(۳) شرع، قانون، طریقت، مذهب، ملت، عادت، آداب و رسوم
[ما زالَ ذلك دِيني ودَيْدَني]: آن کار همواره رسم و عادت من است.
[دان]: هنگامی گفته میشود که شخصی به کاری خیر یا شر عادت پیدا کند.
در حدیث آمده است: «كَانَتْ قُرَيش وَمَنْ دَانَ بِدِينِهِمْ» [۵۸]. یعنی: قریش و هرکسی که بر راه و روش و عادت آنان باشد. همچنین در روایتی دیگر آمده است که «أنَّه عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ عَلَى دِينِ قَومِهْ» [۵۹]. یعنی: پیامبر اکرم ج در (اموری مانند ازدواج، طلاق، ارث و سایر امور مدنی و اجتماعی) تابع حدود و مقررات قوم خویش بود [۶۰].
[۵۸] آلبانی: این عبارت، قسمتی از روایت ام المؤمنین عایشهل است که فرمودند: «كَانَتْ قُرَيْشٌ وَمَنْ دَانَ بدینهم يَقِفُونَ بِالْمُزْدَلِفَةِ، وَكَانُوا يُسَمَّوْنَ الحُمْسَ، وَكَانَ سَائِرُ العَرَبِ يَقِفُونَ بِعَرَفَةَ، فَلَمَّا جَاءَ الإِسْلاَمُ أَمَرَ اللَّهُ عزّ وجلَ نَبِيَّهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ، فَيَقِفَ بِهَا، ثُمَّ يُفِيضَ مِنْهَا فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ﴾ [البقرة: ۱۹۹]». «قریش و کسانی که بر رسم و آیین آنان بودند (در ایام حج) در سرزمین مُزدَلِفه وقوف میکردند و آنجا را «الحُمس» مینامیدند؛ درحالی که سایر عربها در صحرای عرفات وقوف میکردند. هنگامی که اسلام آمد، خداوند أ به پیامبرش دستور داد که به صحرای عرفات برود و در آنجا وقوف کند و از همانجا (به سوی سرزمین منی) حرکت کند و این آیه در آن مورد نازل شد که میفرماید: از همانجایی که مردم (به سوی منی) روان میشوند، شما هم از آنجا حرکت کنید». بخاری (۸/۱۵۰) و مسلم (۴/۳۴) و بیقهی (۵/۱۱۳) و تنی چند از محدثین این حدیث را روایت کردهاند. [۵۹] آلبانی: حدیث فوق را با این لفظ در هیچیک از مرجعهایی که در دست داشتم، نیافتم؛ بلکه این حدیث را ابن اثیر در کتاب النهایه ذیل مادهی (دین) روایت کرده است بدون اینکه آن را تخریج کند یا به کسی نسبت دهد؛ هم چنانکه این (عدم ذکر تخریج احادیث) عادت ابن اثیر در کتاب النهایه است. ابن سعد نیز در الطبقات الکبری (ج ۱ ق ۱ ص ۱۲۶) حدیث مذکور را با سند صحیح از سدی در شأن نزول این آیهی ﴿وَوَجَدَكَ ضَآلّٗا فَهَدَىٰ ٧﴾ روایت کردهاست و میگوید: «پیامبر اکرم ج چهل سال بر رسم و آیین قوم خویش بود». اما اسناد این حدیث، ضعیف و معضل است؛ زیرا بین سَدی و آنحضرت ج فاصلهی زمانی بسیار زیادی وجود دارد و این حدیث به وضوح منکَر است و نیازی ندارد که در این مورد زیاد صحبت کنیم؛ اما بهترین قولی که در تفسیر آیهی فوق گفته شده است، این آیه از قرآن کریم است که میفرماید: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٥٢﴾ [الشوری: ۵۲]. «و اینگونه بر تو (ای پیامبر) روحی (= قرآن کریم) را به فرمان خود وحی کردیم، تو (پیش از این) نمیدانستی کتاب و ایمان چیست، ولی ما آن را نوری قرار دادیم، با آن هر کس از بندگانمان را که بخواهیم، هدایت میکنیم، و مسلماً تو (ای پیامبر) به راه راست هدایت میکنی». [۶۰] البته این حدیث اشاره به قبل از آغاز وحی و پیامبری حضرت ج دارد. (مترجم)