داستان
بسم الله الرحمن الرحیم
بارها برایم تماس گرفت؛ اما من به علت تراکم کارها در پاسخ تماسهایش موفق نشدم.
مرتب به موبایلم sms میداد.
لذا برایش تماس گرفتم، ابتدا آرام به نظر میرسید، اما صدا و زمزمهاش از اندوه درونی عمیقی حکایت داشت.
با آرامی از من پرسید: جناب شیخ! مسیرمان پس از مرگ، به کجا خواهد انجامید؟
گفتم: شگفتا! میمیریم، وانگهی زنده میشویم، سپس محشور خواهیم شد و از آن پس به دیدار الله خواهیم شتافت و ...
سخنانم را قطع نمود و با استرس گفت: باورم نمیشه! باورم نمیشه!.
از شیوۀ سخنانش دریافتم که این جوان به خواندن برخی کتابها و مقالات روی آورده یا به برخی سایتها در انترنت دسترسی داشته است که امر را بر وی مشتبه ساخته و او را از مسیر منحرف کردهاند، یا چه بسا با افراد لائیک خیال گفتگوهایی داشته و چون از دانش و علم تهی بوده، مغلوب افکار آنان گشته است.
لذا به وی گفتم: فرزندم! چرا باور نمیکنی؟
گفت: جناب شیخ! وارد برخی از سایتهایی شدهام که در مورد زندگانی دنیا و آخرت بحث میکنند و با افرادی در این موضوع گفتگو کرده ام، لذا به باورهایی که بر آنها تربیت شده و بزرگ شده ام، از قبیل: بهشت، دوزخ، پل صراط، حساب، کیفر و... به اندیشه فرو رفتهام که اینها چه باورهایی هستند؟
گفتم: فرزندم! آرام باش، و در موضوعی به بحث و گفتگو به پرداز که در مورد آن علم و آگهی داری. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌ﴾[الإسراء: ۳۶]. «از چیزی دنباله روی مکن که از آن ناآگاهی».
چه بسا افرادی در موضوعی به بحث و مناقشه پرداختهاند که در آن فن و موضوع، علم و آگاهی نداشته و در نتیجه دچار سردرگمی و استرس قرار گرفته و کار بر آنان مشتبه گشته و در نتیجه در تیررس افرادی قرار گرفتهاند که آنان قصد گمراهی و تخریب فکر و اندیشهاش را داشتهاند.
فرزندم! عقیده و باور توحید، اصل و اساس آفرینش ماست و روان آدمی جز با آن به آرامش دست پیدا نمیکند، از این رو میبینی که گروندگان به دین اسلام، رو به افزایشاند نه کاهش، و علاوه بر عامۀ مردم، در میان آنان اساتید دانشگاهها، مخترعین بزرگ، سفرا و وزیران به چشم میخورند!.
چه چیزی باعث شده که این افراد به دینی گرایش پیدا کنند که اهل آن به بهشت، دوزخ، حساب و کیفر معتقدند؟ بدون این که کسی آنان را وادار به این کار نموده یا آنان را به دریافت جزا و پاداشی در قبال ورودشان به این دین بفریباند؟!.
قطعا این چیزی جز توحید و فطرت، و آرامش روان و راحتی درون و اطمینان قلب نخواهد بود.
خداوند هم ما را از یک جنس، یعنی از پدرمان آدم آفریده، سپس مادرمان را پدید آورده و پس از آن سایر انسانها را از این دو نفر پراکنده ساخته است، تا این جهان را آباد کنیم، با مردم خوشرفتاری کنیم، و زندگیای شاد و خرّم داشته باشیم، و باز بمیریم و دوباره زنده شویم، مورد حساب و کتاب قرار گیریم، و در این مورد دلایلی در حدّ کافی از عقل و نقل وجود دارد.
جوان، با توجه تمام به سخنانم گوش فرا میداد تا جایی که در اثر سکوت مُفرِطش، گمان بردم که تلفنش را خاموش کرده و به دنبال کارش رفته است، از این رو، هر چند بار، به وی میگفتم: گوش میدهی؟ درسته؟
او نیز با آرامش تامّ گوش میداد و غرق در اندیشههایش بود!.
لذا من متوجه شدم که او و امثال وی به کتابی نیاز دارند که در مورد رویدادهای قیامت سخن گفته و در عین حال با زبان روز سخن بگوید، از این رو به نگارش این کتاب که در پیش روی تان است، (جهان آخرت) اقدام نمودم.
از الله میخواهم که آن رو سودمند، مفید و خالصانه در جهت رضای خود قرار دهد. آمین.
محمد بن عبدالرحمن العریفی
استاد دانشگاه ملک سعود ریاض
دکترا در عقیده و ادیان
عضو اتحادیه علمای جهان اسلام
عضو سازمان جهانی رسانههای اسلامی
عضو هیئت عالی رشد و ترقی بشری
۹ ذوالحجه ۱۴۳۲ هـ .