سیری در مسائل قدوری - جلد دوم

فهرست کتاب

کتاب خنثی

کتاب خنثی

(خنثی: کسی که نه مرد باشد نه زن؛ کسی که آلت مردی و زنی هر دو را داشته باشد؛ آن که مرد بودن یا زن بودنش معلوم نبا شد).

س: نوزادی که آلت مردی و زنی هر دو را داشته باشد (که بدو «خنثی» می‌گویند)، احکام و مسائل او چگونه می‌باشد؟

ج: اگر چنانچه پیشابش از راه «ذَکَر» (شرم مرد، آلت مرد) بیرون شد، در آن صورت در حکم پسر است؛ و چنانچه ادرارش از راه «فرج» (آلت تناسلی زن) بیرون گردد، در حکم دختر می‌باشد.

س: اگر ا درار وی از هر دو راه («ذکر» و «فرج») بیرون می‌شد، در آن صورت تکلیف چیست؟

ج: در این صورت ادرار از هر کدام از آن دو راه که زودتر خارج گردد، بدان نسبت داده می‌شود، و چنانچه ادرار از هر دو راه به طور یکسان و هم زمان بیرون شود، در آن صورت از هر کدام از آن‌ها که ادرار بیشتر خارج گردد، بدان نسبت داده می‌شود؛ و این موضوع از دیدگاه ا مام ابویوسف /و امام محمد /می‌باشد. ولی امام ابوحنیفه /بر این باور است که کثرت ادرار، اعتبار ندارد.

س: آیا علاوه از موارد مزبور، نشانه‌های دیگری نیز برای تشخیص مرد یا زن بودن خنثی وجود دارد؟

ج: هر گاه خنثی به سن بلوغ برسد، و در صورتش ریش ظاهر گردد، یا بتواند با زنان همبستر شود و با آنان جماع و زناشویی نماید، در آن صورت وی مرد می‌باشد؛ و اگر در او همانند پستان‌های زنان، پستان ظاهر شد، یا در پستان‌هایش شیر پیدا شد، یا دچار حیض و قاعدگی شد، یا حامله گردید، و یا امکان داشت که از راه فرج با او جماع و همبستری نمود، در این صورت وی زن می‌باشد.

س: اگر در خنثی چیزی از این نشانه‌ها نیز ظاهر نگردید، در آن صورت تکلیف چیست؟

ج: در این صورت به مرد یا زن بودنش حکم نمی‌شود، و گفته می‌شود که وی «خنثی مشکل» است.

س: چنانچه خنثی مشکل به نماز جماعت حاضر گردد، در آن صورت در کدامین صف قرار می‌گیرد؟

ج: در این صورت در میان صف مردان و صف زنان قرار گیرد و بچه‌ها در جلو او به نماز می‌ایستند [۱۴۶].

س: اگر پدر خنثی مشکل وفات کند، از میراث پدرش چه مقداری را به ارث می‌برد؟

ج: امام ابوحنیفه /بر این باور است که خنثی مشکل در استحقاق ارث، از زمره‌ی زنان به شمار می‌آید؛ از این رو اگر فردی وفات کند و از پس خود یک پسر و یک خنثی به جای بگذارد، در این صورت مال در میان آن دو، سه قسمت می‌گردد؛ دو قسمت آن، مال پسر و یک قسمت آن، مال خنثی می‌باشد؛ مگر آن که غیر از آن چیز دیگری ثابت گردد [۱۴۷].

و امام ابویوسف /و امام محمد /بر این باورند که حق خنثی در میراث، نصف میراث مرد و نصف میراث زن می‌باشد، و همین قول شعبی /نیز می‌باشد [۱۴۸].

س: امام ابویوسف /و امام محمد /به قول شعبی عمل نموده‌اند؛ حال سؤال اینجاست که آیا امام ابویوسف /و امام محمد /در تشریح و توضیح قول شعبی با همدیگر اختلاف دارند؟

ج: آری؛ امام ابویوسف /و امام محمد /در قیاس قول شعبی، با همدیگر اختلاف کرده‌اند؛ این طور که امام ابویوسف /گفته است: مال در میان پسر و خنثی، هفت قسمت گردد؛ چهار سهم مال پسر و سه سهم مال خنثی. و امام محمد /گفته است: مال در میان پسر و خنثی به دوازده سهم تقسیم گردد؛ هفت سهم از آنِ پسر و پنج سهم از آنِ خنثی.

س: چه کسی خنثی را ختنه نماید؟

ج: (اگر خنثی دارای مال بود) از مالش کنیزی را برای او خریداری نمایند تا او را ختنه کند؛ و چنانچه مالی نداشته باشد، در آن صورت امام برای او کنیزی را از بیت المال خریدرای کند تا او را ختنه نماید؛ و هر گاه کنیز او را ختنه نمود، دوباره کنیز را به فروش برسانند و قیمتش را به بیت المال بازگردانند.

[۱۴۶] اصل در «خنثی مشکل» این است که در امور دینی وی، به کارهایی که به احتیاط و اطمینان نزدیکتر است، عمل گردد. و در مورد وی، به ثبوت حکمی که در آن شک و تردید وجود دارد، حکم نگردد؛ از این رو هر گاه خنثی در نماز جماعت پشت سر امام بایستد، باید در میان صف مردان و صف زنان بایستد؛ و چون احتمال آن می‌رود که زن باشد از این رو در صف مردان داخل نشود تا باعث فساد نماز آن‌ها نگردد؛ و چون احتمال آن می‌رود که مرد باشد در صف زنان نیز وارد نشود و به این کار نمازش را فاسد نگرداند؛ و اگر در صف زنان ایستاد، در آن صورت برایش بهتر است که نمازش را اعاده کند، به احتمال آن که مرد است؛ و اگر در صف مردان ایستاد، در آن صورت نمازش کامل است؛ و نمازگزارانی که در سمت راست، چپ و پشت سرش ایستاده‌اند، نماز خویش را احتیاطاً اعاده کنند، چون احتمال می‌رود که خنثی زن باشد. و در نزد ما مناسب است که خنثی نمازش را با مقنعه بخواند؛ زیرا احتمال می‌رود که زن باشد؛ و در نماز خویش همانند زنان بنشیند؛ زیرا اگر مرد باشد، تنها سنّتی را ترک نموده است که این کار به طور کلّی جایز می‌باشد؛ و اگر زن باشد، مرتکب کاری مکروه شده است؛ زیرا سِتر زنان - تا جایی که امکان داشته باشد - واجب می‌باشد. و اگر بدون مقنعه نمازش را بخواند، به اعاده کردن نمازش امر می‌گردد؛ چون احتمال می‌رود که وی زن باشد؛ و امر به اعاده‌ی نماز، مستحب می‌باشد؛ از این رو اگر نمازش را اعاده نکرد، نمازش درست می‌باشد. و برای خنثی مکروه است که تا زمانی که زنده است از ابریشم و زیورآلات استفاده کند. و همچنین برایش مکروه است که خویشتن را در مقابل مردان یا زنان برهنه کند یا با مرد یا زن نامحرم خلوت نماید؛ و یا بدون محرم، به مسافرت بپردازد؛ و تمامی این موارد به خاطر اجتناب ورزیدن از وقوع در حرام می‌باشد. و اگر خنثی به نزدیکی سن بلوغ رسید و احرام حجّ بست، در این مورد امام ابویوسف می‌گوید: در مورد لباس احرام وی، هیچ گونه اطلاعی ندارم؛ زیرا اگر مرد باشد، در آن صورت برایش پوشیدن لباس‌های دوخته شده مکروه می‌باشد، و اگر زن باشد، باز هم نپوشیدن لباس‌های دوخته شده برایش مکروه می‌باشد! و امام محمد می‌گوید: خنثی در احرام، لباس زنان را بپوشد؛ زیرا اگر لباس‌های دوخته /شده را نپوشد و وی زن باشد، در آن صورت نپوشیدن آن بدتر از پوشیدن آن است در صورتی که مرد باشد؛ و در این صورت چیزی از دَم بر وی لازم نمی‌گردد؛ زیرا به سن بلوغ نرسیده است. (به نقل از هدایه) [۱۴۷] این عبارت اشاره بدان موضوع دارد که گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که در برخی از صورت‌ها، سهم مرد برای خنثی داده می‌شو د؛ همچنان که اگر زنی وفات کند و از پس خود، شوهر، پدر، مادر و فرزند خنثی بر جای بگذارد، در این صورت مال در میان آن‌ها، دوازده قسمت می‌گردد: سه سهم مال شوهر، چهار سهم از آنِ پدر و مادر، و پنج سهم مال خنثی می‌باشد؛ و این در حالی است که اگر در این فرضیّه، فرد خنثی، زن می‌بود، شش سهم بدو داده می‌شد و این مسئله تا سیزده سهم بالا می‌رفت. صورت دوم این است که زنی وفات کند و از پس خود همسر، برادر مادری و خنثی - که با میّت از یک پدر و مادر باشد - بر جای بگذارد؛ در این صورت مسئله از «شش» گرفته می‌شود که سه سهم مال شوهر، یک سهم مال برادر مادری و بقیه‌اش (دو سهم) از آنِ خنثی می‌با شد؛ و اگر خنثی در این مسئله زن می‌بود، بدو سه سهم می‌رسید. (به نقل از «الجوهرة النیرة») [۱۴۸] نام کامل شعبی عبارت است از: عامر بن شراحیل همدانی کوفی شعبی؛ وی امامی حافظ و فقیهی مُتقن می‌باشد. وی از عمران بن حصین س، جریر بن عبدالله س، ابوهریره س، ابن عباس س، عایشهل، عبدالله بن عمر س، عدی بن حاتم سو مغیرة بن شعبه سسماع حدیث نموده است؛ و وی بزرگترین استاد امام ابوحنیفه به شمار می‌آید. ابوبکر هذلی گوید: ابن سیرین به من گفت: شعبی را لازم بگیر و در رکاب او باش؛ به تحقیق شعبی را در حالی دیدم که مردم از او در حالی مسائل فقهی خویش را می‌پرسیدند که صحابه فراوان بودند. شعبی در روزگار خلافت عمر بن خطاب سچشم به جهان گشود. (به نقل از «تذکرة الحفاظ» ذهبی) حافظ در کتاب «تهذیب التهذیب» (۵/۶۸) گوید: مشهور آن است که شعبی شش سال پس از خلافت عمر سبه دنیا آمده است؛ و برخی گفته‌اند که وی به سال ۱۱۰ ه‍ . ق دار فانی را وداع گفت و پیرامون تاریخ وفات وی، اقوال دیگری نیز وجود دارد. حافظ سیوطی در کتاب «تبییض الوجوه» گوید: شعبی همان کسی است که امام ابوحنیفه را بر آن داشت تا به جستجوی علم و دانش بپردازد و مجالس علماء را لازم بگیرد.