دعوت قرآن
بحثی را که در صفحات گذشته در مورد تصورات و عقاید امتهای گمراه به بررسی و همچنین تجزیه و تحلیل آن پرداختیم، برای پردهبرداشتن از حقیقت و سرانجامِ حالِ امتهایی بود که از دیرباز تا زمان نزول قرآن، متهم به ظلم، انحراف و فساد در عقیده بودند. علّت گمراهی هیچیک از این امتها انکار وجود خدای متعال و نفی الوهیت و ربوبیت او نبود، بلکه این بود که معانی پنجگانهی واژهی رب را (که در ابتدای این فصل با استناد به قرآن و فرهنگ لغات معتبر، تشریح شد) به دو بخش کاملاً مجزّا تقسیم کرده بودند:
الف) آن دسته از معانی واژهی رب که دلالت میکنند رب به معنای کسی است که با استفاده از نیروهای خارج از طبیعت، عهدهدار تربیت، سرپرستی، رفع حاجات و همچنین حفاظت و مراقبت از مردمان است، در نزد مشرکان به گونهای دیگر تلقی میشد. و اگرچه به موجب چنین درکی از معنای واژهی رب، معتقد بودند که خدای متعال پروردگار بلندمرتبهی آنان است، در عوض فرشتگان، جنیان، نیروهای غیبی، ستارگان، انبیاء، اولیاء و حتی پیشوایان دینی را در باب ربوبیت، شریک خداوند قرار میدادند.
ب) مشرکان چنین برداشت غلطی را در مورد دستهی دوم از معانی واژهی رب نیز داشتند؛ دستهای که رب را اینگونه تعریف میکنند:
رب کسی است که مالک امر و نهی، صاحب سلطهی برتر، منبع نور و هدایت و ارشاد، مرجع قانونگذاری و تشریع، حاکم دولت و مملکت و همچنین محور اصلی اجتماع و تمدن انسانها باشد.
مشرکان به علّت تعبیر نادرستی که از معانی فوق داشتند، برخی انسانها را یا واقعاً رب میدانستند و یا اینکه (به رغم ادعای خود مبنی بر اینکه فقط خدای متعال به تمام معنا رب میباشد و به وجود او ایمان دارند،) کاملاً تسلیم ربوبیت زعما و رهبران خود در امور اخلاقی، مدنی و سیاسی بودند.
این بود همان گمراهی و انحرافی که از بدو تاریخ زندگی انسان، پیامبران همواره برای از بینبردنِ آن به سوی امتها مبعوث میشدند و در راستای چنین هدفی بود که خداوند نیز محمد بن عبدالله ج را به عنوان خاتم رُسُل، به پیامبری برانگیخت.
دعوت همهی پیامبران این بود که به (مردمان) میگفتند:
(ای مردم! بدانید که) فقط یک رب با تمام معنای کلمه وجود دارد و آن همانا خدای سبحان است؛ ربوبیت او هرگز قابل تجزیه و تقسیم نیست و تمامش از آنِ اوست و به هیچ وجه امکان ندارد که غیر او حتی مالک مقداری ناچیز از ربوبیت باشد.
(ای مردم! بدانید که) این جهان پهناور و عظیم را خداوند یکتا آفریده است و نظام آن کاملاً مبتنی بر ربوبیت گسترده و نامتناهی اوست.
(ای مردم! بدانید که) بر این کاینات در هر شرایطی ذات واحد و بینیاز خداوند حکومت میکند؛ مالک تمامی قدرتها است و زمام امور نیز در دست آن یگانه اِله و معبود بیهمتای جهانیان است. (بنابراین آگاه باشید که) احدی غیر از خداوند وجود ندارد که در خلقت این جهان کوچکترین نقشی داشته باشد؛ شریک حق تعالی در اداره و تدبیر امور بوده و یا سهم و نصیبی از ملکوت او داشته باشد.
(ای مردم!) از آنجا که حاکمیت مطلق فقط از آن خدای متعال است، فقط اوست که در گسترهی نامتناهی جهانِ مافوق طبیعت و نیز در امور دینی، سیاسی و اخلاقی به تمام معنا رب شماست.
(ای مردم!) این فقط خدای سبحان است که مبعود، قبلهی رکوع و سجود، مرجع دعاها، وکیل و مسئول برآوردهکردن حاجات شماست.
(ای مردم! بدانید که) این همواره خدای عزوجل است که پادشاه، مالکِ مُلک و ملکوت، شارع و قانونگذار مطلق و پیشوای قدرتمند جهانیان است.
پیامبران همچنین در ضمن دعوت خود، به مشرکان میگفتند:
(ای مردمان!) هریک از آن دو دسته معانی واژهی رب – که به سبب جاهلیت از دیگری جدا کرده و آن را به اشتباه فهمیدهاید – در حقیقت پایه و اساس الوهیت خداوند است. لذا هم چنانکه تفکیک این دو دسته از یکدیگر هرگز امکانپذیر نیست، به همین شکل نیز قائلشدن به وجود شریکی از مخلوقات برای خداوند به اعتبار هریک از آن دو دسته، جایز نیست (یعنی خداوند نه در ربوبیت مافوق جهان طبیعت، شریکی دارد و نه در حکومت خود بر کاینات).
قرآن کریم اسلوب خاصی برای بیان این دعوت آسمانی برمیگزیند؛ هم چنانکه در آیات زیر مشاهده میکنید:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤﴾ [الأعراف: ۵۴].
«(ای مردم) بیگمان پروردگار شما الله است که آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش مستقر شد، شب را به روز میپوشاند که شتابان در پی آن میرود، و خورشيد و ماه و ستارهگان (را آفريد) که مسخر فرمان او هستند، آگاه باشيد که آفرينش و فرمانروايی از آنِ او است، پر برکت (و به غايت بزرگ) است الله که پروردگار جهانيان است».
﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢﴾ [یونس: ۳۱-۳۲].
«بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟کیست که مالک شنوایی و بینایی هاست؟ و چه کسی زنده را از مرده بیرون میآورد، و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسی کار (جهان) را تدبیر میکند؟ پس بی درنگ خواهند گفت: «الله» پس بگو: آیا (از او) نمیترسید؟! ﴿۳۱﴾ پس آن الله پروردگار حقیقی شماست، پس بعد از حق، چه چیزی است جز گمراهی؟ پس چگونه (از پرستش او) روی گران میشوید؟!»».
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ يُكَوِّرُ ٱلَّيۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَيُكَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّيۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٥ خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۚ يَخۡلُقُكُمۡ فِي بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِي ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٦﴾ [الزمر: ۵-۶].
«آسمانها و زمین را به حق آفرید، شب را بر روز میپیچد، و روز را بر شب میپیچد، و خورشید و ماه را مسخر (و رام) گردانید، هر کدام تا زمانی معین در حرکتند، آگاه باشید، که او پیروزمند آمرزنده است. (او) شما را از یک تن آفرید، سپس همسرش را از آن پدید آورد، و از چهار پایان برای شما هشت جفت فرو فرستاد، و شما را در شکمهای مادرانتان آفرینشی بعد از آفرینش دیگر، در تاریکیهای سهگانه، میآفریند، این الله، پروردگار شماست که فرمانروایی از آنِ اوست، و جز او معبودی (به حق) نیست، پس چگونه (از حق) منحرف (و روی گردان) میشوید؟!».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ ٦١ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ ٦٢﴾ [غافر: ۶۱-۶۲].
«الله کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام گیرید، و روز را روشن (قرار داد)، بیگمان الله بر مردم فضل (و کرم) دارد، و لیکن بیشتر مردم سپاس نمیگزارند. ﴿۶۱﴾ این است الله، پروردگار شما، (که) آفرینندهی همه چیز (است) هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس چگونه (از حق) منحرف میشوید؟!».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٤ هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٥﴾ [غافر: ۶۴-۶۵].
«الله کسی است که زمین را برای شما قرارگاه، و آسمان را (همچون) سقفی قرار داد، و شما را صورت بخشید، پس صورتتان را نیکو گرداند، و از چیزهای پاکیزه به شما روزی داد این است الله پروردگار شما، پس پر برکت و بزرگوار است الله که پروردگار جهانیان است. او زنده است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس در حالیکه دین خود را خالص گردانیده او را بخوانید، حمد و ستایش مخصوص الله پروردگار جهانیان است».
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ...﴾ [فاطر: ۱۱].
«خداوند (اصل) شما (آدم) را از خاک بیافرید...».
﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤﴾ [فاطر: ۱۳-۱۴].
«(او) شب را در روز داخل میکند و روز را در شب داخل میگرداند، و خورشید و ماه را مسخر کرده که هر یک تا زمانی معین در حرکت است، این است الله پروردگار شما، فرمانروایی از آنِ اوست، و کسانی را که به جای او میخوانید (هموزن) پوست نازک هستهی خرما مالک نیستند. اگر آنها را بخوانید (صدای) خواندن شما را نمیشنوند، و (به فرض) اگر بشنوند به شما پاسخ نمیدهند، و روز قیامت شرک شما را انکار میکنند، و هیچکس مانند (الله) آگاه خبردارت نمیکند. ای مردم! شما (همگی) به الله نیازمندید، و (تنها) الله است که بینیاز ستوده است».
﴿وَلَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ كُلّٞ لَّهُۥ قَٰنِتُونَ ٢٦﴾ [الروم: ۲۶].
«و از آنِ اوست هر که در آسمانها و زمین است، و همگی فرمانبردار او هستند».
﴿ضَرَبَ لَكُم مَّثَلٗا مِّنۡ أَنفُسِكُمۡۖ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُم مِّن شُرَكَآءَ فِي مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ فَأَنتُمۡ فِيهِ سَوَآءٞ تَخَافُونَهُمۡ كَخِيفَتِكُمۡ أَنفُسَكُمۡۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٢٨ بَلِ ٱتَّبَعَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم بِغَيۡرِ عِلۡمٖۖ فَمَن يَهۡدِي مَنۡ أَضَلَّ ٱللَّهُۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ ٢٩﴾ [الروم: ۲۸-۲۹].
«(الله) برای شما از خودتان مَثَلی زده است؛ آیا بردگانتان در آنچه به شما روزی دادایم، با شما شریک هستند، تا شما در آن برابر (و یکسان) باشید، همانگونه که شما از (شرکای آزاد) خود بیم دارید از آنها هم بیم داشته باشید؟! این چنین آیات را برای گروهی که تعقل میکنند به روشنی بیان میکنیم. بلکه ستمکاران بدون علم و آگاهی از هوی و هوسهای خود پیروی کردند، پس آن را که الله گمراه کرده است چه کسی هدایت میکند؟! و برای آنها هیچ یاوری نخواهد بود».
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠﴾ [الروم: ۳۰].
«پس روی خود را با حقگرایی (و اخلاص) به سوی دین آور، فطرت الهی است، که (الله) مردم را بر آن آفریده است، دگرگونی در آفرینش الله نیست، این است دین استوار، و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٧﴾ [الزمر: ۶۷].
«و آنها (= مشرکان) الله را چنانکه سزاوار بزرگی اوست نشناختند در حالیکه روز قیامت تمام زمین در مشت اوست و آسمانها درهم پیچیده در دست راست اوست، او منزه و برتر است از آنچه شریک او میپندارند».
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٦ وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٣٧﴾ [الجاثیة: ۳۶-۳۷].
«پس ستایش مخصوص الله است، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان. و کبریاء و بزرگی در آسمانها و زمین، از آنِ اوست، و او پیروزمند حکیم است».
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا فَٱعۡبُدۡهُ وَٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦۚ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا٦٥﴾ [مریم: ۶۵].
«(همان) پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو است، پس او را پرستش کن، و بر عبادتش شکیبا (و پایدار) باش. آیا (مانند و) همنامی برای او میشناسی؟».
﴿وَلِلَّهِ غَيۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَإِلَيۡهِ يُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ كُلُّهُۥ فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَكَّلۡ عَلَيۡهِۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ١٢٣﴾ [هود: ۱۲۳].
«و (آگاهی از) غیب آسمانها و زمین، از آن الله است، و همهی کارها به سوی او باز گردانده میشود، پس او را بپرست و بر او توکل کن، و پروردگارت از آنچه میکنید؛ (هرگز) غافل نیست».
﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَكِيلٗا ٩﴾ [المزمل: ۹].
«(همان) پروردگار مشرق و مغرب که معبودی (بحق) جز او نیست پس او را کارساز (و نگاهبان خود) برگزین».
﴿إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ ٩٢ وَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡۖ كُلٌّ إِلَيۡنَا رَٰجِعُونَ ٩٣﴾ [الأنبیاء: ۹۲-۹۳].
«بیتردید این است آیین شما که آیینی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید. و (گروهی از پیروان انبیا) در میان خود در امر (دین) شان فرقه فرقه شدند، همگی به سوی ما باز میگردند».
﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ﴾ [الأعراف: ۳].
«آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروی کنيد، و از اولياء (و معبودهای) ديگر جز او، پيروی نکنيد».
﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤﴾ [آل عمران: ۶۴].
«بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز الله را نپرستیم، و چیزی را شریک او نسازیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به جای الله به خدایی نگیرد. پس اگر (از این دعوت) روی گرداندند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم».
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِكِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣﴾ [الناس: ۱-۳].
«(ای پیامبر) بگو: به پروردگار مردم پناه میبرم، فرمانروای مردم، (إله و) معبود مردم».
﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠﴾ [الکهف: ۱۱۰].
«پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد».
اگر آیات فوق را با همان ترتیبی که ذکر شد مطالعه کنید، متوجه میشوید که قرآن کریم ربوبیت را مترادف حاکمیت و سلطنت [۳۴] قرار میدهد و رب را اینگونه برایمان توصیف میکند: «رب، حاکم مطلق این جهان و مالک و یگانه رهبر آن است که هیچ شریکی ندارد».
با چنین تعریفی از رب چند نتیجهی مهم حاصل میشود:
۱- خداوند رب ما و رب تمام کاینات بوده و فقط او پرورشدهنده و برآوردهکنندهی حاجات ماست. (معنای اول رب)
۲- فقط خداوند کفیل، حافظ و وکیل ماست. (معنای دوم رب)
۳- اطاعت از خداوند که اساس فطرت پاک ما انسانها است، پایه و شالودهی زندگی اجتماعی ما به شکلی صحیح و پسندیده نیز هست. بنابراین، فقط با تکیه بر شخصیت محوری اوست که افراد و گروههای مختلف میتوانند در قالب یک امّت (به گونهای صحیح و سازنده) عمل کنند. (معنای سوم رب)
۴- تنها کسی که سزاوار است ما و تمامی مخلوقات او را بپرستیم و از وی اطاعت کنیم و فرمانبردارش باشیم، همانا خدای سبحان است. (معنای چهارم رب)
۵- خداوند مالک جسم و جان ما و مالک هرچیزی است (که در آسمانها و زمین وجود دارد) و این فقط اوست که حاکم و آقای ماست. (معنای پنجم رب) [۳۵].
عرب و ملتهای جاهل از دیرباز تاکنون در فهم ربوبیت در اشتباه بودهاند؛ به نحوی که معنای جامع و گستردهی ربوبیت را به پنج بخش تقسیم کرده و پنداشتهاند که افراد مختلفی عملاً هریک از این بخشها را دست دارند و مالک آن هستند. قرآن کریم نیز جهت تصحیح چنین فهم غلطی نازل شد و با استدلالهای قوی و قانعکنندهی خود ثابت کرد که اصلاً امکان ندارد در این جهان عظیم و گسترده، کوچکترین امری از امور ربوبیت در دست کسی غیر از مالک سلطهی برتر باشد. قرآن همچنین به همه نشان داد این نظم عجیبی که بر کاینات و نظام هستی حاکم است، خود دلیل کاملاً روشنی برای این موضوع است که تمامی انواع ربوبیت مختص به خداوند یگانهای است که این جهان پهناور را آفریده است. لذا هرکسی که در این جهان زندگی میکند و گمان میبرد که ممکن است امری از امور ربوبیت در دست غیر خداوند باشد، در واقع با حقیقت سر جنگ دارد؛ از واقعیت چشمپوشی میکند و بر حق میشورد و با مقاومتی که در برابر حق و حقیقت نشان میدهد، سرانجام خود را به دام هلاکت و زیانباری میافکند.
[۳۴] Sovereignty [۳۵] استاد مودودی در ابتدای این فصل با استناد به فرهنگ لغتهای معتبر نشان داد که عربها واژۀ رب را در پنج معنای مختلف با کاربردهای گوناگون به کار میبرند و با استفاده از شواهد قرآنی برای هریک از این معانی چندین آیه را برشمرد؛ اما در اینجا استاد با ذکرکردن آیاتی که برای اثبات ربوبیت خدای متعال نازل شده است، به خوبی روشن ساخت که نتایج این برهان و استدلالها، همان معانی واژۀ رب است؛ اما با یک تفاوت بسیار مهم و آن هم اینکه: ربوبیت با تمام معنایی که دارد، همانا از آن خدای بزرگ است و هیچکسی غیر از او حتی صاحب کوچکترین قسمتی از آن هم نیست. (مترجم)