«حکم اجاره بر طاعت یا بر معصیّت»
س: اجاره نمودن فردی برای غناء و موسیقی و نوحه و شیون و زاری بر سر مرده، چه حکمی دارد؟
ج: اجاره کردن فردی نه بر ای موسیقی و نوحهخوانی درست است و نه برای معصیّت و گناهی دیگر [۷۷].
س: اجاره نمودن فردی برای گفتن اذان، اقامه، آموزش قرآن و انجام حج، چه حکمی دارد؟
ج: از دیدگاه امام ابوحنیفه /، اجاره نمودن فردی برای تمامیِ این موارد، درست نمیباشد [۷۸].
[۷۷] زیرا چنین مواردی، از زمرهی اجاره نمودن جهت معصیّت و گناه است؛ و معصیّت نیز در خورِ اجرت و مزد نمیباشد. (به نقل از «هدایه») [۷۸] نویسندهی کتاب «هدایه» گوید: در نزد ما احناف، اصل آن است که هر طاعتی که به مسلمان اختصاص دارد، اجاره در آن درست نیست؛ و امام شافعی /بر آن است که هر طاعتی که برای اجیر متعین نمیباشد، مزد گرفتن در آن صحیح است، آن گاه نویسندهی «هدایه» به بیان دلائل و براهین احناف میپردازد و در پایان میگوید: و برخی از مشایخ ما احناف، امروز گرفتن اجرت به جهت تعلیم و آموزش قرآن را نیکو و پسندیده دانستهاند؛ زیرا ضعف و سستی در تعلیم امور دینی به وجود آمده است و در صورت منع نمودن از مزد گرفتن، حفظ قرآن ضایع میگردد؛ و فتوا نیز بر همین قول است. نویسندهی «کنز الدقائق» نیز نخست چنین بیان میدارد که گرفتن اجرت به جهت گفتن اذان، حج، امامت و تعلیم قرآن و فقه درست نیست؛ همچنان که اصل نیز در نزد امام ابوحنیفه /همین است. سپس در ادامه میگوید: امروز فتوا به جواز گرفتن اجرت به خاطر تعلیم قرآن است. «زیلعی» در شرح «کنز» (۵/۱۲۴) میگوید: جواز مزد در تعلیم قرآن، مذهب متأخرین مشایخ بلخ میباشد؛ آنها اجرت در تعلیم قرآن را مستحسن دانسته و گفتهاند: متقدّمین اصحاب ما چون اندک بودن حافظان و تمایل و گرایش مردم را بدانها مشاهده نمودند، جواب خویش را بر جواز ا جرت تعلیم قرآن مبتنی ساختند، و حال آن که در گذشته، در بیت المال، هدایا و بخششهایی را نیز برای آنها در نظر میگرفتند و دانشپژوهان نیز بدانها احسان مینمودند و از روی مروّت آنها را در معاش و معادشان کمک و یاری مینمودند، در آن زمان به جهت بیم از ضایع شدن قرآن و به خاطر تشویق مردم به تعلیم و فراگیری قرآن، به وجوب تعلیم قرآن فتوا دادهاند تا مردم به اقامهی واجباتشان تحریک و تشویق شوند؛ از این رو حافظان قرآن زیاد شد. اما امروز، همهی آن امور از میان رفته است، حافظان قرآن به زندگی خویش مشغول شدهاند، و تعداد افرادی که تنها به خاطر ثواب و رضای خدا تعلیم دهند، بسیار اندک شده و فرصتی را نیز برای این کار پیدا نمیکنند؛ زیرا نیازهای ایشان، آنها را از چنین کاری بازمیدارد؛ اگر چنانچه باب تعلیم در برابر اجرت و مزد برای ایشان گشوده نگردد، تعلیم قرآن از میان خواهد رفت؛ از این رو به خاطر عدم از میان رفتن قرآن، به جواز اجرت گرفتن در برابر تعلیم قرآن فتوا داده و آن را نیکو و پسندیده دانستهاند. نویسندهی کتاب «النهایة» گوید: در روزگار ما به جواز تعلیم فقه در برابر اجرت نیز فتوا داده شده است؛ آن گاه در ادامه میگوید: استاد ما، ابومحمد عبدالله خیزاخزی (خیزاخز: به فتح هر دو خاء، روستایی در بخارا است) در «روضة الزندویسی» میگوید: در روزگار ما برای امام، مؤذن و معلم، گرفتن اجرت درست میباشد و در کتاب «الذخیرة» نیز همین گونه آمده است؛ و اجاره گرفتن مصحف و کتابهای فقه به خاطر آن که در میان مردم متعارف و معمول نمیباشد، درست نیست. نگارنده گوید: متأخرین شوافع نیز ناگزیر از آن شدهاند تا به جواز اجرت گرفتن در برابر تعلیم قرآن فتوا دهند؛ چرا که در آن مصلحت امّت را دیدند؛ پس برای کسانی که اجرت میگیرند مناسب است تا تنها مقداری از اجرت را - آن هم جهت برآورده ساختن نیازهای ضروری خویش - بگیرند؛ همچنان که ابوبکر سو عمر سدر دوران خلافتشان به خاطر مشغولیّت به رَتق و فَتق امور مسلمانان، مقداری را از بیتالمال میگرفتند؛ و برای کسانی که اجرت میگیرند مناسب است که اجرت را برای ثروتاندوزی نگیرند، بلکه با صبر و قناعت به اجرتی اندک و ناچیز بسنده کنند؛ زیرا ضرورت به اندازهی خود ضرورت، مقدّر و تعیین میگردد. پس از آن، علماء و صاحب نظران مذهب امام شافعی، به جواز اجرت گرفتن برای تعلیم قرآن، فقه، اذان و امامت نیز فتوا دادند؛ اما علاوه از این موارد، در دیگر امور، فتوا به گرفتن اجرت ندادهاند. از استاد امام ربّانی و رئیس مفتیان در روزگار خویش، رشید احمد گنگوهی - بر قبرش نور ببارد - در مورد گرفتن اجرت در برابر قرآن خواندن در نماز تراویح سؤال شد؟ ایشان در پاسخ گفتند: مزد گرفتن به خاطر قرآن خواندن در نماز تراویح حرام است، و علمای متأخرین، اذان، اقامت، تعلیم و وعظ و ارشاد را به خاطر ضرورت استثنا کردهاند؛ ولی در خواندن قرآن در تراویح، ضرورتی دیده نمیشود؛ و قیاس آن بر اذان نیز نادرست و غلط میباشد. (فتاوای رشیدیّه) گاهی اوقات چنین گفته میشود که اگر چنانچه حافظان، قرآن را در نماز تراویح نخوانند، قرآن را فراموش میکنند؟ ما میگوییم: آنها میتوانند بدون گرفتن اجرت، قرآن را در نماز تراویح بخوانند؛ و در این صورت قرآن نیز برایشان محفوظ میماند؛ و هر گاه حافظان بدون هیچگونه چشمداشتی و فقط به خاطـر رضای خدا و ثواب و پاداش، قرآن را در نماز تراویح بخوانند، در آن صورت این کارشان برای مسلمانانی که قرآن را میشنوند نیز بهتر خواهد بود. و از این جا دانسته میشود اجرتی که مردم بر خواندن قرآن به خاطر ایصال ثواب به مرده از خویشاوندان میّت میگیرند، حرام و ناروا میباشد. خاتمة المحققین، محمد امین، مشهور به «ابن عابدین شامی» در رسالهاش با عنوان «شفاء العلیل و بل الغلیل فی حکم الوصیة بالختمات و التهالیل»، به نقل از تقی الدین میگوید: اجرت گرفتن به خاطر تلاوت قرآن و اهدای ثواب آن به مرده درست نمیباشد؛ زیرا از هیچ کدام از ائمه در مورد آن اجازهای نقل نگردیده است. علماء و صاحب نظران اسلامی گفتهاند: هر گاه قاری به خاطر اجرت و مال، قرآن بخواند برای خودش هیچ گونه ثواب و پاداشی نیست، سپس در این صورت چه چیزی را میخواهد برای مرده اهدا نماید؟ و بیتردید برای مرده تنها ثواب و پاداش اعمال نیک و صالح میرسد؛ و از هیچ یک از ائمه جواز گرفتن اجرت به خاطر تلاوت قرآن نقل نشده است؛ و اختلافی که در مورد اجرت گرفتن یا اجرت نگرفتن از آنها نقل شده است، فقط در مورد ا جرت گرفتن در برابر تعلیم قرآن است. (رسائل ابن عابدین، ص ۱۷۵)