فقه ذکر و دعا - جلد دوم

فهرست کتاب

۷۱- از جمله آداب دعا پوشیده داشتن آن است

۷۱- از جمله آداب دعا پوشیده داشتن آن است

پیش‌تر سخن خداوند را بیان کردیم که می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ ٥٥[الأعراف: ۵۵].

و درباره‌ی نهی و هشدار نسبت به تجاوز در دعا به همه‌ی اشکالش که در این آیه آمده سخن گفتیم و این‌که دعایی که دربردارنده‌ی تجاوز باشد خداوند آن را دوست نداشته و نپسندیده و نمی‌پذیرد، این مطالب از فرد مسلمان می‌خواهند که از درافتادن در هر یک از این موارد احتیاط و پرهیز نماید.

با این همه هم‌چنین این آیه‌ی کریمه دربردارنده‌ی ادب بزرگ دیگری از آداب دعا است و آن پنهان کردن و نهان کردن دعا و آشکار نکردن آن است که می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ[الأعراف: ۵۵].

یعنی به طور نهانی (و آهسته) نه علنی (و آشکار).

هم‌چنان که می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ[الأعراف: ۲۰۵].

و در صحیحین از ابوموسی اشعری سروایت شده که: «مردم به هنگام دعا صدایشان را بلند می‌کردند، پیامبرجفرمودند: ای مردم بر خودتان نرمی کنید [و صدایتان را بالا نبرید] چون شما شخصی کر یا غائب را نمی‌‌خوانید، بی‌تردید کسی را که می‌خوانید شنونده [ی دعا] و نزدیک است» [۹۶].

حسن‌ بصری می‌گوید: «ما مردمانی را دیده‌ایم که هر کاری را که می‌توانسته‌اند، انجام داده‌اند و هرگز کسی از کارشان آگاه نشده است و چه بسا مسلمانان چنان دعا می‌‌کردند که هیچ آوازی از آنان شنیده نمی‌شد و دعاهایشان نجوایی بین آنان و پروردگارشان بوده است و این از آن روی بود که خدای متعال می‌فرماید: ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚو هم‌چنین حضرت زکریا را نیز ستوده و می‌گوید:

﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا ٣[مریم: ۳].

«آن‌گاه که با صاحب اختیار خویش در نهان مناجات کرد»» [۹۷].

ابن‌ جریج/می‌گوید: «بلند کردن صدا در دعا و داد و بیداد کردن و فریاد زدن به هنگام آن ناپسند و مکروه است، و در عین حال به التماس کردن و فروتنی نمودن در دعا دستور داده شده است» [۹۸].

پنهان کردن دعا و آشکار نکردن آن ادبی است که باید رعایت گردد، و منافع و فضائل و فوائد بی‌حد و حصری از آن به دست می‌آید، شیخ الاسلام ابن‌ تیمیه/فواید بسیاری را برای نهان کردن دعا برشمرده که بر اساس آن اهمیت دعای نهانی و منافع و فضائل بسیاری که از این کار حاصل می‌شود را روشن می‌سازد:

۱- چنین کاری نشان‌ دهنده‌ی ایمان عظیم است؛ زیرا صاحبش می‌داند که خداوند دعای پنهانی را می‌شنود.

۲- بیان‌‌گر ادب و بزرگداشت نسبت به خداوند متعال است، [یعنی] وقتی او دعا پنهانی را می‌شنود دیگر بی‌ادبی است که در برابر او صدا را بالا برد.

۳- بیان‌گر اوج تضرع و خشوع است که همان روح دعا و هسته و مراد و مقصود اصلی آن است؛ زیرا خاشع کسی است که هم‌چون مسکین ذلیل درخواستش را ارائه می‏کند. مسکینی که قلبش شکسته و اعضا و جوارحش ناتوان گشته و صدایش فروکش کرده است.

۴- بیان‌گر نهایت اخلاص است.

۵- این کار تمرکز قلب را بر دعای فروتنانه بیشتر می‌کند؛ چرا که بالا بردن صدا دل را پراکنده می‌کند، ولی آن‌گاه که صدا پایین می‌آید همت و توجه انسان اوج می‌گیرد و دعاکننده کاملاً متوجه خدایش می‌شود.

۶- نشان‌دهنده‌ی نزدیکی خداوند به بنده‌اش است، نه مانند کسی که او را از دور صدا می‌زند و برای همین است که بنده‌اش زکریا را چنین ستوده است که:

﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا ٣[مریم: ۳].

«چون پروردگارش را به ندایی پنهان به دعا خواند».

وقتی که قلب نزدیکی خداوند متعال را متصور سازد -درحالی که از هر نزدیکی به او نزدیک‌تر است- تا‌ آن‌جا که بتواند نهانی‌تر به نیایش با او می‌پردازد.

۷- این کار انگیزه‌ای بیشتر به مداومت بر درخواست و تقاضا می‌دهد، چرا که در این حالت زبان خسته‌نشده و اعضا دچار کوفتگی نمی‌شود، برخلاف وقتی که صدایش را بلند می‌کند. در این حالت زبان خسته شده و قوایش ضعیف می‌گردد و این شبیه حالت کسی است که می‌خواند و تکرار می‌کند که اگر صدایش را بلند کند زیاد نمی‌تواند به این کار ادامه دهد برخلاف کسی که صدایش را پایین می‌آورد.

۸- پایین آوردن صدا در دعا او را از اضطراب‌ها و چیزهایی که فکر و توجهش را مشوش می‌گردانند دور می‌کند؛ زیرا وقتی که دعاکننده پنهانی دعا می‌کند کسی از حال او آگاه نخواهد بود و چیزی و کسی فکر و توجه او را مشوش نمی‌کند، اما هنگامی که صدایش را بلند می‌کند ناگزیر دیگران متوجه او می‌شوند و مانع و عارضی در برابر دعایش می‌گردند و همین توجه او را به حداقل می‌رساند و تأثیر دعایش را ضعیف می‌کند. کسی که تجربه‌ای داشته باشد می‌داند چه می‌گویم؛ بنابراین کسی که صدایش را پایین می‌آورد از این مفاسد در امان خواهد بود.

۹- عظیم‌ترین نعمت‌ها توجه و تعبد است و هر نعمتی اگر چه کوچک یا بزرگ باشد حسودی بدان چشم دوخته است. هیچ نعمتی از این نعمت بالاتر نیست و دل‌های حسودان همواره بدان نگران است. آن‌که بر او رشک برند وقتی که نعمتش را مخفی می‌دارد از چشم حسود در امان است. از این روست که یعقوب÷به یوسف÷می‌گوید:

﴿لَا تَقۡصُصۡ رُءۡيَاكَ عَلَىٰٓ إِخۡوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيۡدًاۖ[یوسف: ۵].

«خوابت را برای برادرانت بیان مکن، که آن‌گاه برایت سخت بداندیشی کنند».

این‌‌ها تعدادی از فواید عظیم و ثمرات ارجمندی است که از پوشیدن ذکر و عدم آشکار کردن آن به دست می‌آید و بر این اساس اهمیت پنهان کردن و پوشیدن دعا برای فرد مسلمان آشکار می‌گردد، برخلاف آشکار کردن آن‌که نتایج عکس به بار خواهد آورد.

سپس شیخ الاسلام/مقایسه‌ای ارزشمند میان ذکر و دعا در این خصوص می‌کند، آن هم بعد از آن‌که روشن می‌کند که هر کدام از دعا و ذکر دربرگیرنده‌ی دیگری بوده و بدان وارد می‌شود. ایشان/می‌گویند: «بیندیش که چگونه خداوند متعال در آیه‌ی ذکر می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ تَضَرُّعٗا وَخِيفَةٗ[الأعراف: ۲۰۵].

«و پروردگارت را در دلت با تضرّع و بدون بانگ برداشتن یاد کن».

و در آیه‌ی دعا می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ[الأعراف: ۵۵].

«پروردگارتان را با تضرّع و نهانی [به نیایش] بخوانید».

در هر دو آیه کلمه‌ی تضرع را بیان کرده که به معنی به التماس افتادن و تظاهر به تنگدستی کردن و دل‌شکستگی است و تضرع روح ذکر و دعا است.

کلمه‌ی «خُفیه: نهانی» را به دعا اختصاص داده که برای حکمت‌هایی است که بیان داشتیم، و کلمه‌ی «خِيفَه: با هراس و بیم‌ناکانه» را به ذکر اختصاص داده که به خاطر نیاز شخص ذاکر به بیم و ترس است، چرا که ذکر مستلزم محبت بوده و چنین میوه‌ای می‌‌دهد و بی‌تردید کسی که بیشتر به ذکر و یاد خدا بپردازد چنین کاری محبت خدا را برایش به ثمر می‌آورد، و اگر محبت همراه با ترس نگردد چنین چیزی به صاحبش سودی نرسانده بلکه حتی به زیان اوست، چرا که محبت به تنهایی آدمی را به سستی و کندی سوق می‌دهد... حدود و دستورات و احکام الهی با ترس و امید و محبت نسبت به خدا حفظ شده و واصلان با این‌ها به خدا تقرب می‌جویند و هرگاه که قلب از این سه (ترس - امید - محبت) تهی شود دچار فسادی می‌گردد که هیچ‌گاه نمی‌توان به صلاح و بهبودی آن امیدوار بود، و هرگاه چیزی از این‌ها در آن دچار ضعف گردد به همان میزان ایمانش ضعیف می‌گردد. پس در رازهای قرآن و حکمت آن در پیوند و ارتباط دادن ذکر با بیم، و نهان بودن با دعا بیندیش.

... و در آیه‌ی دعا از «طمع» که همان «امید» است نام برده [۹۹]. چرا که دعا بر امید بنا شده است، بی‌شک اگر دعاکننده در طلب و تقاضا و درخواستش امیدی نداشته باشد روح و روانش او را برای درخواست و طلبش به حرکت وانمی‌دارد؛ چرا که طلب آنچه که طمع و امیدی در آن نیست محال و ناممکن است. و در آیه‌ی ذکر از «خوف» [که همان ترس است] نام برده که به خاطر شدت نیاز شخصِ وحشت‌زده بدان است. در نتیجه در هر آیه‌ای از آنچه از ترس و امید که مناسب و برازنده‌ی آن است نام برده است، خجسته و والامقام است خداوندی که کلامش را برای شفا و بهبودی آنچه در سینه‌هاست فرو فرستاده است» [۱۰۰].

اگر آشکارا و با صدای بلند دعا کردن موجب از دست دادن آن منافع و فوایدی می‌شود که در دعا وجود دارد و پیش‌تر بیان شد هر چند که این کار از سوی یک نفر سر بزند، پس شکی نیست که سر زدن آن از سوی گروه و به شکل دسته‌جمعی بیشتر و شدیدتر سبب از دست رفتن آن منافع و فواید می‌گردد، و گذشتگان -رحمهم الله- این کار (دعای دسته‌جمعی و با صدای بلند) را نوعی نوآوری در دین و خروج از روش و برنامه‌ی آقا و سرور فرستادگان به حساب آورده‌اند.

از مجالد بن‌ مسعود سلمی سروایت شده که: او شنید که گروهی در دعایشان صدا بلند می‌کنند، به نزد آنان رفت و گفت: ای مردم، به خدا سوگند شما بر پیشینیان خود فضایل بی‌شماری دارید [چرا این کار را می‌کنید؟]، یا به خدا قسم می‌بینم که با این کارتان دارید هلاک می‌شوید. آنان وقتی این سخن را شنیدند یک به یک شروع به کنار کشیدن کردند و همگی آن مجلس را ترک کردند [۱۰۱].

تنها خداوند یاریگر آدمی و حامی او در دست‌یابی به توفیق و راه راست است.

[۹۶] صحیح بخاری (شماره: ۲۹۹۲)، و صحیح مسلم (شماره: ۲۷۰۴). [۹۷] الزهد اثر ابن‌مبارک (ص: ۴۵) و تفسیر طبری (۵/۵۱۴). [۹۸] تفسیر طبری (۵/۵۱۵). [۹۹] منظور آیه ۵۶ سوره اعراف است که می‌فرماید: ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ﴾.م [۱۰۰] مجموع‌‌الفتاوی (۱۵/۲۰-۱۹). [۱۰۱] این مطلب را سیوطی در الدر المنثور (۳/۴۷۵) آورده است.