نوع اول، حشر زندگان
این نوع، حشر زندگان است که از همۀ دنیا به سرزمین محشر، یعنی شام گردآوری میشوند که آتشی که از «قعرة العدن» آنها را سوق میدهد و به سمت شام میبرد [۱۴٨].
رسول خدا جفرمود: «تا زمانی که هفت نشانۀ بزرگ از نشانههای قیامت ظاهر نشود، قیامت برپا نمیشود، ... و آتشی که از «قعرة العدن» بیرون میآید و مردم را به سمت محشر گرد میآورد و هر جا که آنان شب یا روز بخوابند، در آنجا توقف میکند و منتظر میماند» [۱۴۹] [۱۵٠].
و نیز رسول خدا جفرمود: «نخستین علامت قیامت، آتشی است که مردم را از سمت مشرق به سمت مغرب سوق میدهد» [۱۵۱].
و نیز رسول خدا جفرمود: «شما سواره و پیاده محشور میشوید و به این سمت – و با دستش به سوی شام اشاره فرمود - بر چهرههایتان کشانده میشوید»[۱۵۲].
منظور این است که این آتش مردم را از اطراف و اکناف گیتی در یک جا و در سرزمین شام گرد میآورد، و آن گاه صور اول دمیده میشود که در نتیجۀ آن انسانها میمیرند.
آخرین افرادی که حشر میشوند
وقتی این آتش به سمت مردم میآید و آنان را سوق میدهد، طبق معمول خودشان، مشغول امور زندگی و کار و بارشان هستند که ناگهان این آتش به سراغشان میآید. رسول خدا جاز آخرین افرادی که حشرآنان انجام میپذیرد، خبر داده و میفرمایند:
«و آخرین کسانی که حشر میشوند دو چوپان از طایفه مزینه خواهند بود که با گوسفندانشان به سوی مدینه میروند و گوسفندانشان را فریاد میزنند ولی آنها را وحشی میبینند، و هنگامیکه به ثنیة الوداع میرسند، به چهره، بر زمین میافتند و بیهوش میشوند» [۱۵۳]، [۱۵۴].
بنابراین، رسول خدا جتوضیح دادند که این دو چوپان مشغول چرای گوسفندان هستند و آنها را فریاد میزنند، ولی متوجه میشوند که آنها وحشی شدهاند و از صاحبشان فرار میکنند در حالی که قبلا با آنان مانوس بودند و به حرفشان گوش میدادند. لذا این دو چوپان به سمت شمال و شام میروند و از کنار مدینۀ منوره عبور میکنند و وقتی به ثنیۀ والوداع[۱۵۵]میرسند، بر زمین افتاده و بیهوش میشوند.
این نوع اول از حشر بود که زندگان محشور گشته و به سمت محشر سوق داده میشوند، اما مردگانی که در قبورشان بسر میبرند، آنان نوع دیگری از حشر دارند.
[۱۴٨] این مطلب را در کتاب پایان جهان با تصویر و نقشه توضیح داده ام. [۱۴۹] این آتش از قعرۀ عدن بیرون میآید و شعله ور میشود و دامنۀ آن در زمین امتداد پیدا میکند، لذا مردم از دست آن فرار میکنند و به سمت شام میآیند، و چندین شبانه روز این آتش آنان را دنبال میکند و هر جا که آنان جهت استراحت و خوابیدن توقف نمایند، آن آتش نیز توقف میکند. [۱۵٠] مسلم. [۱۵۱] صحیح بخاری. [۱۵۲] احمد، ترمی و حاکم با سند صحیح، مراد سرزمین شام است که بندگان به سوی آن گردآورده میشوند. [۱۵۳] بخاری، مزینه یکی از قبایل عربی است که تاریخشان در جاهلیت و اسلام مشهور است و بسیاری از صحابه و تابعین و شعرا به این قبیله منتسب هستند. [۱۵۴] مترجم محترم مختصر صحیح بخاری جمله: فَیجِدَانِهَا وَحْشًا، را ترجمه کردهاند: آن را پر از جانوران وحشی میبینند، در صورتی که دکتر عریفی میگویند: مراد از حدیث این است که گوسفندانشان به صورت وحشی در میآیند. مترجم. [۱۵۵] ثنیه، به مکان مرتفع میگویند. مورخان در حقیقت این مکان اختلاف دارند؛ چون ثنیه در لغت راهی را میگوید که در کوه باشد و اماکن زیادی در مدینۀ منوره وجود دارد، چنان که یکی در جبل السلع وجود دارد و مسافرانی که از سمت خیبر، تبوک و شام به سوی مدینه میآیند، از آنجا رد میشوند و نیز کسانی که به سمت دانشگاه اسلامی مدینه و دانشکدۀ تربیت میروند، از آنجا میگذرند، و قابل تشخیص نیست جز ارتفاعات اندکی که در اطراف آن وجود دارد و امروزه که آن منطقه آسفالت شده، خیلی کم برای مردم واضح میگردد؛ چون زمین مسطح شده است؛اما در عین حال آن منطقه برای مردم مدینه به ثنیۀ الوداع مشهور است، هر چند که دیگران آن را با این نام نمیشناسند.