حال و وضع انسانها در میدان محشر
روز حشر، روزی طولانی، دشوار و بزرگ خواهد بود و مردم وضعیتهایی گوناگون و متفاوت خواهند داشت، اما همگی در وضعیتی که رسول خدا جآن را بیان کرده است، خواهند بود.
آن حضرتجفرمود: «شما پا برهنه، عریان و ختنه نشده، حشر خواهید شد». سپس، این آیه را تلاوت کرد: ﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ﴾[الأنبیاء: ۱٠۴]. یعنی همانگونه که در بدو آفرینش شما را خلق کردیم، بار دیگر شما را زنده خواهیم کرد. این وعدهای است که ما میدهیم. قطعاً ما این وعده را عملی خواهیم ساخت» [۱۶٠].
در احادیث آمده است که انسان با همان لباسهایی که از دنیا رفته است، مبعوث خواهد شد. چنان که روایت شده است که وقتی ابوسعید خدری در حالت احتضار قرار گرفت لباسهای جدیدی خواست و گفت: از رسول خدا جشنیدهام که فرمود: «مرده با همان لباسهایی که در آنها مرده است، مبعوث میشود» [۱۶۱].
و در حدیث قبلی آمده بود که لخت محشور میگردند.
بنابراین، چگونه این دو حدیث متعارض با هم جمع میشوند؟
پاسخ این است که خداوند آنان را لخت و عریان محشور میکند و سپس وقتی خداوند آنان را در روز قیامت لباس میپوشاند، نخستین لباسی که میپوشند، از جنس همان لباسی بود که به هنگام مرگ آن را پوشیدهاند.
و نیز در جواب این سؤال گفته شده است که منظور این حدیث شهیدان هستند، چنان که رسول خدا جدستور دادند: آنان را در همان لباسهایی که جان دادهاند، دفن کنید، زیرا با همان لباسها حشر میشوند تا از دیگران تشخیص داده شوند.
و نیز برخی گفتهاند: این اجتهاد حضرت ابوسعید در فهم این حدیث بوده است، زیرا مراد از لباس در این حدیث اعمال نیکی است که در دنیا انجام داده است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ٤﴾[المدثر: ۴]. «و جامۀ خویش را پاکیزه دار».
یعنی اعمالت را پاکیزه نگه دار، زیرا انسان بر هر عملی که جان داده است، محشور میگردد، و اگر عملش نیک بوده است، عاقبتش نیز خیر خواهد بود و اگر عملش بد بوده است، سرانجامش نیز بد خواهد بود.
این فرمودۀ نبوی این گفتۀ ما را تایید میکند: «يُبْعَثُ كُلُّ عَبْدٍ عَلَى مَا مَاتَ عَلَيْهِ» [۱۶۲]، «بنده بر همان چیزی که مرده است، زنده میشود».
از این رو مستحب است که کسی که در حالت احتضار قرار دارد، کلمۀ «لاإله إلا الله» تلقین داده شود تا آخرین کلمهاش از این دنیا باشد و با همین کلمه زنده شود.
[۱۶٠] متفق علیه. [۱۶۱] روایت از ابوداود با سند صحیح. [۱۶۲] صحیح مسلم (۴/ ۲۲٠۶).