مراتب مشاهدت در نزد وحدت الوجودیها
مدعیان کشف گهی دروغ را قصد نمیکنند، لیکن در خیالهای ایشان چیزهایی پیدا میشود که گمان میکنند در بیرون وجود دارد و در بیرون چیزهایی را به نظر میبینند که کرامات صالحان میپندارند، در حالی که آن چیزها تلبیسات شیطانها میباشند.
آنان که به وحدت الوجود عقیده دارند، احیاناً اولیاء را بر انبیاء ترجیح میدهند و میگویند: نبوت به پایان نرسیده است، چنانکه از ابن سبعین و دیگران حکایت میشود، آنان برای بنده سه مرتبه را قرار دادهاند و میگویند: بنده در ابتداء مشاهدت طاعت و معصیت را حاصل مینماید، سپس به مشاهدت طاعت بدون معصیت میرسد و بعد از آن مرتبه که در آن نه مشاهدت طاعت است و نه مشاهدت معصیت، ارتقاء مییابد، مشاهدت اول مشاهدت صحیح و درست و فرق کننده بین طاعتها و معصیتها میباشد، اما مشاهدت دوم مشاهدت قضا و قدر است، چنانچه بعضی از آنها میگوید: من به پروردگار که نافرمانی شود کافرم. این شخص گمان میکند که گناه مخالفت اراده و مشیت میباشد و مردم همه تحت حکم مشیت قرار دارند، شاعر ایشان میگوید:
أصبحت منفعلا لما تختاره
منّي ففعلي کله طاعات
یعنی: عاملم آنچه که میخواهی زمن پس همه طاعات باشد فعل من
آشکار است که آن رأی مخالف رسالت پیامبران، و مضامین کتابهای الهی میباشد، چون معصیتی که انجام دهندهاش مستحق نکوهش و عذاب میگردد، همانا مخالفت دستور الله تعالی و رسولش خواهد بود، چنانچه الله تعالی فرموده است: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٣ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ١٤﴾[النساء: ١٣-١٤].
ترجمه: «این احکام بیان شدهی حدود الله است و هر کس از الله و پیغمبرش اطاعت کند، الله او را به باغهای بهشت وارد میکند، که در آنها رودبارها روان است و آنان جاودانه در آن میمانند و این پیروزی بزرگی است و آن کس که از الله و پیغمبرش نافرمانی کند و از مرزهای الله درگذرد، الله او را به آتش وارد میگرداند که جاودانه در آن میماند و او را عذاب خوار کنندهای است».
در فصل آینده فرق بین اراده و امر مربوط به نظام عالم و اراده و امر دینی را بیان میکنیم، در مسألهی اراده گروهی از صوفیها اشتباه کردهاند، جنید / مسأله را برایشان بیان نموده است، کسی که پیروی او را در آن مسأله نماید، بر راه راست بوده است و کسی که مخالفتش را نماید، گمراه میباشد.
آن صوفیها بدون دلیل همهی کارها را به مشیت الله و قدرتش و در مشاهدت این توحید وابسته دانستهاند و آن را جمع اول مینامند.
جنید برایشان ضرور بودن مشاهدت فرق را بدین صورت توضیح داده است: با مشاهدت اینکه همهی چیزها در مشیت الله، قدرت و آفرینش او مشترک میباشند، بین آنچه الله تعالی به آن امر کرده است و آن را دوست داشته و از آن راضی است و آنچه از آن نهی فرموده و آن را نپسندیده است و بر آن خشم میگیرد، تفریق لازم است و بین اولیای الله تعالی و دشمنانش تفکیک ضروری است، چنانکه الله تعالی فرموده است: ﴿أَفَنَجۡعَلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ كَٱلۡمُجۡرِمِينَ٣٥ مَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ٣٦﴾[القلم: ٣٥-٣٦].
ترجمه: «آیا فرمانبرداران را همچون گنهکاران یکسان میشماریم؟ به شما چه رسیده است، چگونه داوری میکنید»؟
الله تعالی فرموده است: ﴿أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَٱلۡمُفۡسِدِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلۡمُتَّقِينَ كَٱلۡفُجَّارِ٢٨﴾[ص: ٢٨].
ترجمه: «آیا کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته انجام میدهند همچون تباهکاران شمار آوریم و یا اینکه پرهیزکاران را با فاجران برابر داریم»؟
الله تعالی فرموده است: ﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّئَِّاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ كَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡيَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ٢١﴾[الجاثية: ٢١].
ترجمه: «آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدیها میشوند، گمان میبرند که ما آنان را همچون کسانی به شمار میآوریم که ایمان میآورند و کارهای پسندیده و خوب انجام میدهند و حیات و ممات و دنیا و آخرتشان یکسان میباشد؟ چه بد قضاوت و داوری میکنند».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِيٓءُۚ قَلِيلٗا مَّا تَتَذَكَّرُونَ٥٨﴾[غافر: ٥٨].
ترجمه: «آنان که چشمانشان از دین حق کور است با آنان که آن را میبینند و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیکو کردهاند، با کسانی که بدکار و بزهکارند، یکسان نیستند اما شما کمتر پند میگیرید».
مذهب پیشینیان امّت اسلامی و امامانش اینست که الله تعالی پیدا کننده و پروردگار و مالک هر چیز میباشند، آنچه بخواهد وقوع مییابد و آنچه نخواهد وقوع نمییابد، پروردگاری جز او وجود ندارد، الله تعالی به اطاعت امر فرموده است و از معصیت نهی کرده است، او فساد را دوست ندارد و کفر را به بندههایش نمیپسندد و به گناه دستور نمیدهد، با آنکه گناهها به ارادهی او رخ میدهد، لیکن او گناه را دوست نداشته است و از آن ناراضی بوده است و نفرت مینماید و گنهکار را سرزنش میکند و عقوبت میدهد.
اما مرتبهی سوم که نه مشاهدت طاعت است و نه مشاهدت معصیت، چون بنده همه هستی را یکی میبیند، این مرتبه در نزد آنها انتهای شناخت و ولایت با الله تعالی میباشد، در حقیقت این انتهای کفر و الحاد به نامها و دلیلهای الله تعالی بوده است و منتهای دشمنی با آن ذات ذو الجلال میباشد، زیرا اهل این مشاهدت یهودیها، نصرانیها و دیگر کافران را دوستان میگزینند، الله تعالی فرموده است: ﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ﴾[المائدة: ٥١].
ترجمه: «کسی که از شما با آنها (کافران) دوستی ورزد بیگمان او از زمرهی ایشان است».
صاحب این مشاهدت از شرک و بتپرستی بیزاری نمینماید، بناء از ملت ابراهیم خلیل الله علیه الصلاة والسلام بیرون میشود.
الله تعالی فرموده است: ﴿قَدۡ كَانَتۡ لَكُمۡ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ فِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ إِذۡ قَالُواْ لِقَوۡمِهِمۡ إِنَّا بُرَءَٰٓؤُاْ مِنكُمۡ وَمِمَّا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ كَفَرۡنَا بِكُمۡ وَبَدَا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةُ وَٱلۡبَغۡضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥٓ﴾[الممتحنة: ٤].
ترجمه: «رفتار و کردار ابراهیم و کسانی که بدو گرویده بودند الگوی خوبی برای شما است، بدانگاه که به قوم خود گفتند، ما از شما و از چیزهای که به غیر از الله میپرستید، بیزار و گریزانیم و شما را قبول نداریم و در حق شما بیاعتناییم و دشمنی و کینهتوزی همیشگی میان ما و شما پدیدار آمده است، تا زمانی که به الله یگانه ایمان میآورید و او را به یگانگی میپرستید.
خلیل الله ابراهیم ÷ به قوم مشرک خویش گفت: ﴿قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٧٧﴾[الشعراء: ٧٥-٧٧].
ترجمه: «آیا میبینید که چه چیز را میپرستید؟ هم شما و هم پدران پیشین شما، همهی آنها دشمن من هستند، به جز پروردگار جهانیان».
الله تعالی فرموده است: ﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ﴾[المجادلة: ٢٢].
ترجمه: «مردمانی را نخواهی یافت که به الله و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با الله و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران یا پسران یا برادران و یا قوم و قبیلهی ایشان باشند، چرا که الله بر دلهای مؤمنان ایمان را رقم زده است و با نفخهی ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان کرده است».
بعضی از آن مردم وحدت الوجودی کتابها و قصیدهها بر مذهب خود نوشتهاند مانند قصیدهی ابن الفارض که بنام نظم سلوک یاد میشود، او در آن قصیده میگوید:
لها صلواتي في المقام أقیمها
وأشهد فیها أنها لي صلّت
کلانا مصلّ واحدٌ ساجدٌ إلي
حقیقته بالجمع في کل سجْدة
وما کان لي صلّي سواي ولم تکن
صلاتي لغیري في أدای کل رکعة
و در آن گفته است:
مازلت إیاها وإیاي لم تزل
ولا فرق بل ذاتي لذاتي صلّت
إليّ رسولاً کنتُ مني مرسلاً
وذاتي بآیاتي عليّ استدلّتِ
فإن دعیت کنت المجیب وإن
أکن منادي أجابتْ من دعائي
یعنی:
برای ذاتم است نمازم، در کعبه گر ادا کنم
و گواهم بر اینکه، نماز او هست برایم
هر دوی ما تک نماز گذار که بود سجده کنان
به سوی خود هردو یکجا وقتی بود سجده شان
برای من جز خود من کسی نماز نکرده است
و نمازم هر رکعتش برای غیرم نبود است
من دائم او هستم، او دائم من بوده است
بدون فرقی، بلکه شخصم به خود نماز کرده است
به سوی من رسولی بود مبعوث از خود من
نشانههایم برای ذاتم دلیل بودهاند بر من
اگر دعوت شود او، من اجابت میکنم
و او گوید لبیک کسی را که دهد آوازم
و مانند این حرفها گفته است و بدین جهت صاحب این قصیده در وقت مرگ خود چنین میگوید:
إن کان منزلتي في الحبّ عندکم
ماقد لقیت فقد ضیّعت أیامي
أمنیة ظفرتْ نفسي بها زمناً
والیوم أحسبها أضغاث أحلامي
یعنی:
اگر باشد در محبت نزد شما مرتبهام
آنچه بدان رسیدهام، پس باختهام حیاتم
آرزویی که مدتی نفسم از آن کام برده است
امروز گمان میکنم خواب پریشان بوده است
او میپنداشت که او الله است، وقتی فرشتگان به گرفتن روحش آمدند، باطل بودن آن پندارها برایش ثابت شد. الله تعالی فرموده است: ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١﴾[الحديد: ١].
ترجمه: «هر آنچه در آسمانها و زمین است، الله را تسبیح و تقدیس میکنند و الله چیرهی کاردان است». پس تمام چیزهایی که در آسمانها و زمین الله را به پاکی یاد میکنند، الله نیستند.
بعد از آن الله تعالی فرموده است: ﴿لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٢ هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ٣﴾[الحديد: ٢-٣].
ترجمه: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن الله است و او زنده میگرداند و میمیراند و او بر هر چیز تواناست و او بیآغاز و بیانتها و آشکار و پنهان است و او آگاه به همه چیز است».
در صحیح مسلم از پیامبر ج روایت است که آنجناب در دعای خود میگفت: «اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ، وَرَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، رَبَّنَا وَرَبَّ كُلِّ شَيْءٍ، فَالِقَ الْحَبِّ وَالنَّوَى، مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذِي شَرٍّ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهِ، أَنْتَ الْأَوَّلُ فَلَيْسَ قَبْلَكَ شَيْءٌ، وَأَنْتَ الْآخِرُ فَلَيْسَ بَعْدَكَ شَيْءٌ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَيْسَ فَوْقَكَ شَيْءٌ، وَأَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَيْسَ دُونَكَ شَيْءٌ، اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ، وَأَغْنِنِي مِنَ الْفَقْرِ»[٦٤].
ترجمه: «یا الله! پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ، پروردگار ما و پروردگار همهی مخلوقات، شکافندهی دانه و خسته، فرود آورندهی تورات و انجیل و قرآن، به تو پناه میبرم از شر هر خزندهای که تو از موی پیشانیاش گیرنده و او را مسخّر کردهای، تو اول هستی پیش از تو چیزی نیست و تو آخر هستی بعد از تو چیزی نیست، تو ظاهر و پیدا هستی بالای تو چیزی نیست و تو باطن هستی ورای تو چیزی نیست، قرض من را ادا کن و مرا از فقر غنا ده».
سپس الله تعالی فرموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۖ وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٤﴾[الحديد: ٤].
ترجمه: «الله است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و سپس بر عرش قرار گرفت و او میداند چه چیز به زمین نازل و از آن خارج میشود و چه چیز از آسمان پایین میآید و بدان بالا میرود و او در هر کجا که باشید با شما است و الله میبیند هر چیزی را که میکنید».
[٦٤]- روایت مسلم از ابوهریره س.