داستان فرد میخوار
ابن قیم میگوید: مردی که همنشین شراب خواران بود در حالت احتضار قرار گرفت، و چون زمان جدا شدن روح از جسدش فرار رسید، یکی از اطرافیانش به او نزدیک شد و گفت: فلانی! بگو: «لاإله الا الله».
اما چهرهاش متغیر شده و رنگش عوض و زبانش سنگین شد. باز دوستش کلمه را تکرار نمود و گفت: ای فلان! بگو: «لاإله الا الله». اما او نگاهی انداخت و گفت: فلانی! نه... نه... اول تو بنوش سپس من من نوشم، اول تو بنوش سپس من من نوشم، و پیوسته این جمله را تکرار میکرد تا این که جان را به آفریدگارش سپرد [٨]!.
محمد بن مغیث فردی فاسق و شراب خوار بود و پیوسته عمرش را در میخانه بسر میبرد. وقتی بیمار شد و لحظۀ مرگش فرا رسید و تواناییاش سُست گردید، یکی از اطرافیانش از وی پرسید: آیا رمقی در بدنت مانده است؟ آیا میتوانی بر پاهایت بایستی؟ گفت: آری، اگر بخواهم میتوانم تا میخانه بروم! آن فرد گفت: پناه بر خدا! کاش میگفتی: میتوانم تا به مسجد بروم! آن گاه آن مرد به گریه افتاد و گفت: این بر من غالب شده است، نصیب هر فردی از روزگار آن چیزی است که بر آن عادت کرده است و من هرگز عادت نداشتهام که به مسجد بروم [۹].
ابن ابی رواد میگوید: مردی، مرگش فرا رسید، اطرافیانش کلمۀ لاإله الا الله را به او تلقین میکردند، اما بین او و گفتن این کلمه حایل شد و گفتن آن بر زبانش سنگین گردید، آنان کلمه را تکرار میکردند و او را به یاد الله میانداختند، چون نفسهایش به شماره افتاد، فریاد بر آورد و گفت: من به لا إله الا الله کافرم و آنگاه فریادی زد و مُرد.
میگوید: وقتی او را دفن کردیم، در مورد او از اهلش پرسیدم، آنان گفتند: وی شراب خوار بوده است [۱٠].
از سوء خاتمه به الله، و بلکه از مادر خباثتها و سرچشمۀ نارواییها و زشتیها به الله پناه میبریم، چرا که هر کسی در دنیا شراب بنوشد، در آخرت از آن محروم میگردد و هر کس در دنیا شراب بنوشد، بر الله است تا او را از طینة الخبال بنوشاند. گفتند: یا رسول الله! طینة الخبال چیست؟ فرمود: «عرق و عصارۀ دوزخیان» [۱۱].
مگر این که قبل از مرگش توبه کند و خداوند او را ببخشاید.
اما آنان که گرفتار موسیقی هستند، به هنگام مرگ گرفتار بلا و مصیبت خواهند شد.
[٨] الجواب الکافی لابن قیم. [۹] همان. [۱٠] همان. [۱۱] صحیح مسلم.