شیوههای حکومت برای فشار بر استاد
حکومت پاکستان برای جلوگیری از تصویب قانون اسلامی از یک سو به سیاست وقتکشی، تعلل و فرسایش نیروی ملّت روی آورده بود و از دیگر سو درصدد بود که از راههای گوناگون آوازه و شهرت استاد را لکهدار سازد و با تهمتهای دروغین وی را از چشم مردم بیندازد؛ از جمله از طریق روزنامهنگاران مزدور اعلام میکرد که این مرد مخالف اندیشهی مردم پاکستان و یا جاسوس هندوستان و آمریکاست. همچنین به وسیلهی بعضی از علما تلاش میکرد که بگوید مودودی در هیچ حوزهای درس نخوانده است و دارای اجازهنامهی اجتهاد نیست و لذا حق ندارد که در مورد قضایای مهم فتوا صادر کند. و در حقیقت آمده است تفسیر جدیدی از اسلام عرضه کند که هیچیک از متقدمان و متأخرانِ این امّت چنین چیزی نگفتهاند.
حکومت همچنین متخصصان امور تبلیغاتی خویش را به کار گرفت تا چهرهی استاد را مخدوش سازند و در میان مردم شایع کنند که مودودی از جاه طلبان است و تمام هدفش نشستن بر مسند قدرت است. در این گیرودار شاگردان خاورشناسان در بوق و کرنا میدمیدند که مودودی میخواهد سنتی را دومین منابع قانون قرار دهد که بسیاری احادیثش ضعیف و جعلی است و استناد به آنها در مسائل قانونی صحیح نیست.
علاوه براین، مسائل حاشیهای را نیز به وجود آوردند تا اسلامگرایان به خود مشغول شوند و به این وسیله قضیهی اساسی یعنی برپایی حکومت اسلامی را فراموش کنند. از جملهی این مسائل حاشیهای، جمعیت زنان مسلمان بود که با نظارت همسر نخست وزیر تأسیس شده بود. این جمعیت خواستار آن بود که زنان پاکستان در زمینهی حقوق و مسئولیتها از نمایندگی پارلمان گرفته تا کار در ادارات دولتی و حتی شرکت در مسابقات ورزشی با مردان مساوی باشند. جماعت اسلامی به ریاست استاد مودودی با قدرت هرچه تمامتر جلوی این فتنه را گرفت و در نهایت حکمت با آن رفتار کرد.
مسائل حاشیهای دیگری نیز توسط عناصر سکولار که در دستگاههای حساس حکومتی کار میکردند، به وجود آمد تا به این وسیله مردم قضایای اساسی را فراموش کنند. همچنین در این دوره قادیانیها بسیار فعال شدند؛ زیرا به کمک رهبرشان ظفرالله خان، وزیر امور خارجهی وقت، در ارگانهای مهم حکومت نفوذ کرده بودند.