اصطلاحات چهارگانه در قرآن

فهرست کتاب

استدلال قرآن

استدلال قرآن

قرآن کریم نیز چنین تصوری از سلطه دارد که آن را پایه و اساس استدلال‌ها و برهان‌های خود در انکار الوهیت غیر خدا و اثبات آن برای خدای متعال قرار داده است: قرآن استدلال‌های خود را در این زمینه به این ترتیب مطرح می‌کند:

تمام نیروها، قدرت‌ها و شایستگی‌ها در آسمان‌ها و زمین فقط از آنِ خدای متعال است؛ لذا آفریدن همانا مختص او، گنجینه‌ی نعمات در دست او، امرکردن فقط حق او، تمام نیروها و قدرت‌ها در قبضه‌ی او و تمامی آنچه که در آسمان‌ها و زمین است، از سر اختیار یا از روی اجبار، همه فرمانبردار و مطیع او هستند. غیر او بر هیچ چیز سلطه‌ای ندارد و این فقط حکم اوست که در آسمان‌ها و زمین جاری است. کسی هم به جز او وجود ندارد که از اسرار موجودات و شیوه‌ی نظم و تدبیر آن‌ها آگاه باشد و یا اینکه در صدور حکم، شریک خدای بزرگ باشد. پس با این توصیف، هیچ معبود به حقی جز او وجود ندارد.

مادام که هیچ اله و معبودی غیر از خداوند وجود ندارد، هر کار انجام‌شده‌ای با این اعتقاد که غیر او هم می‌تواند اِله باشد، از اساس پوچ و باطل است؛ فرقی هم نمی‌کند؛ چه آن معبود را دعا کنید و از او پناه جسته و نسبت به وی خوف و رجا داشته باشید و چه او را شفیع خود در نزد خداوند بدانید و از او اطاعت و فرمانش را اجرا کنید؛ در نتیجه، تمام این پیوندها و رابطه‌هایی که با غیر خدا برقرار ساخته‌اید، در واقع باید فقط مختص خدای سبحان باشد؛ زیرا غیر از او هیچکس وجود ندارد که سلطه‌ای در دست داشته باشد.

اکنون به اسلوب زیبایی که قرآن کریم در آیات بلیغ و اعجازانگیز خویش در این باب (برای بیان استدلال‌ها و براهین دالّ بر الوهیت مطلق الهی) به کار می‌گیرد، توجه فرمایید:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡعَلِيمُ ٨٤ [الزخرف: ۸۴].

«و او کسی است که در آسمان معبود است، و در زمین (نیز) معبود است، و او حکیم داناست».

﴿أَفَمَن يَخۡلُقُ كَمَن لَّا يَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ١٧ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٨ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ ١٩ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ [النحل: ۱۷-۲۲].

«آیا کسی‌که می‌آفریند، مانند کسی است که نمی‌آفریند؟! آیا پند نمی‌گیرید؟! و اگر (بخواهید) نعمت (های) الله را بشمارید، نمی‌توانید آن را بشمارید، بی‌تردید الله آمرزنده‌ی مهربان است. و الله آنچه را پنهان می‌دارید، و آنچه را آشکار می‌کنید؛ می‌داند. و آن‌هایی را که به جای الله (به معبودیت) می‌خوانند؛ چیزی را نمی‌آفرینند، و خودشان (نیز) آفریده می‌شوند. (آن‌ها) مرده‌گانی هستند غیر زنده، و نمی‌دانند در چه زمانی برانگیخته می‌شوند. معبود شما، معبودی یگانه است».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡۚ هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ ٣ [فاطر: ۳].

«ای مردم! نعمت الله را بر خود به یاد آورید، آیا آفریننده‌ای جز الله هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست، پس چگونه (از حق) منحرف می‌شوید؟!».

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَكُمۡ وَأَبۡصَٰرَكُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِهِۗ [الأنعام: ۴۶].

«بگو: به من خبر دهید، اگر الله، گوش شما و چشم‌هایتان را بگیرد، و بر دل‌های شما مهر بزند کدام معبود جز الله (می‌تواند) آن‌ها را به شما بازگرداند؟!».

﴿وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٧٠ قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلَّيۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِضِيَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ ٧١ قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِلَيۡلٖ تَسۡكُنُونَ فِيهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٧٢ [القصص:۷۰-۷۲].

«و او ذاتی است که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، ستایش در دنیا و آخرت برای اوست، و حکم (و فرمانروایی) از آن اوست، و (همه‌ی شما) به سوی او باز گردانده می‌شوید. (ای پیامبر!) بگو: به من خبر دهید اگر الله شب را تا روز قیامت بر شما پایدار سازد، کیست معبودی جز الله که برای شما روشنی آورد؟! آیا نمی‌شنوید؟ بگو: به من خبر دهید اگر الله روز را تا روز قیامت بر شما پایدار گرداند، کیست معبودی جز الله که برای شما شبی آورد که در آن آرام بگیرید؟! آیا نمی‌بینید؟!».

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ [سبأ: ۲۲-۲۳].

«(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از الله (معبود خود) می‌پندارید، (به فریاد) بخوانید، (آن‌ها) هم‌وزن ذره‌ای در آسمان‌ها و در زمین مالک نیستند، و در (آفرینش و تدبیر) آن دو هیچ شرکتی ندارند، و او (= الله) از میان آن‌ها یاور و پشتیبانی ندارد و شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسی‌که (او خود) برایش اجازت داده باشد».

﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ يُكَوِّرُ ٱلَّيۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَيُكَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّيۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ [الزمر: ۵].

«آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید، شب را بر روز می‌پیچد، و روز را بر شب می‌پیچد، و خورشید و ماه را مسخر (و رام) گردانید، هر کدام تا زمانی معین در حرکتند».

﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۚ يَخۡلُقُكُمۡ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِي ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٦ [الزمر: ۶].

«(او) شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از آن پدید آورد، و از چهار پایان برای شما هشت جفت فرو فرستاد، و شما را در شکم‌های مادران‌تان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در تاریکی‌های سه‌گانه، می‌آفریند، این الله، پروردگار شماست که فرمانروایی از آنِ اوست، و جز او معبودی (به حق) نیست، پس چگونه (از حق) منحرف (و روی گردان) می‌شوید؟!».

﴿أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ ٦٠ أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَجَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَجَعَلَ لَهَا رَوَٰسِيَ وَجَعَلَ بَيۡنَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ حَاجِزًاۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٦١ أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٦٢ أَمَّن يَهۡدِيكُمۡ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَمَن يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦٓۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٣ أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَمَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٦٤ [النمل: ۶۰-۶۴].

«(آیا این معبودان باطل شما بهتر اند) یا کسی‌که آسمان‌ها و زمین را آفرید، و از آسمان برای شما آبی نازل کرد، پس با آن باغ‌های خرم (و زیبا) رویاندیم، که شما هرگز توان رویاندن درختان آن را نداشتید، آیا معبودی دیگری با الله است؟! (نه) بلکه آن‌ها گروهی هستند که (از حق منحرف می‌شوند و بت‌ها را) هم‌طراز (الله) قرار می‌دهند. (آیا این بت‌ها بهتر اند) یا کسی‌که زمین را قرارگاه ساخت، و میان آن نهر‌هایی قرار داد، و برای آن کوه‌‌های (ثابت و استوار) پدید آورد، و میان دو دریا مانعی قرار داد، آیا معبود دیگری با الله است؟! (نه) بلکه بیشتر‌شان نمی‌دانند. (آیا این بت‌ها بهتر اند) یا کسی‌که (دعای) مضطر (= درمانده) را اجابت می‌کند؛ چون او را بخواند، و گرفتاری را بر طرف می‌سازد، و شما را جانشینان زمین قرار می‌دهد، آیا معبودی دیگری با الله است؟! چه اندک پند می‌گیرید. (آیا این بت‌ها بهتر اند) یا کسی‌که شما را در تاریکی‌های بیابان و دریا هدایت می‌کند، و کسی‌که پیش از (باران) رحمت خود باد‌ها را به مژده می‌فرستد، آیا معبودی دیگر با الله است؟! الله برتر است از آنچه برای او شریک قرار می‌دهند. (آیا این معبودان باطل بهتر اند) یا کسی‌که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را (بار دیگر) باز می‌گرداند، و کسی‌که شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد، آیا معبود دیگری با الله است؟! (ای پیامبر!) بگو: اگر راست می‌گویید دلیل‌تان را بیاورید».

﴿ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَمۡ يَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ شَرِيكٞ فِي ٱلۡمُلۡكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا ٢ وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا ٣ [الفرقان: ۲-۳].

«(همان) کسی‌که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست، و فرزندی (برای خود) بر نگزیده است، و در فرمانروایی هیچ شریکی ندارد، و همه چیز را آفرید، پس انداز‌ه‌ی هر چیز را چنان که می‌باید؛ معین کرده است. و (مشرکان) به جای او معبودانی (برای خود) بر گزیدند که چیزی نمی‌آفرینند، و خود‌شان مخلوقند، و مالک زیان و سود خود نیستند، و (نیز) مالک مرگ و حیات و برانگیختن نیستند».

﴿بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ١٠١ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢ [الأنعام: ۱۰۱-۱۰۲].

«(او) پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین است، چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! در حالی‌که همسری ندارد؟ و همه چیز را آفریده، و او به هر چیز داناست. این است الله، پروردگار شما، هیچ معبودی (بحق) جز او نیست، آفریننده‌ی همه چیز است، پس او را بپرستید، و او بر همه چیز (کار ساز و) نگهبان است».

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا [البقرة: ۱۶۵].

«و از مردم کسانی هستند غیر از الله همتایانی را انتخاب می‌کنند، و آن‌ها را مانند دوست داشتن الله دوست می‌دارند، و کسانی‌که ایمان آورده‌اند الله را بیشتر دوست می‌دارند، و کسانی‌که ستم کردند اگر می‌دیدند هنگامی‌که عذاب (روز قیامت) را مشاهده می‌کنند (خواهند دانست) که تمام قدرت از آنِ الله است».

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِۖ ٱئۡتُونِي بِكِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن يَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا يَسۡتَجِيبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ... [الأحقاف: ۴-۵].

«(ای پیامبر، به آن‌ها) بگو: آیا دیده‌اید آنچه را که جز الله می‌خوانید، به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اینکه آن‌ها در (آفرینش) آسمان‌ها شرکت داشته‌اند؟! اگر راست می‌گویید کتابی (آسمانی) پیش از این (قرآن)، یا اثری از علم (گذشتگان، بر صدق ادعای خود) برای من بیاورید. و چه کسی گمراه‌تراست از آن که (معبودی) غیر از الله را می‌خواند که تا روز قیامت (هم دعای) او را اجابت نکند».

﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ ٢٢ لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ ٢٣ [الأنبیاء: ۲۲-۲۳].

«اگر در این دو (= آسمان و زمین) معبودانی جز «الله» بود، مسلماً هر دو (= آسمان و زمین) تباه می‌شدند (و نظام هستی به هم می‌خورد) پس منزه است الله، پروردگار عرش، از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند. (او) از آنچه می‌کند، باز خواست نمی‌شود، و آنان باز خواست می‌شوند.».

﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا كَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ [المؤمنون: ۹۱].

«الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ معبود (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر معبودی آنچه را که آفریده بود؛ می‌برد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند».

﴿قُل لَّوۡ كَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ كَمَا يَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِي ٱلۡعَرۡشِ سَبِيلٗا ٤٢ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّٗا كَبِيرٗا ٤٣ [الإسراء: ۴۲-۴۳].

«(ای پیامبر!) بگو: اگر آن چنان که آن‌ها (= مشرکان) می‌گویند با او معبودانی بود، در این صورت، (معبودان) سعی می‌کردند راهی به سوی (الله) صاحب عرش پیدا کنند. او منزه و پاک است، و از آنچه آن‌ها می‌گویند بسا برتر است».

در تمامی این آیات یک محور اصلی و کلی وجود دارد و آن این است که الوهیت و سلطه، لازمه‌ی یکدیگرند و از حیث معنا و روح کلمه، هیچ تفاوتی باهم ندارند؛ زیرا کسی که سلطه و نفوذ ندارد نه ممکن است و نه سزاوار است که اله و معبود باشد؛ اما کسی که دارای قدرت و سلطه است، فقط اوست که جایز است اله باشد و شایستگی معبودبودن را نیز داشته باشد؛ زیرا هیچیک از نیازهایی که انسان برای رفع‌نمودن آن‌ها ناچار است کسی را اله و فریادرس خویش بگیرد، بدون وجود سلطه قابل رفع‌شدن نیست. به همین دلیل در صورت نبودِ سلطه و نفوذ، الوهیت هم معنا نخواهد داشت و رفتن انسان به نزد آن معبود برای رفع مشکلاتش و امید داشتن به او کاری عبث و بیهوده است.

شیوه‌ای که قرآن کریم با در نظرگرفتن این اندیشه‌ی محوری (یعنی استلزام دو جانبه‌ی سلطه و الوهیت) استدلال‌های خود را براساس آن مطرح می‌سازد، این زمینه را برای خواننده‌ی آیات قرآن فراهم می‌سازد که مقدمات و نتایج این استدلال‌ها را به خوبی درک کند و بفهمد؛ به ترتیب زیر:

۱- تحقّق کارهایی از قبیل برطرف‌کردن مشکلات و گرفتاری‌ها، رفع نیازها، پناه‌دادن، توفیق عنایت‌کردن، یاری‌رساندن، مراقبت‌کردن، پشت و پناه‌بودن و استجابت دعاها که شما (مخاطب قرآن) آن‌ها را کارهایی ساده و کم اهمیت می‌پندارید، در حقیقت به این سادگی نیست، بلکه چنین اموری ارتباط بسیار محکمی با نیروها و قدرت‌هایی دارند که متولّی تدبیر امورات موجودات این جهان هستند؛ زیرا اگر شما به راهی که از طریق آن نیازهای بسیار کوچک‌تان برآورده می‌شود دقت کنید، متوجه خواهید شد که برطرف‌شدن این حوائج جز با حرکت عوامل غیر قابل شمارشی در ملکوت آسمان‌ها و زمین محال است؛ برای مثال لیوان آبی را فرض کنید که می‌خواهید آن را بنوشید و یا دانه‌ی گندمی را تصور کنید که (با آسیاب‌کردن و پختن) آن را می‌خورید. شما چه می‌دانید قبل از اینکه این‌ها برایتان آماده شود و به دست شما برسد، خورشید و زمین و بادها و دریا چه کارهایی که نکرده‌اند. بله! استجابت دعاهای شما و رفع نیازهایتان مستلزم وجود یک قدرت و سلطه‌ی کم‌اهمیت نیست، بلکه در واقع لازمه‌ی آن، آفرینش آسمان‌ها و زمین، چرخش سیارات، حرکت بادها و فرودآمدن باران است. در یک کلام برآورده‌شدن حاجات، مستلزم تدبیر تمام کاینات است.

۲- چنین سلطه‌ی عظیمی غیر قابل تجزیه است؛ یعنی هرگز امکان ندارد که سلطه‌ی آفرینش موجودات در دست یک نفر و امورات مربوط به رزق‌شان در دست یک نفر دیگر باشد و یا اینکه خورشید، مسخّر فلان کس بوده و زمین فرمانبردار شخص دیگری باشد؛ هم چنان‌که امکان ندارد موجودات را یک نفر آفریده باشد و مریض‌شدن و شفادادن آنان در دست فرد دیگر و مرگ و زندگیشان در اختیار شخص سومی باشد؛ زیرا در این صورت محال است که نظام این جهان استوار شود؛ لذا باید تمامی قدرت‌ها، سلطه‌ها و شایستگی‌ها در دست یک حاکم واحد باشد که امورات کل آسمان‌ها و زمین به او ارجاع داده می‌شود. در حقیقت نظام این جهان مقتضی چنین امری است و این‌چنین نیز هست (زیرا در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود).

۳- هرگاه تمام سلطه‌ها و قدرت‌ها در انحصار یک حاکم واحد باشد و غیر او حتی به اندازه‌ی یک ذره‌ی بسیار کوچک و بی‌ارزش مالک هیچ چیز نباشد، بدون شک الوهیت نیز کاملاً حقّ او خواهد بود و در آن شریکی نخواهد داشت. بنابراین، احدی غیر از خدای بزرگ نمی‌تواند (شما را ای مخاطب قرآن) کمک کند، دعایتان را استجابت نماید، پناه‌تان دهد و نیز پشتیبان، یاریگر، دوستدار و وکیل‌تان باشد و برایتان جلب منفعت و دفع ضرر کند.

(حال که اینگونه است بدانید که) هیچ فریادرسی جز خدای متعال ندارید و حتی ممکن نیست الهی داشته باشید که با خداوند جهانیان دوست باشد و به دلیل قربتی که با او دارد شفاعتش در نزد خداوند قابل قبول باشد؛ بله! در توانایی هیچکس نیست که حتی گوشه‌ای کوچک از امورات در دست او باشد و در کوچکترین مسأله‌ای دخیل باشد. پذیرش شفاعت و یا رد آن نیز به همین شکل منوط به مشیت و اراده‌ی خداوند است و هیچکس قدرت و نفوذ آن را ندارد که بتواند شفاعت خود را به خدای سبحان بقبولاند.

۴- یکپارچه‌بودن این سلطه‌ی برتر می‌طلبد که مصدر تمامی احکام و دستورات فقط و فقط یک حاکم چیره و مسلط بر امور باشد و حتی کوچکترین جزئی از آن سلطه به غیر منتقل نشود؛ زیرا مادامی که آفرینش فقط مختص خدای متعال است و در آن هیچ شریکی ندارد و این همواره اوست که مردمان را رزق و روزی می‌دهد و غیر او کوچکترین نقشی در آن ندارد و فقط او است که مسئول تدبیر و گردش امورات این کائنات است و در آن نیز شریکی ندارد، عقل حکم می‌کند که حکومت‌کردن، امرکردن، تشریع و قانونگذاری هم فقط در دست او باشد و در این مورد بازهم وجود شریک برای خداوند غیر قابل توجیه باشد. و هم چنان‌که اشتباه است گمان کنیم که غیر خدا می‌تواند استجابت‌کننده‌ی دعاها، برآورده‌کننده‌ی حاجت حاجتمند و پناه‌دهنده‌ی بی‌پناه در دایره‌ی ملکوت خداوند باشد، به همین صورت نیز اشتباه و باطل است اگر بپنداریم غیر او شایستگی این را دارد که حاکمی مستقل، فرمانروایی مطلق و قانونگذاری تام الاختیار در وضع قوانین باشد؛ زیرا آفریدن، رزق‌دادن، زنده‌کردن مردگان و میراندن آنان و نیز مسخرساختن خورشید و ماه، درهم‌پیچاندن شب و روز، قضا و قدر، فرمانروایی آسمان‌ها و زمین، قانونگذاری و همه و همه مظاهر و تجلی‌های گوناگونی از یک حکومت و سلطه‌ی واحدند؛ البته حکومت و سلطه‌ای که به هیچ وجه قابل تجزیه و تقسیم نیست. لذا معتقد به اینکه اطاعت از حکم و فرمان غیر خدا واجب و اجرای دستوراتش لازم است – درحالی که خداوند هیچ دلیل بر صحّت آن نازل نفرموده است – دچار همان شرکی می‌شود که فردی غیر خدا را به دعا می‌خواند و از او کمک می‌طلبد.

به همین شکل نیز اگر کسی ادعا کند که در مقام سیاسی، مالک تمام یک کشور و نیز چیره و مسلط بر امور و حاکم مطلق آن است، همانند ادعای کسی است که در میان مردم اعلام می‌کند: «(ای مردم!) من مولای شما، متکفل امورات و نیز پشتیبان و یاریگر شما هستم» و منظور او از این سخن، تمام معانی خارج از چارچوب سنت‌های حاکم بر جهان طبیعت باشد [۷]. آیا ندیده‌اند زمانی که قرآن کریم بحث بی‌شریک‌بودن خداوند را در خلق، اداره‌کردن و تدبیر نظام این عالم مطرح می‌کند، به موازات آن بحث بی‌شریک‌بودن خداوند را در حکومت‌کردن و فرمانروایی نیز بیان می‌کند؟! این خود از یک سو گواهی است واضح بر این مطلب که الوهیت مشتمل بر معانی حکومت و فرمانروایی است و از دیگر سو لازمه‌ی توحید الوهیت خداوند آن است که ذات مبارک او در این مورد نیز شریکی نداشته باشد. در آیات نیز مطالب فوق بسیار مفصل‌تر از آنچه گفته شد، بیان شده است:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ [آل عمران: ۲۶].

«بگو: بارالها! ای دارنده پادشاهی و (هستی) به هر کس که بخواهی، پادشاهی (و فرمانروایی) می‌بخشی، و از هر کس بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) را می‌گیری، و هر کس را بخواهی عزت مى دهى، و هر كه را بخواهى خوار می‌کنی».

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣ [الناس: ۱-۳].

«(ای پیامبر) بگو: به پروردگار مردم پناه می‌برم، فرمانروای مردم، (إله و) معبود مردم».

قرآن کریم در سوره‌ی غافر با صراحت بیشتری این امر را بیان می‌دارد:

﴿يَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَيۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ١٦ [غافر: ۱۶].

«روزی‌که (همه) آنان آشکار شوند چیزی از آن‌ها بر الله پوشیده نخواهد ماند، (الله می‌فرماید:) «امروز فرمانروایی از آن کیست؟» [۸] (آنگاه خود می‌فرماید:) از آن الله یگانه قهّار است».

زیباترین تفسیر این آیه، حدیثی است که امام احمد بن حنبل/ از حضرت عبدالله‌بن عمرب روایت کرده است که [۹] پیامبر ج روزی آیه ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٧ [۱۰] را بر روی منبر می‌خواندند و در همان حال دستان مبارک‌شان را تکان داده و پشت و رو می‌کردند و (به جماعت) می‌گفتند: (در روز قیامت) پروردگار متعال خود را تمجید می‌کند و می‌گوید: منم جبّار؛ منم متکبّر؛ منم عزیز؛ منم کریم.

عبدالله بن عمرب در ادامه‌ی حدیث می‌گوید:

درحالی که پیامبر ج این را می‌فرمودند منبر به شدّت تکان می‌خورد به حدی که با خود گفتیم، الان پیامبر خدا ج را به زمین خواهد انداخت [۱۱].

[۷] برای تحقیق بیشتر به کتاب «دیدگاه سیاسی اسلام» تألیف استاد مودودی مراجعه کنید. [۸] در حدیث «صور» آمده: «الله ارواح همة خلایق را قبض می‌کند، و جز ذات اقدسش کسی باقی نمی‌ماند، آنگاه می‌فرماید: «امروز پادشاهی از آن کیست؟» سه بار تکرار می‌فرماید، آنگاه خود پاسخ می‌دهد: «لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»». (تفسیر ابن کثیر) [۹] تخریج این حدیث در ضمیمه نامه‌ی پایان کتاب آمده است. [۱۰] و آن‌ها (= مشرکان) الله را چنانکه سزاوار بزرگی اوست نشناختند در حالی‌که روز قیامت تمام زمین در مشت اوست و آسمان‌ها درهم پیچیده در دست راست اوست، او منزه و برتر است از آنچه شریک او می‌پندارند. [الزمر: ۶۷]. [۱۱] این حدیث با شماره‌ی (۵۴۱۴) در مسند احمد بن حنبل چاپ احمد محمد شاکر آمده است و اسناد آن نیز صحیح است؛ لفظ حدیث در جای دیگری از مسند با شماره‌ی (۵۶۰۸) به شکل زیر است: «قَرَأَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَذِهِ الْآيَةَ وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ: ﴿وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٧[ ]، قَالَ: يَقُولُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: أَنَا الْجَبَّارُ، أَنَا الْمُتَكَبِّرُ، أَنَا الْمَلِكُ، أَنَا الْمُتَعَالِي». پیامبر خدا ج درحالی که بر روی منبر بود این آیه را می‌خواندند که «آسمان‌ها با دست راست او در هم پیچیده می‌شود. خدا پاک و منزه از شرک آنان است» و در ادامه فرمودند: «خدای متعال در روز قیامت می‌گوید: [منم جبار؛ منم متکبر؛ منم مَلِک؛ منم متعال؛...]». امام مسلم در صحیح خود (۸/۱۲۶) این حدیث را به طریق دیگری از ابن عمرب روایت کرده است که لفظ آن نزدیک‌تر به لفظ کتاب است؛ به این شکل که: «يَطْوِي اللَّهُ السَّمَاوَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، ثُمَّ يَأْخُذُهُنَّ بِيَدِهِ الْيُمْنَى، ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا الْمَلِكُ، أَيْنَ الْجَبَّارُونَ؟ أَيْنَ الْمُتَكَبِّرُونَ؟ ثُمَّ يَطْوِي الْأَرَضَ بِشِمالِهِ، ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا الْمَلِكُ، أَيْنَ الْجَبَّارُونَ؟ أَيْنَ الْمُتَكَبِّرُونَ؟». «خداوند أ در روز قیامت آسمان‌ها را در هم می‌پیچید سپس آن‌ها را با دست راست می‌گیرد و می‌گوید: منم مَلِک! کجا هستند جباران؟ کجا هستند متکبران؟! بعد زمین را با دست چپش در هم می‌پیچید و می‌گوید: منم مَلِک! کجا هستند جباران؟ کجا هستند متکبران؟!». امام بخاری (۱۳/۳۳۷ فتح الباری) حدیث فوق را از طریق سومی به صورت مختصر از ابن‌عمرب روایت کرده است. امام ابوداود نیز (۲/۲۷۸) این حدیث را تماماً نقل کرده است؛ جز اینکه به جای لفظ «بشماله» (دست چپش) لفظ «بيده الأخرى» (دست دیگرش) را روایت کرده و این موافق با احادیث دیگری است که می‌گوید: «وكلتا يديه يمين» یعنی هردو دست خداوند راست است و به همین دلیل بیهقی و حافظ اشاره کرده‌اند که لفظ «بشماله» شاذ و نادرست است؛ والله اعلم. [این حدیث و دیگر احادیث کتاب را شیخ آلبانی رحمه الله تخریج کرده‌اند که در نسخه‌های عربی و فارسی کتاب، به عنوان ضمیمه، در آخر کتاب قرار داشت، مناسب دیدیم که آنها را در پاورقی در زیر هر حدیث نقل نماییم. (مصحح)]