خیانتگر در اموال غنیمت
خیانت در اموال غنیمت این است که کسی قبل از تقسیم اموال غنیمت در میان مجاهدان، چیزی را بدزدد.
غنیمت، مال و کالایی است که مجاهدان اسلامی پس از پیروزی و غلبه بر دشمن آن را به دست میآورند.
خداوند کسانی را که در اموال غنیمت خیانت میکنند، تهدید کرده و میفرماید: ﴿وَمَن يَغۡلُلۡ يَأۡتِ بِمَا غَلَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ﴾[آل عمران: ۱۶۱]. «و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود (به صحنۀ محشر) میآورد، سپس به هر کسی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود، و بدانان ستم نخواهد شد».
از آن جایی که خیانت در اموال غنیمت، گناهی بسیار بزرگ است، رسول خدا جبه شدت یارانش را از این کار نهی میکرد.
ابوهریره سمیگوید: نبی اکرم جمیان ما برخاست و از خیانت در غنیمت، سخن گفت و آن را گناه بزرگی برشمرد و بزرگ دانست و فرمود: «نبینم یکی از شما را در روز قیامت که گوسفندی، بر دوش دارد و آن گوسفند، بع بع میکند، یا اسبی بر دوش دارد و آن اسب، شیهه میکشد و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و نبینم که یکی از شما شتری بر دوش دارد و آن شتر، صدا میدهد. و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و نبینم یکی از شما را که طلا و نقره بر دوش دارد و میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم.
و یا نبینم یکی از شما را که قطعه پارچهای بر دوش دارد و آن پارچه، به اهتزاز در میآید و آن شخص، میگوید: ای رسول خدا! به دادم برس. من میگویم: نمیتوانم کاری برایت انجام دهم. به تو ابلاغ نمودم»[۲۱٨].
زیرا همۀ این افراد دزد و خیانتکارند و هر کدام در حالی میآید که آنچه را دزدیده است، بر دوش خود حمل میکند و با حمل آن شکنجه میبیند و از سنگینی آن خسته میشود و از صدای آن وحشت زده میشود و با اظهار خیانتش در میان همۀ مخلوقات رسوا میگردد.
برخی از خیانتها عبارتند از:
خیانت حکام در بیت المال مسلمین.
خیانت کارمندان در اموال محل کارشان.
خیانت متولیان امور و مسئولان اموال عمومی.
در این مورد وعیدها و تهدیدهای فراوانی وارد شده است.
رسول خدا جبرخی از صحابه را به بادیهها و قبایل میفرستاد تا اموال زکات را جمع آوری نمایند. فردی به نام ابن لثبیه را به سوی قبیلۀ ازد فرستاد تا اموال زکات را جمع آوری کند. او به نزد صاحب شتر و گوسفند میآمد و مال زکات را از او دریافت میکرد، و صاحب شتر یا گوسفند سهم زکات را به او میداد تا آن را به نزد رسول خدا جببرد تا آن حضرت جآن را بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و هدیۀ خاصی را به ابن لثبیه بدهد.
وی اموال زیادی از قبیل شتر و گوسفند جمع آوری نمود و مقداری هدیه برای خود نیز جمع کرد و آن گاه به مدینه آمد و گفت: اینها مال شما هستند و اینها متعلق به خود من میباشند.
در این هنگام رسول خدا جبه خشم آمد که چگونه او برای خود هدیه بر میدارد در حالی که او کارمند است و از بیت المال حقوق دریافت میکند؟ و اگر دروازۀ هدیه به روی جمع کنندگان زکات باز شود، چه بسا که آنان در شغلشان تساهل و سهل انگاری نموده و چه بسا که رشوه بگیرند یا مرتکب خطای دیگری شوند. از این رو رسول خدا جکاری کرد تا دروازۀ دریافت هدیه مسدود گردد.
رسول خدا جفرمود: «چرا ما برخی از جمع کنندگان زکات را برای کاری میفرستیم و آنان میگویند: اینها مال من هستند و اینها مال شما؟ پس چرا او در خانۀ پدر یا مادرش ننشست تا ببیند که آیا برایش هدیهای آورده میشود یا خیر؟ سوگند به ذاتی که جان محمد در قبضۀ اوست، هیچ چیزی را بر نمیدارد مگر این که در روز قیامت در حالی میآید که آن را بر گردنش حمل میکند، اگر شتری بوده است، و یا گاو و یا گوسفندی، آن حیوان صدا میزند و فریاد بر میآورد»[۲۱۹].
این حدیث بزرگی است و هشداری است برای آنان که از مردم هدیه میپذیرند، از قبیل این که معلم از دانش آموز، استاد دانشگاه از دانشجو، کارمند شهرداری، بیمارستان، مسئولین امنیتی و انتظامی از مراجع ذی ربط خود هدیه دریافت کنند.
چرا که همۀ این موارد رفاقت و دوستی را بین آن دو نفر جلب نموده و باعث ابتعاد و دوری دیگران میشود و در این صورت فرد ثروتمند و قدرتمند مورد اکرام و نوازش قرار گرفته و حق ضعیف و تهدیست اهمال میگردد.
بنابراین، به هیچ عنوان نباید هدیه را بپذیری در صورتی که تو در جایگاه مسئول و عهده بردار مقام و منزلت قرار داری، مگر این که در روز قیامت در حالی میآیی که آن را بر گردنت حمل میکنی، و هر کس خیانت ورزد، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با خود (به صحنۀ محشر) میآورد.
[۲۱٨] متفق علیه. [۲۱۹] بخاری و مسلم.