد، و اگر حدّ قذف و بهتان یا مانند آن است، تمکین او را به دست آورد [خواه خود را برای حدّ آماده کند و بپذیرد] یا طلب عفو کند و اگر پشتِ سر، از او بدی گفته و غیبت کرده است، از او حلالیت بطلبد؛ و بر شخص مسلمان واجب است که از همهی گناهان توبه کند، اگر از یک گناه توبه کند، از آن رسته و گناهانی که از آنها توبه نکرده است، بر ذمهاش باقی میماند. و دلایلی از کتاب و سنت و اجماع علما بر وجوب توبه در دست است» [۴۱۹]. در ادامه امام نووی/تعدادی از ادلهی کتاب و سنت گواه بر این مطلب را نقل میکند.
زیبندهی انسان مسلمان است که به سوی پروردگارش بازگشته، به درگاهش توبه و استغفار نماید تا درجاتش افزایش یافته، و گناهانش بخشیده شده، و دعاهایش قبول گشته، و جایگاهش نزد پروردگارش بالا رود، از خداوند میطلبیم که توبهی خالصانه را برای ما رقم زند و ما را در انجام هر خیری که او میپسندد و از آن خشنود میگردد، موفق گرداند.
[۴۱۴] بیهقی در شعبالایمان (۲/۵۴) آن را نقل کرده است. [۴۱۵] این مطلب را ابنقیم در الجوابالکافی (ص: ۸۵) نقل کرده است. [۴۱۶] این مطلب را ابنقیم در الجوابالکافی (ص: ۶۲) آورده است. [۴۱۷] بنگر به: الجوابالکافی اثر ابنقیم (ص: ۱۰۵-۴۶). [۴۱۸] صحیح مسلم (۴/۲۰۷۶). [۴۱۹] ریاض الصالحین (ص:۷).