مشرکین عرب
اکنون نوبت به آن میرسد که در مورد مشرکین عرب سخن بگوییم؛ قومی که خدای متعال، خاتم انبیاء ج را در میانشان به پیامبری مبعوث فرمود و جزو نخستین مخاطبان قرآن کریم بودند. دربارهی آنان در اینجا سؤالات گوناگونی ذهن یک انسان طالبِ حقیقت را به خود مشغول میدارد؛ سؤالاتی از قبیل:
گمراهی مشرکان در باب الوهیت و ربوبیت خداوند از چه نوعی بود؟
آیا مشرکان خداوند را اله و رب جهانیان نمیدانستند؟
آیا خداوند پیامبر اکرم ج را به سوی مشرکان فرستاد تا بذر ایمان به وجود (مبارک) خود را در قلوبشان بکارد؟
آیا مشرکان به الوهیت و ربوبیت خدایأ اعتقاد نداشتند تا این خود علتی شود برای اینکه خداوند قرآن را نازل فرماید و مشرکان را نسبت به الوهیت و ربوبیت خود قانع نماید؟
آیا مشرکان از عبادت خداوند و خضوع در برابر او خودداری میورزیدند؟
آیا مشرکان، خداوند را شنوندهی دعاها و برآوردهکنندهی حاجات خویش نمیدانستند؟
آیا مشرکان واقعاً اینگونه میپنداشتند که لات، عزّی، منات، هُبَل و سایر معبودهایشان خالق واقعی این جهان و مالک و رازق و تدبیرکنندهی آن هستند؟
آیا مشرکان معبودهایشان را مصدر قانون و منبع هدایت و ارشاد خود در امور دینی و اخلاقی میدانستند؟
با رجوع به قرآن کریم برای یافتن پاسخ سؤالهای فوق، درمییابیم که پاسخ قرآن به تمامی این سؤالات منفی است و کاملاً برایمان آشکار میشود که مشرکان عرب نه تنها قائل به وجود خداوند بودند، بلکه حتی اعتقاد داشتند خدای متعال خالق آنان و معبودهایشان است؛ به الوهیت و ربوبیتش اذهان کامل داشتند و او را نیز مالک و پروردگار بلندمرتبهی جهانیان میدانستند. به این ترتیب زمانی که به آنان ضرر و زیانی میرسید یا اینکه دچار مصیبتهای گوناگون میشدند، تنها کسی را که دعا میکردند و به سویش تضرّع و زاری سر میدادند، خدای بزرگ بود و هرگز از عبادت و خضوع در برابرش خودداری نمیکردند. مشرکان همچنین اعتقاد نداشتند که معبودهایشان، آنان و تمام این کاینات را آفریدهاند یا اینکه عهدهدار رزقشان هستند و در امور اخلاقی و دینی، مرشد و هدایتکنندهی آنان میباشند؛ بلکه این امور را فقط مختص خدای متعال میدانستند؛ آیات زیر گواه صحت مطالب فوق هستند:
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهَآ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ٨٦ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩ بَلۡ أَتَيۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ٩٠﴾ [المؤمنون: ۸۴-۹۰].
«(ای پیامبر!) بگو: اگر میدانید، زمین و هرکه در آن است از آنِ کیست؟! به زودی خواهند گفت: (همه) از آن الله است. بگو: آیا پند نمیگیرید؟! بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟! خواهند گفت: (همه) از آنِ الله است. بگو: آیا (از الله) نمیترسید؟!. بگو: اگر میدانید، چه کسی فرمانروایی همهی موجودات در دست دارد، و او پناه میدهد، و کسی در برابر او پناه داده نمیشود؟! خواهند گفت: از آن الله است. بگو: پس چگونه جادو میشوید؟!. (چنین نیست) بلکه حق را برای آنها آوردیم، و بیگمان آنان دروغگو هستند».
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُسَيِّرُكُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا كُنتُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَجَرَيۡنَ بِهِم بِرِيحٖ طَيِّبَةٖ وَفَرِحُواْ بِهَا جَآءَتۡهَا رِيحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِيطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٢٢ فَلَمَّآ أَنجَىٰهُمۡ إِذَا هُمۡ يَبۡغُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّۗ﴾ [یونس: ۲۲-۲۳].
«او کسی است که شما را در خشکی و دریا به حرکت در میآورد، تا آنگاه که در کشتی قرار میگیرید، و (کشتیها) با بادی ملایم آنها را (به سوی مقصد) حرکت میدهند و (آنها) به آن شادمان میشوند. (ناگهان) طوفان شدیدی میوزد، و موج از هر سو (به سوی آنها) بیاید، و گمان کنند، که راه گریزی ندارند (و هلاک خواهند شد)، الله را از روی اخلاص میخوانند: که اگر ما را از این (گرفتاری) نجات دهی، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود. پس چون (الله) آنها را نجات داد، آنها به نا حق در زمین سرکشی (و ستم) میکنند».
﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰكُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ كَفُورًا ٦٧﴾ [الإسراء: ۶۷].
«و هنگامیکه در دریا سختی به شما برسد، جز او همه کسانی را که میخوانید؛ فراموش میکنید، پس چون شما را به خشکی نجات دهد؛ روی میگردانید، و انسان بسیار ناسپاس است».
قرآن همچنین عقایدی را که مشرکان دربارهی معبودهای خویش داشتند، از زبان خودشان اینگونه نقل میکند:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: ۳].
«و کسانیکه به جای او معبودان (و اولیای) گرفتند (و گفتند) اینها را نمیپرستیم جز برای اینکه ما را به الله نزدیک کنند».
﴿وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ﴾ [یونس: ۱۸].
«و میگویند: اینها (= بتها) شفیعان ما نزد الله هستند».
همانگونه که گفتیم مشرکان هیچیک از معبودهای خود را عهدهدار امور هدایت و راهنمایی خویش گمان نمیدانستند؛ زیرا هنگامی که خداوند سبحان به پیامبر ج دستور داد که به مشرکان بگوید: ﴿قُلۡ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّۚ﴾ [۳۰]، این سؤال پیامبر همهی مشرکان را در سکوت محض فرو برد و حتی یک نفر از آنان نیز پاسخ مثبتی به این پرسش نداد و نگفت که بله! لات، عُزّی، منات و سایر معبودهایمان ما را در عقیده و عمل به راه راست هدایت میکنند و اصول عدالت، صلح و آرامش را در زندگی دنیوی به ما میآموزند و ما از منبع سرشار علم آنها معرف حقایق اساسی جهان هستی را دریافت میکنیم. در این هنگام بود که خداوند به پیامبرش دستور داد بگوید:
﴿قُلۡ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّۚ قُلِ ٱللَّهُ يَهۡدِي لِلۡحَقِّۗ أَفَمَن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّيٓ إِلَّآ أَن يُهۡدَىٰۖ فَمَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ ٣٥﴾ [یونس:۳۵].
«بگو: آیا از این معبودهای شما کسی هست که به (سوی) حق هدایت میکند؟! بگو: «الله به (سوی) حق هدایت میکند، آیا کسی که به (سوی) حق هدایت میکند، برای پیروی سزاوارتر است یا کسیکه خود هدایت نمیشود؛ مگر آن که هدایتش کنند؟! پس شما را چه شده؟! چگونه داوری میکنید؟!».
بعد از بررسی آیات فوق مطلبی نمیماند جز اینکه پاسخ این سؤال را پیدا کنیم که مشرکان عرب به طور مشخص در باب ربوبیت خداوند دچار چه نوع گمراهی و انحرافی بودند که خدای متعال برای بازگرداندن آنان به راه حق و صواب، پیامبر خود را به سوی ایشان فرستاد و نیز برای بیرونآوردنشان از ظلمات جاهلیت به سوی نور هدایت، کتاب خود را بر رسول اکرم ج نازل فرمود؟
با تأمل در آیات قرآن برای یافتن پاسخ این سؤال، به خوبی متوجه میشویم که مشرکان عرب همانند امتهای گمراه گذشته، دچار همان دو نوع گمراهی و انحراف در عقیده و عمل بودند؛ زیرا از یک سو معبودها و اربابان مختلفی را در باب الوهیت و ربوبیت بر جهان مافوق طبیعت، شریک خداوند قرار میدادند و معتقد بودند که فرشتگان، انسانهای مقدس و اجرام آسمانی، همگی به نوعی در نظام اسباب و مسبّبات دخیلند و قدرت دخل و تصرف در امور را دارند و به همین خاطر در دعا، استغاثه، ادای اعمال و مناسکِ عبادی، نه فقط به خدای متعال بلکه به معبودهای ساختگی و جعلی خود نیز مراجعه میکردند و از دیگر سو اصلاً تصور نمیکردند که این فقط خدای سبحان است که در باب ربوبیت و معنای دینی و سیاسی آن، ربّ میباشد؛ به همین علّت پیشوایان دینی، رؤسا و بزرگان قبیله را اربابان خود میانگاشتند و قوانین زندگی خود را از آنان میگرفتند. قرآن کریم بر هردو نوع گمراهی مشرکان شهادت میدهد؛ هم چنانکه در آیات زیر این موضوع را به خوبی مشاهده میکنید:
[۳۰] بگو: آیا از این انبازان (خیالی) شما کسی هست که به سوی حق راه نماید؟ (و راه راستین را بنماید) [یونس: ۳۵].