فرق بین اولیای رحمان و اولیای شیطان

فهرست کتاب

شرط صحت ایمان

شرط صحت ایمان

هر آنکه در ظاهر به رسالت پیامبر  ج اعتراف نماید و در دل و باطن مخالف باشد او منافق است، زیرا او در ظاهر ادعای ولایت و دوستی با الله تعالی را دارد و در باطن رسالت پیامبر  ج را از روی عناد و یا جهالت انکار می‌نماید، چنانچه بسا از نصرانی‌ها و یهودی‌ها عقیده دارند که آن‌ها اولیاء‌الله و محمد  ج پیامبر الله می‌باشد، لیکن می‌گویند: او پیامبر اهل کتاب نبوده است، بر ما پیروی‌اش لازم نیست، زیرا قبل از او برای ما پیامبرانی فرستاده شده است.

بناء آن‌ها همه کافران‌اند، با آنکه عقیده‌ی ولایت و دوستی الله تعالی را ادعا می‌نمایند. اولیاء الله تنها کسانی‌اند که الله تعالی صفت آن‌ها را بیان نموده است: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ٦٣[يونس:٦٢-٦٣].

«آگاه باشید! همانا دوستان خدا، نه ترسی بر آن‌هاست، و نه آن‌ها غمگین می‌شوند. (همان) کسانی که ایمان آوردند، و پرهیزگاری می‌کردند».

در ایمان تصدیق و باور داشتن به الله تعالی و به فرشتگان وی و به کتاب‌های وی، به پیامبران وی و به روز آخرت لازم و ضروری بوده است و بدون استثناء به تمام پیامبران الله تعالی و همه‌ی کتاب‌های آسمانی باید ایمان داشت، طوری که الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ١٣٦ فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِي شِقَاقٖۖ فَسَيَكۡفِيكَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ١٣٧[البقرة: ١٣٦-١٣٧].

ترجمه: «بگویید: ایمان داریم به الله و آنچه به ما نازل شده است و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و نوادگان یعقوب نازل شده است و به آنچه برای موسی و عیسی داده شده است و به آنچه برای پیغمبران از طرف پروردگارشان داده شده است، میان هیچ یک از آنان جدایی نمی‌اندازیم، یعنی: همه را می‌پذیریم، ما به الله تعالی منقادیم.

اگر اهل کتاب ایمان بیاورند، به آنچه که شما ایمان آورده‌اید بی‌گمان رهیاب گشته‌اند و اگر روی گردانند، پس دشمنی را با شما در پیش گرفته‌اند، الله تو را بسنده است و او شنوا و دانا است».

همچنان می‌فرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥[البقرة: ٢٨٥].

ترجمه: «پیامبر باور دارد به آنچه از سوی پرورگارش به او نازل شده است و مؤمنان نیز بدان باور دارند، همگی به الله و فرشتگان او و کتاب‌های وی و پیامبرانش ایمان دارند و می‌گویند: میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی‌گذاریم و می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا، آمرزش تو را می‌خواهیم و بازگشت به سوی تو است».

در ایمان، عقیده داشتن به اینکه محمد  ج آخرین پیامبر بوده است و بعد از وی پیامبری نمی‌آید و عقیده داشتن به اینکه آن‌ جناب را الله تعالی برای تمام انسان‌ها و جنیان فرستاده است، حتمی و لازم است، پس کسی که به رسالت او ایمان نیاورد، مسلمان نیست، چه رسد که اولیاء الله باشد و همچنان شخصی که بخشی از رسالت آن‌جناب را باور دارد و بخشی دیگر را منکر شود، کافر است. چنانکه الله تعالی فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا١٥٠ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ حَقّٗاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا١٥١ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَلَمۡ يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ أُوْلَٰٓئِكَ سَوۡفَ يُؤۡتِيهِمۡ أُجُورَهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١٥٢[النساء: ١٥٠-١٥٢].

ترجمه: «کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان ندارند و می‌خواهند میان الله و پیامبرانش جدایی بیندازند، (یعنی به الله ایمان آورند و به پیامبران ایمان نیاورند) و می‌گویند: به برخی از پیامبران ایمان داریم و به برخی دیگر ایمان نداریم و می‌خواهند میان کفر و ایمان راهی برگزینند، یقیناً آنان همه کافرند و با برای کافران عذاب خوار کننده‌ای آماده ساخته‌ایم و کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان آورند و میان هیچ‌یک از آنان فرقی نمی‌گذارند، الله به آنان پاداش و مزدشان را خواهد داد، الله بسیار آمرزنده و بسیار مهربان است».

از لوازم ایمان، عقیده داشتن به میانجی بودن پیامبر  ج بین الله تعالی و مخلوقاتش در تبلیغ دین می‌باشد، او را الله تعالی برای تبلیغ امر و نهی، وعده و تهدید و حلال و حرام موظف ساخته است، حلال آنست که الله تعالی یا رسول آن را حلال گردانده باشد و حرام آنست که الله تعالی یا رسولش آن را حرام گردانده باشد و دین آنست که الله تعالی یا رسول آن را مشروع قرار داده است، بناء اگر کسی معتقد باشد که بعضی از اولیاء بدون پیروی راه محمد  ج راهی دیگر به سوی الله تعالی دارند، آن کس کافر و از اولیای شیطان است، اما پیدایش مخلوقات، روزی رساندن، قبول دعا، توفیق دل‌ها، نصرت یافتن بر دشمن و امثال این‌ها از انواع تحصیل منافع، و دفع اضرار همه را تنها الله تعالی با اسبابی که می‌خواهد، انجام می‌دهد. چنین کارها به شفاعت پیامبران ارتباطی ندارد.

سپس باید دانست که اگر شخصی در پرهیزگاری، عبادت و علم به حدّ کمال برسد و به تمام رسالت محمد  ج ایمان نیاورد، مسلمان نبوده است و ولی الله نمی‌تواند بشود، مانند علما و عابدان یهودی و نصاری و علماء و حکمای مشرک عرب و علماء و حکمای ترک[١٥] و هند و امثال آن‌ها، هر کس به تمام رسالت محمد  ج ایمان نیاورد، کافر و دشمن الله تعالی می‌باشد، اگر چه گمان کند که او ولی الله است، طوری که حکمای مجوسی فارس کافران مجوسی بودند و حکمای یونان مانند ارسطو وزیر اسکندر بن فیلبس مقدونی و همتایانش مشرکان بت‌پرست و ستاره‌پرست بودند.

در جمله‌ی مشرکان عرب و مشرکان هند، ترک و یونان و امثال ایشان کسانی پیدا می‌شوند که در علم، پرهیزگاری و عبادت سعی و تلاش می‌ورزند، لیکن پیرو پیامبران نیستند و به رسالت آن‌ها ایمان ندارند و پیام آن‌ها را باور نمی‌کنند و به اوامر آن‌ها گردن نمی‌نهند، پس این مردم مسلمان نبوده‌اند و هرگز اولیاء الله نمی‌توانند باشند، شیطان‌ها با ایشان ارتباط گرفته‌اند و آن‌ها را از بعضی کارها خبر می‌دهند سپس آن‌ها بعضی رازها را به مردم افشا می‌سازند و کارهایی خارق العاده‌ای از انواع سحر انجام می‌دهند، آن‌ها کاهنان و جادوگرانی‌اند که الله تعالی در شأن ایشان می‌فرماید: ﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ٢٢٢ يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ٢٢٣[الشعراء: ٢٢١-٢٢٣].

ترجمه: «آیا به شما خبر بدهم که شیطانان بر چه کسی نازل می‌شوند؟ بر کسانی نازل می‌گردند که کذاب و سخت گنهگارند، به شیطانان گوش فرا می‌دهند و بیشترشان دروغگویند».

تمام مردمی که از آن‌ها افشای رازها و کارهای خارق العاده رخ می‌دهند، اگر پیرو پیامبران نباشند آن‌ها دروغگو و در غشنو شیطانان خویش‌اند، در اعمال آن‌ها گناه، فسق و فجور از قبیل شرک، ظلم، بی‌حیایی، حدگذری و بدعت در عبادت حتما وجود دارد، به همین سبب شیطان‌ها بر ایشان فرود می‌آمدند و با آن‌ها می‌پیوندند و آن‌ها اولیای شیطان می‌گردند، الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦[الزخرف: ٣٦].

ترجمه: «هر کس از یاد الله غافل شود، شیطانی را مامور او می‌سازیم و چنین شیطانی همواره، همدم وی می‌گردد».

مراد از (ذکر الرحمن) قرآن کریم است، کسی که به قرآن کریم ایمان نیاورد و اخبار آن را تصدیق ننماید و به اوامر آن عقیده نداشته باشد، آن شخص از قرآن روی گردانده است، الله تعالی شیطانی را برایش آماده و مامور می‌سازد که با او همنشینی نماید: الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَهَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ[الأنبياء: ٥٠].

ترجمه: «این قرآن پند دهنده‌ی برکتی است که ما آن را برای شما فرود آورده‌ایم».

همچنان می‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَنَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِيٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ كُنتُ بَصِيرٗا١٢٥ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتۡكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَاۖ وَكَذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمَ تُنسَىٰ١٢٦[طه: ١٢٤-١٢٦].

ترجمه: «هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی تنگ خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا برمی‌انگیزیم، او خواهد گفت: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی من پیش از این بینا بودم؟ الله می‌گوید: همین است که می‌بینی، آیات ما به تو رسید و تو آن‌ها را نادیده گرفتی، همان‌گونه هم تو امروز نادیده گرفته می‌شوی».

از این آیات متبرکه معلوم می‌شود که مراد از (ذکر الله تعالی) آیت‌های قرآن‌کریم است، بناء اگر شخصی یاد الله تعالی را با کمال درویشی شب و روز نماید و عبادت او را با کوشش تمام انجام دهد و لیکن پیرو قرآن نباشد، آن شخص از اولیای شیطان است، اگرچه به هوا پرواز نماید، یا بر روی آب حرکت کند، زیرا شیطان او را به هوا یا بر روی آب می‌برد.

[١٥]- مراد از ترک مجموعه‌ی از قبایل مختلف ازبک، ترکمن، قزل و غیره که در گذشته به نام ترک یاد می‌شدند. (مترجم)