گواهی اعضای بدن علیه انسان
چشمی که با آن مینگرد، گوشی که با آن میشنود، دستی که با آن میگیرد و کسب میکند، پایی که با آن میرود، و حتی پوست بدنش از هر موضعی، علیه انسان گواهی میدهد و همچنین ساق دست، شکم، پشت و ران سخن میگوید.
چنان که الله تعالی میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ٦٥﴾[یس: ۶۵]. «امروزه بر دهانهایشان مهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند، و پاهایشان بر (کارهایی که انجام میدادهاند و) چیزهایی که فراچنگ میآوردهاند، گواهی میدهند».
و نیز خداوند میفرماید: ﴿يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٤﴾[النور: ۲۴]. «در آن روزی که علیه آنان زبان و دست و پای ایشان بر کارهایی که کردهاند گواهی میدهند».
ای دریغا! از صحنهای که اعضای بدن گواهی داده و به سخن در میآیند!.
انس سمیگوید: ما در محضر رسول خدا جنشسته بودیم که آن حضرت جبه خنده در آمد و آن گاه فرمود: «آیا میدانید: من چرا خندیدم؟ صحابه گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: من از خطاب بنده به پروردگارش به خنده آمدم، آن گاه که میگوید: خدایا! مرا از ستم پناه نمیدهی؟ خداوند میگوید: بلی، او میگوید: خدایا! من کسی جز گواهی خودم را قبول ندارم. [۲۶۹]خداوند میفرماید: امروز کافی است که خودت، گواه خودت باشی و نویسندگان گرانقدر گواهی دهند،آن گاه بر دهانش مُهر زده میشود و به اعضای بدنش دستور داده میشود که سخن بگویید، آنها اعمالی را که انجام دادهاند، بازگو میکنند، آن گاه به او اجازه داده میشود تا سخن گوید، او به اعضایش میگوید: دوری باد بر شما و گم شوید، من به خاطر شما دفاع میکردم» [۲۷٠].
آری، به اعضایش، از قبیل دست ، پا و... دستور میرسد تا نسبت به آنچه انجام دادهاند، سخن بگویند. آنگاه آنها زبان گشوده و آدمی رسوا میشود و از زشتیها پرده بر میدارند و امور پنهان آشکار میشوند و انسانهای مغرور رسوا میشوند.
وقتی اعضای بدن اعتراف نموده و سخن میگویند در حالی که آدمی میشنود و اختیاری ندارد تا زبان اعتراض بگشاید، چون زبان قفل شده و از سخن گفتن باز داشته شده است. آن گاه به او اجازه داده میشود تا سخن بگوید، آنگاه به نکوهش و سرزنش آنان میپردازد، و میگوید: من از شما دفاع میکردم و میخواستم شما را از آتش دوزخ برهانم!.
رسول خدا جدر میان سخنانش در مورد مورد سؤال قرار گرفتن بندگان در روز قیامت فرمود:
«آن گاه با نفر سوم ملاقات میکند و به او نیز چنین میگوید. وی میگوید: خدایا! من به تو و کتابت و پیامبرانت ایمان آوردم و نماز خواندم و روزه گرفتم و در راه تو انفاق کردم و تا میتواند از خیر و خوبیها سخن میگوید. آن گاه به او گفته میشود: آیا گواهانمان را علیه تو بیاوریم؟ او در خودش میاندیشد که آن گواهان چه کسانی خواهند بود؟ چه کسی علیه من گواهی میدهد؟ آنگاه بر زبانش مهر زده میشود و به ران، گوشت و استخوانهایش گفته میشود: سخن بگویید و ران، گوشت و استخوان آنچه را که انجام دادهاند، بر زبان میآورند، این بدان جهت است تا برایش عذری باقی نماند و این فرد منافق است و کسی است که خداوند بر او خشمگین میشود» [۲۷۱].
گواهی سنگها و درختان
درختان و سنگها به نفع یا زیان انسان گواهی دهند از جمله این که در روز قیامت بر مؤذن گواهی میدهند و این از فضیلت اذان است که هر کسی از جن، انسان، درختان و سنگها که اذان را بشنود، برای او گواهی میدهد. چنان که رسول خدا جفرمود: «هیچ جن و انسان و چیزی دیگری صدای اذان را نمیشنود، مگر این که در روز قیامت برای او گواهی میدهد» [۲۷۲].
نجوا...
خویشتن را محاسبه کنید قبل از آن که مورد محاسبه قرار گیرید،
و اعمالتان را وزد نمایید، قبل از آن که علیه شما وزن شوند،
و خود را بر عرضۀ بزرگ در نزد خداوند آماده کنید.
[۲۶۹] یعنی این انسان بر اثر شدت دروغگوییاش ، شهادت هیچ کسی از فرشتگان و ... نمیپذیرد، و میگوید: جز خودم گواهی کسی دیگر را قبول ندارم، من خودم به عملکردم گواهی میدهم، آن گاه دهانش قفل میشود و به اعضایش دستور میرسد که سخن بگویند. [۲۷٠] صحیح مسلم. [۲۷۱] صحیح مسلم. [۲۷۲] صحیح بخاری.