۱- تربیتکردن، پروراندن، رشددادن
[رَبَّ الوَلَدَ]: طفل را تا زمانی که به درجهی درک و فهم رسید، پرورش داد و تربیت کرد.
[الرَّبيبُ]: پسربچهای که مورد تربیت قرار میگیرد؛ پسربچهای که در خانهی ناپدری بزرگ میشود.
[الرَّبيبَةُ]: دختربچهای که مورد تربیت قرار میگیرد؛ دختربچهای که در خانهی ناپدری بزرگ میشود؛ دایه، پرستار.
[الرَّابَّةُ]: نامادری؛ (این واژه به این دلیل برای نامادری وضع شده است که) هرچند هیچیک از فرزندان شوهر، فرزندان واقعی وی نیستند، اما در حقیقت به تربیت و بزرگکردن آنان میپردازد.
[الرَّابُّ]: ناپدری.
[المُرَبَّب]، [المُرَبّى]: اسم دارویی است که (برای مواقع ضروری) ذخیره و نگهداری میشود.
[رَبَّ يَرُبُّ ربّاً]: اضافهکردن، زیادکردن، به پایانرساندن.
[رَبَّ النِّعْمَةَ]: احسان و نیکی فراوانی به خرج داد و در آن افراط و زیادهروی کرد.