بهترین کرامت الهی
بهترین کرامتی که الله تعالی به بندهاش لطف میفرماید اینست:
کمک نمودن بنده بر آنچه خود دوست داشته است و از آن راضی میباشد و توفیق بخشیدنش در کاری که او را به الله تعالی نزدیک میسازد و درجهاش را بلند میبرد؛ زیرا امور فوق العاده بعضی از آنها از جنس علم، مانند مکاشفات و بعضی از جنس قدرت و ملک مثل تصرّفات فوق العاده میباشد و بعضی از جنس خودکفایی از جنس آنچه مردم در ظاهر از قبیل علم، پادشاهی، مال و ثروتمندی داده میشوند، خواهد بود.
تمام امتیازی که الله تعالی به بندهاش میدهد، اگر بنده بدانها بر کاری که الله دوست دارد و از آن راضی میگردد و او را به الله نزدیک میسازد و درجهاش را بلند میبرد کمک جوید، منزلت و درجهاش بلند رفته است و به الله تعالی و رسولش نزدیکتر میگردد و اگر بنده بدان امتیازات بر آنچه الله تعالی و رسولش از آن نهی فرمودهاند مانند شرک، ظلم و بیحیایی کمک جوید، آن بنده مستحق نکوهش و عقاب میگردد، اگر الله تعالی گناه وی را به سبب توبه یا نیکیهایش تلافی نکند به سرنوشت گنهکاران همگونش مبتلا خواهد شد و بدین سبب بسا اوقات الله تعالی اصحاب امور فوق العاده را عقوبت میدهد، گاهی امتیازش را از او سلب مینماید مانند دور کردن پادشاهی از پادشاه، دور کردن علم از عالم و گاهی از سنتها و پیشقدمی در کارهای خیر محروم میگرداند، پس آن شخص به منزلت فاسقان پایین میآید و گاهی از دین مرتد میگردد، در صورتی که امور خارق العادهی او شیطانی باشد، چه بسا مردم که خوارق(کرامات) شیطانی دارند، از دین مرتد میشوند و نمیدانند که آن خوارق شیطانی است، بلکه آن را کرامات اولیاء میپندارند و بعضی از آنها گمان میکند که هرگاه الله تعالی کاری فوق العادهای را نصیب کسی گرداند، او را بر آن محاسبه نمینماید، چنانکه بعضی گمان میکنند، هرگاه الله تعالی به کسی مال و ملک بدهد، از عملکرد او بدان مال و ملک پرسان نمیکند.
بعضی مردم با امور خارق العاده بر کارهای مباح استعانت میجویند، همچون اشخاص از اولیای عامه الله تعالی و از نیکوکاران میانهرو میباشند و اما پیشقدمان مقرب نسبت به آنها در مرتبه بلندترند، چنانکه مرتبهی بندهایی رسول نسبت به نبییی پادشاه اعلی است.
چون امور خارق العاده بسا اوقات مرتبهی انسان را پایین میآورد، برخی زیادی از صالحان از آن امور توبه جستهاند و از الله تعالی مغفرت خواستهاند، طوری که از گناهها، بیحیایی و دزدی توبه مینمایند و اگر آن امور برای بعضی از ایشان واقع شود از الله تعالی دور کردن آن را طلب میکند و هر رهنما مرید خویش را توصیه مینماید که به فکر امور خارق العاده نباشد و آن را مراد خود نگرداند و به وقوع آن امور بدین پندار که آنها کراماتند، شادمان نگردد، پس چگونه مردم به اموری خوشحال میشوند که حقیقتا از طرف شیطانها و برای گمراه ساختن آنان میباشد؟!
من کسی را میشناسم که نباتات او را خطاب نموده است، از منافع خود خبر میدهند و در حقیقت شیطانی که در آنها داخل شده است، با او حرف میزند.
کسی را میشناسم که سنگ و درخت با او صحبت مینمایند و به او میگویند: گوارا باد برایت ای ولی الله! و چون آن شخص آیة الکرسی را بخواند، آن صدا گم میشود.
کسی را میشناسم که به شکار پرندگان بدر میشود، پس پرندگان برایش میگویند مرا بگیر تا فقراء صرف کنند، این حرف شیطان است که در آنها داخل شده است، چنانکه در انسانها داخل میشود.
گاهی فردی در خانه بند قرار دارد، ناگاه خود را در بیرون میبیند و یا در بیرون خانه باشد، خود را داخل آن درمییابد، در حالی که دروازه را نگشوده است، چه جنیان او را به سرعت بیرون آوردهاند و یا داخل نمودهاند و احیانا انوار و روشناییها را برایش نشان میدهند و یا کسی را که خواسته باشد برایش حاضر میگردانند و حاضر شده شیطانی خواهد بود که به صورت شخص مطلوب حضور یافته است، اگر آیة الکرسی در آن وقت چندین بار تلاوت شود، همهی نیرنگهای شیطان ناپدید میگردد.
شخصی را میشناسم که کسی برایش میگوید: من به فرمان الله تعالی آمدهام: تو مهدی آخر الزمان، مژدهی پیامبر ج هستی و برای او کارهای خارق العادهایی میسازد، مثلاً در خاطرش تصرف در پرندگان و ملخها در هوا را القاء مینماید، پس هرگاه در دلش پرواز پرندگان و ملخها به طرف راست یا چپ خطور نماید، آنها طبق دل او پرواز مینمایند و اگر در دلش بلند شدن بعضی حیوانات یا خوابیدن و یا رفتن آنها را بگرداند، آنچه اراده نموده است، بدون هیچ حرکت ظاهری از جانب او، رخ میدهد و شیطانها او را به مکه میبردند، پس به حاجتش میآورند و بعضی اشخاص زیبا را برایش حاضر میسازند و میگویند: اینها فرشتگان کروبیاناند، به زیارت تو آمدهاند، آن شخص در دل میگوید: چگونه به شکلهای بیریشان درآمدهاند، پس سرش را بلند میکند، همه را ریشدار درمییابد و شیطان برایش میگوید: نشانهی اینکه تو مهدی هستی، در بدن تو خالی پیدا میشود، پس آن خال پیدا میگردد و او آن را میبیند و این همه مکر شیطان است.
الله تعالی فرموده است: ﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَكۡرَمَنِ١٥ وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَيۡهِ رِزۡقَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَهَٰنَنِ١٦﴾[الفجر: ١٥-١٦].
ترجمه: «اما انسان همین که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار او را بزرگی بخشد و بدو نعمت بدهد، خواهد گفت: پروردگارم مرا بزرگوار و گرامی و محترم و مکرم دیده است و اما آن زمانی که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار روزی او را تنگ و کم نماید، خواهد گفت: پروردگارم مرا خوار و زبون داشته است».
سپس فرموده است: ﴿كَلَّاۖ﴾ این لفظ برای سرزنش و تنبیه است، سرزنش از سخن قبلی و تنبیه و آگاهی بر آنچه از آن خبر داده است و بدان امر میشود، زیرا که حصول نعمت دنیایی برای هر یک کرامتی شمرده نمیشود که الله تعالی او را بدان عزت داده باشد و نه تنگ شدن دنیا بر هر کس اهانت الله تعالی برایش گفته میشود، بلکه اللهتعالی بندهی خود را مورد آزمایش قرار میدهد، گاهی نعمتهای دنیایی را به کسی میدهد که او را دوست ندارد و در نزدش بیقدر میباشد، تا آن نعمتها را سبب استدراج تباهی وی گرداند.
گاهی نعمتهای دنیایی را بر محبوب خود بند مینماید، تا مرتبهی او در نزد پروردگارش پایین نیاید و یا به سبب آن نعمتها در کارهای ناپسند واقع نگردد.
یقیناً سبب کرامات اولیاء، ایمان و تقوا میباشد و هر آنچه به سبب کفر و فسق و نافرمانی واقع شود، آن کار از خوارق(کرامات) دشمنان الله تعالی خواهد بود، نه از کرامات اولیای وی. پس هر آنکه خارق العادهی او با نماز، قرائت قرآن کریم، ذکر الله تعالی، نماز تهجد و دعا به وقوع نپیوندد، بلکه به شرک چون خواستن از مرده و غایب یا به فسق، گناه و خوردن محرمات مانند مارها، زنبورها، سوسکها، خون و غیره یا به آهنگسرایی، رقص و به ویژه همراه زنهای بیگانه، بچههای بیریش وقوع یابد یا خارق العادهی وی وقت شنیدن قرآن کم و ضعیف و در وقت شنیدن ساز و سرود قوی گردد و شب را به رقص سپری کند و نماز را نشسته یا مثل دانه چیدن مرغ اداء نماید و شنیدن قرآن را نپسندیده و از آن نفرت کند و در هنگام وجد و شوق به قرآنکریم محبت نداشته باشد و از آن لذت احساس نکند و شنیدن سوت و اشپلاق و کف زدن را دوست داشته باشد، پس احوال او همه احوال شیطانی خواهد بود و مصداق فرمودهی الله تعالی او را دربر میگیرد: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦﴾[الزخرف: ٣٦].
ترجمه: «هر کس از یاد الله غافل و روگردان شود، شیطانی را مامور او میسازیم و چنین شیطانی همواره همدم وی میگردد».
قرآن کریم ذکر الله تعالی میباشد و خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَنَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِيٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ كُنتُ بَصِيرٗا١٢٥ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتۡكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَاۖ وَكَذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمَ تُنسَىٰ١٢٦﴾[طه: ١٢٤-١٢٦].
ترجمه: «هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی تنگ خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا گرد میآوریم، خواهد گفت: پروردگارا! چرا مرا نابینا جمع آوردهای؟ من که قبلاً بینا بودهام، الله میگوید: همین است آیات من به تو رسیده است تو آنها را نادیده گرفتی، همانگونه هم تو امروز نادیده گرفته میشوی».
ابن عباس ب فرموده است: الله برای کسی که قرآن را تلاوت و بدان عمل کند ضمانت کرده است که او در دنیا گمراه و در آخرت بدبخت نخواهد شد سپس آیهی گذشته را تلاوت نمود.