اهل احوال شیطانی
اگر انسان فرمانبردار الله تعالی و پیامبرش در ظاهر و باطن باشد، شیطانها نمیتوانند او را به آن احوال بکشانند و یا با او سازش کنند.
بدین جهت چون عبادت مشروع مسلمانها در مسجدها که خانههای الله تعالی هستند، اداء میگردد، عامران مساجد دورترین مردم از احوال شیطانی خواهند بود و اهل شرک و بدعت، آنانی که قبرها و دربارهای مردگان را تعظیم مینمایند، از مرده حاجت میطلبند و یا او را وسیله در طلب حاجت میگردانند و یا گمان میکنند، دعا نزد وی قبول میشود – نزدیکترین مردم به احوال شیطانی میباشند. در صحیح بخاری و صحیح مسلم از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»[٨٧].
ترجمه: «لعنت الله تعالی بر یهود و نصاری باد، آنها قبرهای پیامبران خود را مساجد گرداندند».
در صحیح مسلم از پیامبر ج روایت است که پنج شب قبل از وفاتشان فرمودند: «إِنَّ أَمَنَّ النَّاسِ عَلَيَّ فِي صُحْبَتِهِ وَذَاتِ يَدِهِ أَبُو بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلًا لَاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِيلًا، وَلَكِنَّ صَاحِبَكُمْ خَلِيلُ اللَّهِ، لَا يَبْقِيَنَّ فِي الْمَسْجِدِ خَوْخَةٌ إِلَّا سُدَّتْ إِلَّا خَوْخَةَ أَبِي بَكْرٍ، إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ يَتَّخِذُونَ الْقُبُورَ مَسَاجِدَ، أَلَا فَلَا تَتَّخِذُوا الْقُبُورَ مَسَاجِدَ، فَإِنِّي أَنْهَاكُمْ عَنْ ذَلِكَ»[٨٨].
ترجمه: «یقینا احسانمندترین مردم برای من در صحبت و در دستداشتهاش ابوبکر است، اگر من از انسانها دوست صمیمی میگزیدم ابوبکر را بر میگزیدم و لیکن یار شما دوست صمیمی الله تعالی میباشد، درِ دیوار مسجد به جز از روزنهی ابوبکر روزنهای گذاشته نشود، کسانی که قبل از شما بودند، قبرها را مساجد میگرداندند هان! قبرها را مساجد نگردانید، من شما را از این کار باز میدارم».
در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایت است که در هنگام مریضی پیامبر ج از کلیسایی در سرزمین حبشه برایش یاد شد و صحابهی کرام زیبایی و نقش نگار آن را بیان نمودند، پس آنجناب فرمودند: «إِنَّ أُولَئِكَ إِذَا كَانَ فِيهِمُ الرَّجُلُ الصَّالِحُ فَمَاتَ، بَنَوْا عَلَى قَبْرِهِ مَسْجِدًا، وَصَوَّرُوا فِيهِ تِيكَ الصُّوَرَ، أُولَئِكَ شِرَارُ الخَلْقِ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ القِيَامَةِ»[٨٩].
ترجمه: «آن مردم وقتی مرد نیک ایشان بمیرد، بالای قبر او مسجدی بنا میکنند، و در آن تصویرها میکشند، آنها نزد الله تعالی در روز قیامت بدترین مخلوقات میباشند».
در مسند امام احمد و صحیح ابن حبان از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «إِنَّ مِنْ شِرَارِ النَّاسِ مَنْ تُدْرِكُهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ أَحْيَاءٌ، وَمَنْ يَتَّخِذُ الْقُبُورَ مَسَاجِدَ»[٩٠].
ترجمه: «از زمرهی بدترین مخلوقات کسانیاند که قیامت فرا رسد و آنها زنده باشند و کسانیاند که قبرها را مساجد گرفتند».
در صحیح مسلم از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «لَا تَجْلِسُوا عَلَى الْقُبُورِ، وَلَا تُصَلُّوا إِلَيْهَا»[٩١].
ترجمه: «روی قبرها ننشینید و سوی آنها نماز نگذارید».
در موطای امام مالک از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنا یعبد، اشْتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلَى قَوْم اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»[٩٢].
ترجمه: «ای الله! قبر مرا بتی معبود نگردان، سخت شود غضب و قهر الله بر قومی که قبرهای انبیای خود را مساجد گرداندند».
در کتابهای سنّت از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا، وَصَلُّوا عَلَيَّ حَيْثُمَا كُنْتُمْ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي»[٩٣].
ترجمه: «قبر مرا جشن نگیرید و جای میله نگردانید، هرکجا بودید بر من درود بفرستید چون درود شما به من میرسد».
پیامبر ج فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يُسَلِّمُ عَلَيَّ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ إِلَيَّ رُوحِي حَتَّى أَرُدَّ عَلَيْهِ السلام»[٩٤].
ترجمه: «هر شخصی که بر من درود و سلام گوید، الله روحم را به بدنم میگرداند تا جواب سلام آن شخص را بدهم».
پیامبر ج فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بقبري مَلَائِكَةً يُبَلِّغُونَني عَنْ أُمَّتِي السَّلَامَ»[٩٥].
ترجمه: «الله به قبر من نمایندگانی از ملائکه مقرر کرده است، آنها سلام امتم را به من میرسانند».
پیامبر ج فرمودند: «أكثروا عَلَيَّ مِنَ الصَّلَاةِ يَوْم الْجُمُعَةِ وَلَيْلَة الْجُمُعَةِ، فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ مَعْرُوضَةٌ عَلَيَّ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ كَيْفَ تُعْرَضُ صَلَاتُنَا عَلَيْكَ وَقَدْ أَرِمْتَ؟ فَقَالَ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ لحوم الْأَنْبِيَاءِ»[٩٦].
ترجمه: «در شب و روز جمعه بر من بسیار درود بفرستید، چون درود شما برای من پیش کرده میشود، صحابه فرمودند: ای رسول الله! درود ما چطور به شما پیش کرده میشود، در حالی که شما پوسیده و فنا شدهاید؟ پس آنجناب فرمودند: اللهتعالی بر زمین خوردن گوشت پیامبران را حرام گردانده است».
الله تعالی در قرآن کریم از مشرکان قوم نوح ÷ حکایت کرده است و میفرماید: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا٢٣﴾[نوح:٢٣].
ترجمه: «رهبران گمراه به قوم گفتند: معبودهای خود را وا میگذارید، ودّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر را رها نسازید».
ابن عباس و بعضی از سلف فرمودهاند: این پنج تن مردمان صالح قوم نوح ÷ بودند وقتی آنها مُردند، مردم بر قبرهایشان مجاورت گزیدند، سپس تصویرهای آنها را تراشیدند و عبادت نمودند، بناء کار آنها ابتدای بت پرستی بود.
پیامبر ج به خاطر مسدود نمودن دروازهی شرک از مسجد گرداندن قبرها نهی فرمودند، چنانکه از نماز گزاردن وقت طلوع آفتاب و وقت غروب آن نهی نمودهاند، زیرا که مشرکان در آن اوقات به آفتاب سجده میکنند و شیطان وقت طلوع و غروب آفتاب با آن همدمی مینماید، پس در نماز گزاردن در آن دو وقت همانندی با نماز مشرکان میباشد، بناء آنجناب این دروازه را بند نمودند.
شیطان اولاد آدم را به اندازهی توان خود گمراه مینماید، پس کسی که مانند ستاره پرستان آفتاب، مهتاب و ستارهها را عبادت کند و از آنها چیزی طلب نماید، شیطانی بر او فرود میآید و با او صحبت مینماید و از بعضی کارها خبر میدهد، آن نازل شده را روحانیت ستارگان مینامند و در حالی که آن شیطان است، شیطان اگر چند انسان را بر بعضی اهدافش کمک مینماید، لیکن اضراری که سبب میشود، چندین برابر نفعیست که میرساند و عاقبت اطاعت کنندهی وی زیان و تباهی خواهد بود. مگر اینکه الله تعالی توفیق توبه نمودن را برایش نصیب فرماید.
همچنان شیطان گاهی بت پرستان را و گاهی کسی که از مرده یا غایب مدد میخواهد و کسی که مرده را میخواند یا آن را وسیله میگرداند و یا گمان میکند که دعا نزد قبر مرده نسبت به خانه و مسجد بهتر است، خطاب مینماید.
آن مشرکان حدیثی روایت میکنند که به اتفاق اهل علم دروغ است و لفظ آن اینست: «إذا أعیتکم المعرفة فعلیکم بأصحاب القبور».
ترجمه: «هرگاه معرفت شما را متحیر کرد به اصحاب قبرها توسل جویید». این حدیث جعل و ساختهی کسی است که دروازهی شرک را باز نموده است.
اهل شرک و بدعت اعم از بتپرستان، نصرانیها و مسلمانان گمراه احوالی نزد دربارها دارند که گمان میکنند، کرامات است و در حقیقت آن احوال از جانب شیطانها میباشد، مثل اینکه ازاری را نزد قبر بگذارند، سپس آن را تاب خورده دریابند و یا جن زدهای را پیش آن ببرند، پس صحت یافته ببینید. شیطان این کارها را با آنان به خاطر گمراه نمودنشان انجام میدهد، اگر تو در همچون جای آیة الکرسی را به صدق دل تلاوت کنی، مکر شیطان باطل میگردد، زیرا که توحید شیطان را رد میکند، به همین سبب بعضی از مردم وقتی به هوا برداشته شده، «لا إله إلا الله» گفته است، پس به زمین افتاده است این موضوع بسیار وسیع بوده است، اینجا گنجایش شرح آن را ندارد.
چون عزلت گزینی در مغارهها و صحراها بدعتی است که الله تعالی و رسولش مشروع نگرداندهاند، شیطانها بسا اوقات در آن جاها مسکن میگزینند، به طور مثال: مغاره دَم که در کوه قاسیون (دمشق)، کوه لبنان که در دامنهی شام، کوه فتح که در اسوان مصر قرار دارد، کوه لکام، کوه احیش، کوه سولان نزدیک اردبیل (آذربایجان)، کوه شهنک نزد تبریز، کوه ماشکو نزد اقشون، کوه نهاوند و دیگر کوهها وجود دارد که بعضی مردم گمان میکنند، در آنها مردان نیک مستقر هستند و آنها را (رجال غیب) مینامند و در حقیقت آنها مردان جنّی هستند، زیرا که جنیان مانند انسانها مردان دارند، الله تعالی فرموده است: ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦﴾[الجن: ٦].
ترجمه: «و کسانی از انسانها به کسانی از پریها پناه میآوردند و بدین وسیله بر گمراهی و سرکشی ایشان میافزودند».
بعضی از آن جنیان به شکل مرد پشمدار، پوست بدنش مثل پوست بز، نمایان میگردد آنکه او را نمیشناسد گمان میکند، او انسان است و او در حقیقت جن است و بعضی میگوید: در هر کوهی از آن کوهها چهل ابدال وجود دارد، آنانی که گمان میشود ابدال هستند، جنیان میباشند، طوری که از راههای مختلف شناخته میشوند.
مردم در موضوع امور خارق العاده به سه گروه تقسیم میشوند.
١- گروهی وقوع کار فوق العاده را از غیر انبیاء بالکل ردّ و یا مجملا قبول مینمایند، لیکن آنچه در ارتباط به برخی اشخاص میشنوند، تکذیب میکنند، چون آن شخص در نزد آنها ولی نمیباشد.
٢- گروهی گمان میکنند در هر کسی که نوعی از کارهای فوق العاده دیده شود، او ولی الله میباشد.
هردو رأی خطا است، به سبب اینکه گروه دومی میگویند: مشرکان و اهل کتاب کمک کارانی دارند که آنها را در جنگ علیه مسلمانان کمک میکنند و آنها زمرهی اولیاءالله میباشند و گروه اولی وجود شخصی را در بین آنها که کاری خارقالعادهای داشته باشد، تکذیب میکنند.
٣- رأی سوم رأی درست است و آن اینست: همراه مشرکان و اهل کتاب کسی یاری میکند که از جنس ایشان باشد، نه از اولیای الله ﻷ، چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ﴾[المائدة: ٥١].
ترجمه: «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید، ایشان برخی دوست برخی دیگرند، هر کس از شما با ایشان دوستی ورزد، بیگمان او از زمرهی ایشان است».
عابدان و زاهدانی که از اولیای پرهیزگار الله تعالی و پیرو قرآن و سنّت نمیباشند، شیطانان به آنان میپیوندند، بناء هر کدام مناسب حال خود کارهای خارق العادهای دارد، لیکن آن کارها بین خود توافق نداشتهاند و متعارض میباشند و اگر کاری از آن کارها نزد ولی با رسوخ الله تعالی واقع شود آن را باطل میگرداند و ضرور در هر کدام دروغگویی و گناه به مقداری که مناسب حال شیطان پیوسته به آن شخص باشد وجود دارد تا الله تعالی بدان صفتها بین اولیای متقی خویش، و بین امثال آنها که اولیای شیاطینند، تفکیک بیاورد.
الله تعالی میفرماید: ﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ٢٢٢﴾[الشعراء: ٢٢١-٢٢٢].
«افاک» به معنی کذّاب، و «اثیم» به معنی فاجر میباشد.
ترجمه: «آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسی نازل میشوند، بر کسانی نازل میشوند که کذّاب و بس گناهکار باشند».
[٨٧]- روایت بخاری و مسلم از ابوهریره س.
[٨٨]- روایت بخاری و مسلم از ابوسعید خدری س.
[٨٩]- روایت بخاری و مسلم از عائشه ل.
[٩٠]- روایت امام بخاری و ابن حبان از عبدالله بن مسعود س.
[٩١]- روایت مسلم و ابوداود و ترمذی و نسائی از ابومرثد غنوی س.
[٩٢]- روایت امام مالک و احمد از ابوهریره س.
[٩٣]- روایت امام احمد و ابوداود از ابوهریره س.
[٩٤]- روایت امام احمد و ابوداود از ابوهریره س.
[٩٥]- روایت امام احمد و نسائی از عبدالله بن مسعود س با اختلاف اندک در الفاظ.
[٩٦]- روایت امام ابوداود و ابن ماجه از اوس بن ثابت س.