۵- تملّک
در حدیث شریف آمده است که پیامبر ج از مردی پرسید: «أَرَبُّ غَنَمٍ أَمْ ربُّ إِبِلٍ» یعنی تو مالک گوسفند هستی یا مالک شتر؟
در همین معنا به صاحب خانه (ربُّ الدّار) و به صاحب شتر (رَبُّ النّاقَةِ) و به مالک زمین (رَبُّ الضَّيْعةِ) گویند.
کلمهی ربّ همچنین به معنای سیّد و سرور (که متضاد برده و خادم است) به کار میرود.
***
تا به اینجای سخن، معانی گوناگون واژهی ربّ و همچنین موارد مختلفی از کاربردهای آن را بیان کردیم؛ اما به خدا سوگند زبانشناسان و مفسران معاصر با منحصرساختن معانی این کلمه در واژههایی همچون مرّبی یا بنیانگذار دچار اشتباه شدهاند؛ زیرا همگی در تفسیر ربوبیت گفتهاند که «هُوَ إِنشاءُ الشيءِ حالاً فحالاً إِلى حدً التمامِ» یعنی: ساختن تدریجی یک شیء تا زمانی که به پایان میرسد؛ اما حقیقتاً این تعریف فقط شامل یکی از معانی متعدد و وسیع این کلمه میشود؛ چون اگر به وسعت معنایی این واژه خوب توجه کنید و همزمان معنای مشتقات آن را نیز درنظر بگیرید، کاملاً معلوم میشود که کلمهی رب مشتمل بر معانی زیر است [۱۸]:
۱- مربّی، مسئول برآوردهکردن نیازها، مسئول امور تربیتی و پرورشی (انسان).
۲- سرپرست، مراقب، کسی که متعهد بهبود اوضاع و احوال (مربوب خود) باشد.
۳- آقا و رییسی که در میان قوم خود همانند محوری باشد که همه گرد او جمع میشوند.
۴- شخص بزرگی که دیگران از او اطاعت میکنند؛ رییس یا فرد قدرتمندی که حکمش لازم الاجراست و دیگران به بزرگی و سیادت او معترفاند؛ مالکی که شایستگی و اختیار تصرف در ملک خود را دارد.
۵- پادشاه، مَهتَر.
[۱۸] از شما خوانندهی محترم تقاضا میشود که این پنج معنا را خوب به یاد بسپارید و تفاوتهایی را که هریک باهم دارند، به دقت مدّ نظر قرار دهید؛ زیرا استاد مودودی در این فصل به این پنج معنایی که واژهی رب دارد، بسیار استناد میکند. (مترجم)