اصطلاحات چهارگانه در قرآن

فهرست کتاب

علت حقیقی این فهم نادرست

علت حقیقی این فهم نادرست

با نگاهی به عصر جاهلیت و صدر اسلام، به خوبی درمی‌یابیم هنگامی که قرآن کریم بر قوم عرب نازل شد، فرد فرد عرب معنا و مراد دو واژه‌ی اله و رب را به خوبی می‌دانستند؛ زیرا این دو کلمه از مدت‌ها قبل در کلام‌شان مورد استفاده قرار گرفته بود و به تمام معانی آن تسلط کاملی داشتند. به همین دلیل زمانی که آن‌ها مخاطب گفتۀ «لا إله إلا الله ولا ربَّ سواه ولا شريك له في ألوهيّته وربوبيّته» قرار گرفتند، معنای راستین پیام آن دعوت می‌شدند، کاملاً درک کردند و بدون هیچگونه پیچیدگی یا ابهامی فهمیدند که گوینده‌ی این سخن با گفتن «لا إله ولا رب ولا شریك» چه چیزی را نفی می‌کند و از نسبت‌دادن چه صفتی به غیر خداوند خودداری می‌ورزد و همچنین با گفتن «إلا الله» چه چیزی را مختص خدای متعال می‌کند و چه صفتی را خالص، برای او می‌داند. بنابراین، کسانی که کافر می‌شدند در حقیقت با آگاهی و شناخت کامل از آنچه که «لا إله إلا الله» آن را باطل می‌دانست، کفر می‌ورزیدند و به همین علّت کفرشان گواه روشنی بود بر اینکه الوهیت و ربوبیت غیر خدا را کاملاً قبول داشتند. (در جبهه‌ی مقابل) نیز مؤمنان از سر بصیرت نسبت به تمامی آنچه که قبول کردن «لا إله إلا الله» لازمه‌ی انجام یا ترک آن بود، ایمان می‌آوردند.

به همین شکل نیز دو واژه‌ی «عبادت» و «دین» در کلام عرب رایج بود و خیلی خوب می‌فهمیدند که عَبد چه کسی است؛ از چه حالتی به عبودیت تعبیر می‌شود؛ آن روش عملی که اسم عبادت بر آن اطلاق می‌شود، چگونه روشی است؛ مفهوم دین چیست و مشتمل بر چه معانی گوناگونی است. از این رو هنگامی که به آنان گفته شد: فقط خداوند را عبادت کنید و از طاغوت دوری گزینید و با قطع ارتباط از سایر ادیان به دین الهی درآیید، بازهم در فهم این دعوت قرآنی دچار هیچگونه اشتباهی نشدند و به محض شنیدن آیات قرآن، برایشان معلوم بود که این دعوت آسمانی چه نوع تغییراتی را در نظام زندگی از آنان مطالبه می‌کند.

اما متأسفانه پس از دوران پرفروغ صدر اسلام، معانی اصلی و صحیح تمامی این کلمات که در میان عرب‌های عصر نزول قرآن رایج بود، کم کم رو به دگرگونی نهاد؛ به گونه‌ای که دایره‌ی معانی هریک از این اصطلاحات چهارگانه برخلاف معنای وسیع و فراگیر سابق‌شان، بسیار کوچک‌تر و در یک سری معانی کم دامنه و محدود با مفاهیمی پیچیده و مبهم خلاصه شد؛ این امر دو دلیل عمده داشت:

۱- درک عالی و تشخیص خوب لغات زبان عربی در نزد عرب زبان‌های قرن‌های اخیر بسیار کم شد و چشمه‌ی خالص لغات ناب عربی به خشکی گرایید.

۲- برای افرادی که در جامعه‌ی اسلامی به دنیا آمده و در آن تربیت شده بودند، از آن معانی رایجی که واژگانی همانند اله، رب، دین و عبادت در جامعه‌ی جاهلی زمان نزول قرآن داشتند، هیچ اثری باقی نمانده بود.

به این دو دلیل زبان‌شناسان و مفسّران دوران معاصر، اکثر کلمات قرآن را در فرهنگ لغات و کتب تفسیر به جای معانی اصلی آن‌ها با معنای مصطلح نزد مسلمانان این عصر، شرح داده و تفسیر می‌کنند. برای مثال:

- کلمه‌ی اله را به گونه‌ای معنا کردند که گویی مترادف با واژه‌ی بت یا صنم است.

- کلمه‌ی رب را (به صورت عام) مترادف تربیت کردن و پرورش‌نمودن (و به صورت خاص) معادل موجود قائم به ذاتی قرار دادند که به امر تربیت و پرورش سایر موجودات می‌پردازد.

- کلمه‌ی عبادت را در معانی پرستش‌کردن، زاهدشدن، خضوع داشتن و نمازخواندن در برابر خداوند محدود ساختند.

- کلمه‌ی دین را مترادف و معادل مذهب و داشتن گرایشی خاص [۲] معنا کردند.

- کلمه‌ی طاغوت را نیز با عنوان بت یا شیطان تفسیر کردند.

نتیجه‌ی این فهم غلط آن بود که برای مردم درک هدف حقیقی و نیز شناخت مقصود اساسی دعوت قرآن بسیار سخت و دشوار و حتی ناممکن شد؛ زیرا هنگامی که قرآن خطاب به آنان می‌گفت: «به غیر از خدای متعال کسی را اله و معبود خویش نگیرید» گمان می‌کردند که با ترک عبادت بت‌ها و دوری از آن‌ها، حق مطلب را به جای گزارده‌اند؛ درحالی که به تمام معنا و مفهومی که واژه‌ی «اله» دارد به غیر از بت‌ها دست به دامان هرچیز و هرکسی غیر از خدای سبحان بودند و خود نیز به هیچ وجه در درون خود احساس نمی‌کردند که با اتخاذ چنین رویه‌ای در واقع غیر خدا را اله و معبود خویش گرفته‌اند و زمانی هم که قرآن آنان را فرا می‌خواند که «فقط خدای متعال پروردگار و رب جهانیان است پس به غیر از او احدی را رب خویش ندانید» فریاد برمی‌آوردند: آگاه باشید! ما همان افرادی هستیم که اعتقاد داریم فقط خدای متعال مربی و متعهد امورات ماست و به این ترتیب عقیده‌ی ما در باب توحید کامل شده است!

اما واقعیت این بود که اکثر این افراد از لحاظ معانی گوناگون دیگری که واژه‌ی رب (به غیر از معنای مربّی) دارد، به ربوبیت غیر خدا اذعان کامل داشتند و هنگامی که قرآن ندایشان می‌داد که فقط خداوند را عبادت کنید و از طاغوت دوری گزینید، می‌گفتند: ما که بت‌ها را پرستش نمی‌کنیم؛ با شیطان هم بغض و کینه داریم و لعنتش می‌فرستیم و جز برای خدا، برای احدی خشوع نمی‌کنیم در نتیجه این دستور قرآن را هم کاملاً اجرا کرده‌ایم! (اما این سخن را درحالی می‌گفتند که) همچنان متوسل و دست به دامان طاغوت‌های دیگری غیر از بت‌های سنگی بودند. و به جز این دیگر معانی واژه‌ی عبادت (به غیر از معنای پرستش یعنی بندگی و اطاعت) را به غیر خداوند اختصاص داده بودند.

واژه‌ی دین نیز چنین حال و وضعی داشت؛ زیرا مردم از معنای خالص ساختن دین برای خداوند، فقط این را می‌فهمیدند که شخصی به ظاهر منتسب به آیین این دین باشد که اصطلاحاً آن را دین اسلام می‌نامند و در همان حال جزو ملّت هندوها، یهودیان، مسیحیان و... نباشد. به همین دلیل جز عده‌ای اندک از همین پیروان دین اسلام اکثراً گمان می‌کنند که دین‌شان را برای خداوند خالص ساخته‌اند، اما در حقیقت اینان با توجه به معانی گسترده‌ی واژه‌ی دین، هرگز دین‌شان را برای خداوند خالص نکردند.

[۲] Religion