سیری در مسائل قدوری - جلد دوم

فهرست کتاب

«ربا» (بهره و سود)

«ربا» (بهره و سود)

س: معنا و مفهوم لغوی و شرعی «ربا» چیست؟

ج: «ربا» در لغت به معنای مطلق «زیادت و فزونی» است؛ ولی در اصطلاح شریعت مقدّس اسلام، ربا به دو نوع تقسیم می‌گردد:

۱- «ربا البَیع».

۲- «ربا القرض».

و (در شریعت مقدّس اسلام) هر دو نوع حرام و ناروا می‌باشد؛ و (در قرآن کریم و احادیث نبوی) کیفر سختی در مورد‌گیرنده و دهنده‌ی ربا وارد شده است [۴۷].

س: «ربا القرض» چیست؟

ج: «ربا القرض»: عبارت از آن است که فردی چند درهم یا چند دینار به کسی قرض بدهد؛ آن‌گاه از شخص بدهکار بخواهد تا بیشتر از آن مقداری که برایش به قرض داده، بدو بپردازد.

س: «ربا البَیع» چیست؟

ج: «ربا البَیع»: عبارت از آن است که کالاهای وزنی یا پیمانه‌ای را با مقدار بیشتری از همان جنس، معامله نماید. (به عنوان مثال: معامله‌ی صد کیلو گندم از یک نوع در مقابل یکصد و ده کیلو از همان نوع، معامله‌ای ربوی و حرام است. یا معامله‌ی ۱۰۰ گرم طلای ۱۸ عیار با ۱۱۰ گرم از همان طلای ۱۸ عیار، ربا و نامشروع می‌باشد)؛ و یا این که کالاهای وزنی یا پیمانه‌ای را با مقداری از همان جنس یا از جنسی دیگر، به صورت نسیّه بفروشد.

(و نوعی دیگر از ربا، «ربا النسیة» است؛ و «ربا النسیة» آن است که کسی از دیگری طلبی دارد، و زمانی که وقت بازپرداخت آن فرا می‌رسد، خطاب به بدهکار بگوید: یا بدهکاری‌ات را پرداخت کن یا مبلغی را در مقابل تأخیر بازپرداخت به آن اضافه می‌نمایم. و این موضوع ممکن است بارها تکرار شود و مثلاً بدهکاری صد هزار تومانی به چند صدهزار تومان برسد.

این گونه ربا، ربایی بوده که در دوران جاهلیّت پیش از اسلام بیشتر مرسوم بوده است. و نوعی دیگر از ربا آن است که کسی یا سیستمی مالی مقداری پول را به مدتی کم یا زیاد به دیگری قرض بدهد و در مقابل، مبلغی را بر آن اضافه نماید.

و اضافه بر حکمت عمومی اوامر و نواهی خداوند در راستای آزمایش انسان‌ها که شامل تحریم ربا هم می‌شود می‌توان برای حکمت حرام بودن آن، دلایل زیر را ذکر نمود:

۱- محافظت از اموال و دارایی مردم در مقابل بیهوده از دست دادن آن.

۲- توجیه مردم مسلمان برای سرمایه‌گذاری در کارهای کشاورزی و صنعتی و تولیدی و تجارت مشروع که با حیله و خدعه آلوده نشوند.

۳- پیشگیری از عوامل و کارهایی که زمینه‌ساز کینه و دشمنی در میان مردم هستند.

۴- پرهیز دادن مسلمانان از کارهایی که زمینه‌ساز گرفتار شدن در گرداب مصایب و مشکلات دنیا و عذاب آخرت باشند؛ زیرا رباخواری نوعی ستمکاری است، و عاقبت ستمکاران چیزی به جز ذلت و خواری و عذاب نیست.

۵- خداوند با تحریم «ربا»، درهای خیر و نیکی و احسان را از طریق «قرض الحسنة» و تعاون و همکاری بر روی اهل ایمان باز نگاه داشته و زمینه‌ی محبت و اُلفت را میان آن‌ها فراهم گردانیده است).

س: آیا درباره‌ی «ربا» از پیامبر جحدیثی وجود دارد؟

ج: ابوسعید خدری سگوید: پیامبر جفرمودند: «الذهب بالذهب، والفضة بالفضة والبرّ بالبرّ والشعیر بالشعیر والتمر بالتمر والـملح بالـملح مثلاً بمثلٍ، یداً بیدٍ، فمن زاد او استزاد فقد اربی، الاخذ والمعطی فیه سواء» [۴۸]. «طلا به طلا، نقره به نقره، گندم به گندم، جو به جو، خرما به خرما، نمک به نمک، باید مثل هم و به طور مساوی و به صورت دست به دست مبادله شوند، پس آن که بر آن بیفزاید یا طلب افزونی نماید، به تحقیق ربا نموده است که در ربا،‌گیرنده و‌دهنده مساوی و یکسان است».

و عبادة بن صامت سگوید: پیامبر جفرمودند: «الذهب بالذهب والفضة بالفضة والبرّ بالبرّ والشعیر بالشعیر والتمر بالتمر والـملح بالـملح مثلاً بمثل سواءً بسواء یداً بیدا، فاذا اختلف هذه الاصناف فبیعوا کیف شئتم اذا کان یداً بیدٍ». [۴۹]«طلا به طلا، نقره به نقره، گندم به گندم، جو به جو، خرما به خرما، نمک به نمک باید مثل هم و به طور مساوی و به صورت دست به دست مبادله شوند؛ هرگاه این انواع، مختلف بودند، آن‌ها را هر طور که خواستید بفروشید به شرطی که دست به دست باشد (و نسیّه نباشد)».

پیامبر گرامی اسلام جاین شش مورد را بیان نمودند و (مسلمانان را) فرمان دادند تا برخی از این شش نوع با نوع خودشان مبادله نشوند مگر آن که مثل هم و به طور مساوی و به صورت دست به دست (نقد) مبادله گردند.

و پیامبر جاین موضوع را نیز تبیین و تشریح نمودند که زیادتی که از هر طرف باشد، سود و ربا محسوب می‌گردد و فرمودند:‌گیرنده و دهنده، در موضوع ربا، یکسان و برابرند.

و هر گاه یکی از این شش جنس با غیر جنس خودش مبادله شود (مانند مبادله‌ی طلا با نقره یا گندم با جو)، در این صورت «تفاضل» جایز است به شرط آن که دو جنس در یک مجلس دست به دست و ردّ و بدل گردند.

(و به طور کلّی، ربا به چند صورت ممکن است انجام بگیرد:

اول: هر نوع از آن مواد با همان نوع معامله بشود؛ مانند: طلا در مقابل طلا، گندم با گندم و خرما با خرما به صورت غیرمساوی «متفاضل».

دوم: صورت دوم آن است که هر نوع از آن‌ها با جنس و نوعی دیگر معامله شود. مانند: طلا در مقابل نقره، گندم با خرما، به صورتی که یکی از آنها موجود و حاضر و دیگری غیرموجود باشد.

سوم: حالت سوّم آن است که یکی از آن مواد و کالاها به طور مساوی با نوع خود معامله شود، امّا یکی از آن‌ها نسیّه و غیرموجود و دیگری حاضر و موجود باشد.

براساس آیات قرآن و فرموده‌های رسول خدا جهمه‌ی آن سه حال و روش، ربا بوده و حرام و نامشروع می‌باشند).

امام ابوحنیفه /در پرتو ذکر این چیزهای شش گانه (طلا، نقره، گندم، ‌جو، خرما و نمک) چنین برداشت کرده است که علّت تحقّق ربا در این اشیای شش گانه، همان اتّحاد این اصناف شش گانه در جنس و مقدار (کیل و وزن) است؛ زیرا این اشیای شش‌گانه یا از زمره‌ی چیزهای کیلی (پیمانه‌ای) هستند یا از جمله‌ی چیزهای وزنی؛ پس هر گاه چیزهای کیلی یا وزنی به جنس خودشان مبادله شوند - گر چه از اشیای شش گانه‌ی فوق نباشند - و به مثل هم و به طور مساوی مبادله شوند، چنین مبادله‌ای درست است؛ و اگر چنانچه چیزهای کیلی یا وزنی به جنس خودشان مبادله شوند و در یکی از آن‌ها تفاضل و زیادتی بود در این صورت چنین معامله‌ای نادرست است.

و هر گاه یکی از اجناس کیلی یا وزنی با غیرجنس خودش مبادله شود (مانند طلا با نقره یا گندم با جو)، در این صورت تفاضل جایز است ولی نسیّه دادن آن‌ها حرام و نامشروع می‌باشد؛ (بلکه باید دو جنس مورد معامله در یک مجلس دست به دست گردند و به صورت نقدی مبادله شوند).

و هر گاه هر دو صفت (جنس و مقدار) وجود نداشته باشد در آن صورت تفاضل و نسیّه در آن‌ها حلال و درست است [۵۰]؛ و هر گاه هر دو صفت (جنس و مقدار) وجود داشته باشد، در آن صورت تفاضل و نسیّه در آن‌ها حرام است؛ و اگر یکی از دو صفت (جنس و مقدار) موجود باشد، در آن صورت تفاضل حلال است و نسیّه حرام [۵۱].

[به هر حال احناف و حنبلی‌ها می‌گویند: علّت ربا؛ همانا اتحاد این اصناف شش‌گانه در جنس و مقدار (کیل و وزن) است؛ پس هر گاه دو عوض در جنس و مقداری که کالا با مقیاس آن فروخته می‌شود، متّحد بودند، در آن‌ها ربا با هر دو نوع آن (ربای افزوده و ربای نسیّه) حرام است؛ مانند فروش گندم به گندم و آهن به آهن و غیره. و هر گاه عوض‌ها در جنس و مقدار با هم متّحد نبودند، هم افزودن حلال است و هم نسیّه. مانند فروش گندم به پول نقد تا مدّتی. و اگر در میان دو عوض در مقدار اتحاد وجود نداشت و فقط جنس متّحد بود، پس فقط افزودن حلال است نه نسیّه؛ مانند فروش یک سیب به دو سیب. و هر گاه اتحاد در جنس موجود نباشد و فقط دو شیء در مقدار متّحد بودند باز هم افزودن حلال است نه نسیّه؛ مانند فروش گندم به جو.

شافعی‌ها و مالکی‌ها در ظاهر مذهبشان می‌گویند: علّت تحریم افزودن در طلا و نقره همانا نقدیّت یعنی ثمنیّت است - زیرا طلا و نقره عادتاً ثمن و بهای اشیاء قرار می‌گیرند.

و علت حرمت ربای نسیّه در طعام: همانا مجرد طعام بودن است. لیکن در نزد مالکی‌ها: این مشروط به آن است که طعام برای درمان و معالجه به کار گرفته نشود. اما شافعی‌ها می‌گویند: هر چند به قصد معالجه هم به کار گرفته شود تحریم به آن تعلق می‌گیرد؛ بناءاً این نوع ربا در سبزیجات و میوه‌جات حرام است.

علت ربای فضل (افزوده): شافعی‌ها و مالکی‌ها در علت ربای «فضل» اختلاف نظر دارند؛ مالکی‌ها بر آن‌اند که علّت ربا همانا اتحاد جنس به همراه «اقتیات» (یعنی اشیایی که از آنها تغذّی حاصل شود) و «ادّخار» (اشیایی که بشود آن‌ها را ذخیره کرد) است؛ بناءً این نوع ربا در تمام حبوبات و در کشمش و انواع گوشت‌ها، و انواع لبنیات و آن‌چه که از آن‌ها می‌سازند، ثابت است، ولی در سبزیجات و میوه‌جات جاری نمی‌گردد، چون قابلیّت «ادّخار» یعنی ذخیره کردن را ندارند. و در معنای «اقتیات» (قوت ساختن) است: آن چه که غذا را به اصلاح می‌آورد همچون نمک و امثال آن از ادویه‌ی غذا، سرکه، پیاز، سیر و روغن.

لیکن شافعی‌ها بر آن‌اند که علّت ربا در طعام: اتحاد جنس و «طُعمیة» یعنی طعام بودن آن است. و طعام شامل تمام آن چیزهایی می‌شود که بدن را به اصلاح می‌آورد، اعم از آن چیزهایی که برای تغذّی مورد استفاده قرار می‌گیرند یا برای لذّت بردن؛ چون میوه‌ها. و یا برای تداوی و معالجه.

در اینجا بر خود لازم می‌دانم تا پیرامون «بانک» نیز نکاتی را بیان کنم: بیشتر بانک‌های موجود در کشورهای اسلامی و غیراسلامی معاملات و فعالیت‌های بانکی‌شان براساس «ربا» است. و هدف اصلی از تأسیس آن‌ها معاملات ربوی بوده است. به همین خاطر - به جز موارد ضروری مانند انتقال پول از کشوری به کشور دیگر - معامله با آن‌ها جایز نیست.

اما از آن جا که در دنیای امروزی برای اداره‌ی امور اقتصادی مردم و نقل و انتقال پول و سرمایه، سیستم بانکی، سیستمی منظّم و مطمئن و سریع است، لازم است ثروتمندان بزرگ و متوسط مسلمان برای تأسیس و راه‌اندازی بانک‌های اسلامی بدون ربا تلاش و سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی بنمایند.

به کارگیری نیروهای مؤمن و متخصص برای راه‌اندازی و اداره‌ی این گونه بانک‌ها موضوعی مهم و حیاتی بوده، و شیوه‌ی عمل آن بانک‌ها را می‌توان به صورت زیر پیشنهاد کرد:

۱- پذیرفتن پس اندازها و امانات مردم.

۲- دادن قرض و وام بدون بهره به نیازمندان برای اشتغال به کار و تجارت با توجه به تخصّص و توان آن‌ها همراه با ضمانت‌های مطمئن برای بازپرداخت به موقع اقساط آن.

۳- سرمایه‌گذاری بانک اسلامی در زمینه‌های کشاورزی، تجاری، ساختمان‌سازی، صنعت و هر چیزی که سود مشروع و مفیدی را به دنبال داشته باشد.

۴- همکاری با مردم برای نقل و انتقال پول و سرمایه از کشوری به کشور دیگر و از شهری به شهر دیگر.

۵- در پایان هر سال، مالی با بهره‌گیری از سیستم حساب‌داری پیشرفته و مطمئن سودهای حاصله محاسبه گردیده و به تناسب سرمایه‌ی سرمایه‌گذاران میان آن‌ها تقسیم شود].

س: در یک سو گندم خوب و مرغوب وجود دارد و در سوی دیگر، گندم نامرغوب؛ آیا به هنگام مبادله، در آنها تفاضل درست است؟

ج: در این صورت تفاضل درست نیست؛ زیرا که هر دو هم جنس‌اند؛ (از این رو باید دو جنس در وزن و پیمانه مثل هم بوده و بدون توجه به خوبی و بدی کالا در مجلس معامله دست به دست تحویل داده شوند؛) و حکم تمامی آن چه پیمانه و وزن می‌شوند نیز همین گونه است [۵۲].

س: کیفیّت و نحوه‌ی تشخیص و شناخت «کیلی یا وزنی بودن اجناس» چگونه است؟

ج: هر آن چیزی که پیامبر جدرباره‌ی تحریم تفاضل آن با کیل (پیمانه)، تصریح نموده باشند، آن چیزها برای همیشه کیلی به شمار می‌آیند؛ گر چه مردم در آن‌ها پیمانه وکَیل را ترک کرده باشند؛ همانند: گندم، جو، خرما و نمک.

و هر آن چیزی که پیامبر جدرباره‌ی تحریم تفاضل آن، با وزن تصریح کرده باشند، آن چیزها برای همیشه وزنی محسوب می‌گردند؛ گر چه مردم در آن‌ها وزن را ترک کرده باشند؛ همانند: طلا و نقره.

و در اشیایی که در مورد کیلی یا وزنی بودن آن‌ها از ناحیه‌ی رسول خدا جتصریحی صورت نگرفته باشد، تشخیص کیلی یا وزنی بودن آن‌ها به عرف و عادت مردم ارجاع داده می‌شود؛ از این رو در داد و ستدها، هر گاه در عرف و عادت مردم، اشیایی را به وسیله‌ی وزن مبادله و معامله نمایند، آن اشیاء از زمره‌ی اشیای وزنی به شمار می‌آیند؛‌ و هر گاه آن‌ها را به وسیله‌ی کیل (پیمانه)، خرید و فروش نمایند، آن اشیاء از زمره‌ی اشیای کیلی محسوب می‌گردند و هر گاه آن‌ها را به وسیله‌ی شمارش و حساب مبادله و داد و ستد نمایند، آن اشیاء از زمره‌ی اشیای عددی به شمار می‌آیند.

س: در داد و ستدها، حکم قبض نمودن (دو عوض توسط فروشنده و خریدار) چیست؟

ج: اگر چنانچه مورد معامله، طلا و نقره باشند، در آن صورت قبض کردن هر دو عوض (طلا و نقره) در مجلس معامله شرط است - و چنین معامله و مبادله ای را «صرف» می‌نامند - ؛ و در مورد غیر طلا و نقره که احتمال ربا در آن‌ها می‌رود، تعیین اعتبار دارد و در آن‌ها قبض کردن هر دو عوض شرط نیست.

س: آیا معامله‌ی گندم با آرد آن یا سمنو (سویق) درست است؟ و آیا داد و ستد آرد با سمنو [۵۳](سویق) جایز می‌باشد؟

ج: تمامی این صورت‌ها نه به صورت «تفاضل» درست است و نه به صورت مساوی.

س: از دیدگاه امام ابوحنیفه /، مبادله‌ی گوشت با حیوان، چه حکمی دارد؟

ج: از دیدگاه امام ابوحنیفه /، چنین مبادله ای جایز است.

س: دیدگاه امام ابویوسف /و امام محمد /درباره‌ی مبادله‌ی گوشت با حیوان چیست؟

ج: در این مورد، رأی امام ابویوسف /با رأی استادش، امام ابوحنیفه /موافق است؛ ولی امام محمد /بر این باور است که چنین مبادله ای درست نیست مگر آن که گوشت بیشتر از حیوان باشد؛ در این صورت گوشت در مقابل مثل خودش (گوشت حیوان)، قرار می‌گیرد و گوشت اضافه در مقابل چیزهایی قرار می‌گیرد که از حیوان خورده نمی‌شود و بیرون انداخته می‌شود.

س: دیدگاه امام ابوحنیفه /پیرامون فروش «رُطب» (خرمای تر) به «تمر» (خرمای خشک)؛‌ و انگور به کشمش که مثل به مثل باشند چیست؟

ج: در پرتو دیدگاه امام ابوحنیفه /، چنین معامله و مبادله ای در هر دو صورت جایز است؛ زیرا اتّحاد جنس وجود دارد؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد /بر این باورند که چنین مبادله ای درست نمی‌باشد.

س: اگر چنانچه زیتون را به عنوان روغن زیتون، یا کنجد را به روغن کنجد فروخت؛ آیا چنین معامله ای درست است؟

ج: چنین معامله ای درست نیست مگر آن که روغن زیتون و کنجد بیشتر از آن چیزی باشد که در زیتون و کنجد قرار دارد؛ و در این صورت روغن در مقابل مثل خودش قرار می‌گیرد و زیاده در مقابل تفاله‌ی آن‌ها می‌باشد.

س: آیا فروش و مبادله‌ی دو گوشت مختلف (گوشت گاو با گوشت گوسفند) به صورتی که یکی از دیگری بیشتر باشد،‌ درست است؟

ج: آری؛ چنین مبادله ای درست است.

س: اگر چنانچه شخصی، شیرهای شتر، گاو و گوسفند را با همدیگر به صورت تفاضل فروخت، حکم آن چیست؟

ج: چنین مبادله ای نیز جایز است. [۵۴]

س: اگر چنانچه فردی، سرکه‌ی خرمای بد و نامرغوب را به سرکه‌ی انگور به تفاضل فروخت، تکلیف آن چیست؟

ج: چنین معامله ای نیز جایز می‌باشد.

س: دیدگاهتان در مورد فروش نان گندم به گندم، یا مبادله‌ی نان گندم به آرد که به صورت تفاضل باشد، چیست؟

ج: چنین معامله و مبادله ای نیز جایز می‌باشد.

س: اگر چنانچه فردی به برده‌ی خویش، اجازه‌ی تجارت و داد و ستد داد؛ آن گاه خود وی از برده‌اش چیزی را خرید و با او معامله‌ی ربوی نمود، در این صورت حکم چیست؟

ج: در میان ارباب و برده، موضوعی با نام «ربا» وجود ندارد؛ از این رو چنین معامله ای درست می‌باشد؛ زیرا برده با تمام دارایی‌اش از آنِ ارباب می‌باشد.

س: اگر چنانچه مسلمان در «دارالحرب» [۵۵](سرزمین دشمن) با کافر، معامله‌ی ربوی نمود، حکم آن چیست؟

ج: در دارالحرب در میان مسلمان و حَربی، معامله‌ی ربوی وجود ندارد.

[۴۷] خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٣٠[آل عمران: ۱۳۰]؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا را دو چندان و چند برابر مخورید، و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.» و نیز می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٢٧٨ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَإِن تُبۡتُمۡ فَلَكُمۡ رُءُوسُ أَمۡوَٰلِكُمۡ لَا تَظۡلِمُونَ وَلَا تُظۡلَمُونَ٢٧٩[البقرة: ۲۷۸-۲۷۹]؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از عذاب و عقاب خدا بپرهیزید و آن چه از مطالبات ربا در پیش مردم باقی مانده است فرو گذارید، اگر مؤمن هستید. پس اگر چنین نکردید، بدانید که به جنگ با خدا و پیامبرش برخاسته‌اید، و اگر توبه کردید و از رباخواری دست کشیدید و اوامر دین را گردن نهادید، اصل سرمایه‌هایتان از آن شما است، نه ستم می‌کنید و نه به شما ستم می‌رود.» و پیامبر جمی‌فرماید: «اجتنبوا السبع الـموبقات؛ قالوا: یا رسول الله! و ما هنّ؟ قال: الشرک بالله، و السحر، و قتل النفس التی حرم الله الا بالحق، و اکل الربا، و اکل مال الیتیم، و التولی یوم الزحف، و قذف المحصنات الغافلات المؤمنات». [بخاری و مسلم به نقل از ابوهریره س]؛ «از هفت چیز هلاک‌کننده بپرهیزید! گفتند: آن هفت مورد هلاک‌کننده چه مواردی هستند ای رسول خدا ! فرمود: شریک قرار دادن برای خدا، سحر و جادو، کشتن نفسی که خداوند آن را حرام کرده مگر به حق، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ هنگام روبرو شدن با دشمن،‌تهمت ناروا به زنان مؤمن و بی‌خبر از گناه...». جابر سگوید: «لعن رسول الله جاکل الربا و مؤکله و کاتبه و شاهدیه و قال: هم سواء» [مسلم]؛ «پیامبر جرباخوار، ربادهنده، کاتب و دو شاهد آن را لعنت کرده و فرموده است: همه در گناه با هم برابرند.» عبدالله بن حنظله س(غسیل ملائکه) گوید: پیامبر جفرمود: «درهم ربوا یأکله الرجل و هو یعلم اشد من ستة و ثلاثین زنیة» [احمد و دارقطنی]؛ «یک درهم ربا که شخص آگاهانه می‌خورد، از سی و شش بار زنا کردن شدیدتر است». ابوهریره سگوید: پیامبر جفرمود: «الربوا سبعون جزءاً ایسرها ان ینکح الرجل امّه» [ابن ماجه]؛ «ربا هفتاد شاخه دارد که ساده‌ترین صورت آن مانند این است که مرد با مادرش زنا کند». انس سگوید: پیامبر جفرمود: «اذا قرض احدکم قرضاً فاهدی الیه او حمله علی الدابة فلایرکبها ولایقبلها الا ان یکون جری بینه و بینه قبل ذلک» [ابن ماجه]؛ «هر گاه یکی از شما به دیگری قرض داد، اگر چنانچه بدهکار بدو هدیه داد یا او را بر مرکب خویش سوار نمود، هدیه‌اش را نپذیرد و بر مرکبش سوار نشود، مگر در صورتی که این کارها، از قبل میان وام‌دهنده و وام‌گیرنده جریان داشته باشد». و بخاری به نقل از ابی بردة از عبدالله بن سلام سچنین روایت می‌کند که عبدالله بن سلام به ابوبردة گفت: «انک بأرض الربوا بها فاش اذا کان لک علی رجل حق فاهدی الیک حمل تبن او حمل شعیر او حمل قتّ فلاتأخذه فانه ربوا»؛ «تو در سرزمینی قرار داری که در آن جا ربا شایع است؛ از این رو اگر بر کسی حقّی (دینی) داشتی، و آن شخص بدهکار برایت بار و محموله‌ای از کاه یا جو یا علف به رسم هدیه آ‌ورد، آن را نگیر که ربا و سود می‌باشد». [۴۸] مسلم. [۴۹] همان. [۵۰] توضیح این که: در صورت عدم مقدار (کیل و وزن) و جنس، تفاضل حلال است؛ از این رو فروش یک لباس «هروی» به دو لباس «مروی» به صورت نسیّه جایز است؛ و همچنین فروش جوز به تخم‌مرغ به صورت نسیّه روا است؛ زیر علّت تحریم در آن‌ها وجود ندارد. (بحرالرائق ۶/۱۴۰) [۵۱] برای این مسئله، دو صورت وجود دارد: ۱) گندم را به جو با تفاضل بفروشد؛ چنین مبادله‌ای صحیح است؛ ولی این معامله به صورت نسیه درست نمی‌باشد. ۲) یک لباس مروی را به دو لباس مروی بفروشد؛ چنین معامله‌ای در صورتی که به صورت نقدی و دست به دست باشد، جایز است و اگر چنانچه یک برده را در مقابل دو برده به صورت نسیّه فروخت، جایز نمی‌باشد؛ زیرا هر دوی آن‌ها از یک جنس می‌باشند. (البحر الرائق ۶/۱۳۹). مسلم روایت می‌کند که پیامبر جیک برده را در مقابل دو برده‌ی سیاه (به صورت نقد) خریداری نمود. [۵۲] اصل در این موضوع، همان حدیث ابوسعد خدری ساست که گفت: «جاء بلال الی النبی جبتمر برنی فقال له النبی جمن این هذا؟ قال: کان عندنا تمر ردیءٌ فبعت منه صاعین بصاع؛ فقال: اوّه عین الربالا تفعل، و لکن اذا اردت ان تشتری فبع التمر ببیع اخر ثم اشتر به» [بخاری و مسلم]؛ «بلال در حالی به نزد رسول خدا جآمد که با خود خرمای برنی داشت؛ پیامبر بدو فرمود: این خرما از کجا آمده است؟ بلال گفت: در نزد ما دو صاع از خرماهای نامرغوب بود از این رو دو صاع آن را با یک صاع از این خرما فروختم. رسول خدا جفرمود: آه، عین ربا است. این کار را مکن؛ و اگر خواستی چنین کاری کنی، پس خرمای خود را به قیمتی بفروش و سپس به وسیله‌ی آن، خرمای دیگری را خریداری کن». [۵۳] سمنو: نوعی حلیم که از ساقه‌ی سبز گندم به دست می‌آید. (مترجم) [۵۴] زیرا که شیر شتران، گاوان و گوسفندان از توابع جنس خود می‌باشند، و همچنان که جنس آن‌ها متفاوت است، پس شیر آن‌ها نیز متفاوت می‌باشند و از جنسی دیگر به شمار می‌آیند. (به نقل از «الجوهرة»). [۵۵] شهر دشمن. سرزمین دشمن که در آن جا جنگ کنند. در قدیم سرزمین‌های خارج از ممالک اسلامی را می‌گفتند که با مسلمانان در جنگ بودند. [مترجم]