بخش یازدهم: مراتب اهل سعادت
گذشتگان و پیشوایان امّت اسلامی و سایر اولیاء الله متفقاند بر اینکه پیامبران از اولیایی که پیامبر نیستند، بهتر هستند، الله تعالی بندههای سعادتمند و کامران خود را به چهار گروه تقسیم نموده است، چنانچه فرموده است: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا٦٩﴾[النساء: ٦٩].
ترجمه: «و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (روز قیامت) همنشین کسانی خواهد بود که خداوند بر آنان انعام نموده است، از پیامبران، و صدیقان و شهدا و صالحان، و اینان چه نیکو رفیقانی هستند».
در حدیث شریف آمده است: «مَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ، وَلَا غَرَبَتْ، عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَالْمُرْسَلِينَ أَفْضَلَ مِنْ أَبِي بَكْرٍ»[٥٥].
ترجمه: «آفتاب طلوع و غروب نکرده است بعد از پیامبران و رسولان بر کسی که بهتر از ابوبکر بوده باشد».
بهترین امتها، امّت محمد ج است، الله تعالی میفرماید: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾[آل عمران: ١١٠].
ترجمه: «شما بهترین امتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید».
و همچنان میفرماید: ﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ﴾[فاطر: ٣٢].
ترجمه: «سپس قرآن را به بندگان برگزیدهی خود عطا کردیم».
در مسند امام احمد روایت است که پیامبر ج فرمودند: «أَنْتُمْ تُوفُونَ سَبْعِينَ أُمَّةً، أَنْتُمْ خَيْرُهَا وَأَكْرَمُهَا عَلَى اللهِ»[٥٦].
ترجمه: «شما هفتادمین امّت هستید، شما بهترین آن امتها و محترمترین ایشان در نزد الله میباشید».
بهترین امّت محمد ج اهل قرن اول اند، از آن جناب به روایتهای مختلف در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده که فرمودند: «خَيْرُ الْقُرُونِ الْقَرْنُ الَّذِي بُعِثْتُ فِيهِ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»[٥٧].
ترجمه: «بهترین اهل قرنها اهل زمانهی بعثت من است، سپس کسانیاند که از پی آنان میآیند، بعد از آن کسانی میباشند که از عقب گروه قبلی خواهند آمد».
همچنان در صحیح بخاری و صحیح مسلم از پیامبر ج روایت است که فرمودند: «لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِي، فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا أَدْرَكَ مُدَّ أَحَدِهِمْ، وَلَا نَصِيفَهُ»[٥٨].
ترجمه: «یاران مرا دشنام ندهید، قسم به ذاتی که جان من به دست اوست، اگر کسی از شما مانند کوه احد طلا ببخشد، نه به پیمانهی ثواب بخشش یکی از آنها و نه به نیم پیمانهی ثواب او میرسد».
پیشگامان اول چه مهاجران و چه انصار نسبت به صحابه از دیگران بهترند، الله تعالی فرموده است: ﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ١٠﴾[الحديد: ١٠].
ترجمه: «کسانی از شما که پیش از فتح مکه در راه الله خرج کردهاند و جنگیدهاند، با دیگران برابر و یکسان نیستند، آنان درجه و مقامشان برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح مکه خرج و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند، الله به همه وعدهی پاداش نیکو میدهد و او از هر آنچه میکنید آگاه است».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ١٠٠].
ترجمه: «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، الله از آنان خوشنود است و ایشان هم از الله خوشنودند».
مراد از پیشگامان نخستین کسانیاند که قبل از فتح در راه الله مال خرج کردند و جنگیدند و مقصود از فتح صلح حدیبیه میباشد، چون آن صلح اولین فتح مکه بود و در شان آن الله تعالی آیهی ذیل را نازل فرمود: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا١ لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[الفتح: ١-٢].
ترجمه: «ما برای تو فتح آشکاری را فراهم ساختهایم، هدف اینست که الله گناهان گذشته و آیندهی تو را ببخشاید».
یاران پرسیدند: ای رسول الله! آیا این فتح است؟ جواب فرمودند: بله.
بهترین پیشگامان نخستین خلفای چهارگانهاند و فاضلترینشان ابوبکر سپس عمر میباشد، این رأی مشهور صحابه و تابعین و امامان و جماهیر امّت اسلامی است، این رأی را دلایل زیادی تأیید میکند، اما آن دلایل را به تفصیل در کتاب «منهاج أهل السنة النبویة في نقض کلام أهل الشیعة والقدریة» بیان نمودهایم.
روی هم رفته گروههای اهل سنّت و شیعه متفقاند بر اینکه بهترین این امّت بعد از پیامبر یکی از خلفاء میباشد و کسانی که بعد از صحابه آمدهاند، برتر از آنها نمیباشند.
فاضلترین اولیای الله تعالی بزرگترین عالم در دین و در پیروی پیامبر ج میباشد، چون صحابهی گرامی آنان که کاملترین این امّت در شناخت دین و در پیروی پیامبر ج بودند و برترین ایشان ابوبکر صدیق نظر به کمال علم و عملش، خواهد بود، چه امّت محمد ج بهترین امتها و فاضلترین این امّت یاران آنجناب بودهاند و برترین ایشان ابوبکر س میباشد.
گروهی خطا شده پنداشته است که بهترین اولیاء آخرین ایشان میباشد، طوری که بهترین انبیاء آخرین ایشان است، در حالی که کسی از علماء بهجز از محمد بن علی الحکیم الترمذی اصطلاح (خاتم الأولیاء) را بکار نبرده است، او کتابی نوشته است و در چندین موضع آن کتاب به اشتباه رفته است، سپس گروهی از پسینیان پیدا شدند و هرکدام میپنداشت که او خاتم الاولیاء هست و بعضی از آنها ادعا نمودهاند که خاتمالاولیاء نسبت به خاتم الانبیاء از ناحیهی علم بهتر بوده است و انبیاء در شناسایی الله تعالی از او استفاده مینمایند، چنانکه ابن عربی نویسندهی «فتوحات مکی، وفصوص» این ادعا را سر داده است و با شریعت، عقل و تمام انبیای الله تعالی و اولیایش مخالفت نموده است، او در بیعقلی و بیدلیلی خود مانند کسی است که بگوید: پس سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت.
انبیاء علیهم الصلاة والسلام نسبت به اولیای این امّت و سایر اولیاء بهتر هستند و آخرین اولیاء فاضلترین آنها نمیباشد، طوری که آخرین انبیاء فاضلترین ایشان است، چون فضیلت و برتری محمد ج با دلایل ثابت شده است، او خود میفرماید: «أَنَا سَيِّدُ وَلَدِ آدَمَ وَلَا فَخْرَ»[٥٩].
ترجمه: «من سردار فرزندان آدم هستم و در این فخر نمیکنم».
همچنان فرموده است: «آتِي بَابَ الْجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَسْتَفْتِحُ، فَيَقُولُ الْخَازِنُ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: فَأَقُولُ: مُحَمَّدٌ. قَالَ: يَقُولُ: بِكَ أُمِرْتُ أَنْ لَا أَفْتَحَ لِأَحَدٍ قَبْلَكَ»[٦٠].
ترجمه: «به دروازهی جنت میروم و طلب گشودن را مینمایم، دربان میگوید: تو کیستی؟ جواب میدهم: محمدم، میگوید: به خاطر تو مامور شدهام که پیش از تو به کسی دیگر نگشایم».
در شب معراج الله تعالی درجه و منزلت محمد ج را بر تمام انبیاء بلند ساخت و او را شایستهی ستایش خود گرداند: ﴿۞تِلۡكَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۘ مِّنۡهُم مَّن كَلَّمَ ٱللَّهُۖ وَرَفَعَ بَعۡضَهُمۡ دَرَجَٰتٖۚ﴾[البقرة: ٢٥٣].
ترجمه: «این پیغمبران بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری دادیم، الله با برخی از آنان سخن گفت و بعضی را درجاتی برتر داد».
وحی به تمام انبیاء از جانب الله تعالی آمده است، محمد ج در پیامبریاش نیاز به کسی نداشت و لهذا شریعتش محتاج به شریعت گذشته یا آینده نمیباشد، بر عکس شریعت مسیح ÷ که در اکثر احکام به تورات حواله داده است و مسیح ÷ تکمیل کننده میباشد، بدین جهت نصرانیها به نبوتهای قبلی مانند تورات، زبور و سایر نبوتهای بیست و چهارگانهیی که قبل از مسیح ÷ گذشته است، محتاجاند. امتهای سابق به الهام شدگان نیز ضرورت داشتند، اما امّت محمد ج را الله تعالی با رسالت و شریعت آنجناب بینیاز گردانده است، بناء به پیامبری دیگری، یا الهام شدهای نیاز پیدا نکردند، بلکه الله تعالی در پیامبرش همهی فضیلتها، علمها و اعمال نیکی را که در دیگر انبیاء پراکنده نمودهاست، جمع کرده است، پس فضیلت او با قرآن و رسالتی است که برایش داده شده است نه به خاطر انسانی دیگر.
اما اولیاء هر آنکه رسالت محمد ج برایش برسد، بدون پیروی آن ولی نمیتواند بشود و هر رهیابی و دیانت داری که نصیبش میشود، به واسطهی محمد ج خواهد شد و همچنان هر آنکه رسالت پیامبری دیگری به او رسیده باشد، بدون پیروی پیامبرش ولی نخواهد شد.
[٥٥]- این حدیث را در کتابهای حدیث نیافتم و حدیث دیگری بدین لفظ «مَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ عَلَى رَجُلٍ خَيْرٍ مِنْ عُمَرَ» که امام ترمذی از ابوبکر س روایت نموده است پیدا نمودم. (مترجم) آجری در الشریعة، شماره (١٣١٣) آن حدیث را روایت کرده و ابو نعیم نیز در حلية الأولياء (٣/٣٧٣) آن را آورده است. (مصحح)
[٥٦]- روایت امام احمد از معاوية بن حيدة القشيري س. سند آن حسن است.
[٥٧]- روایت بخاری و مسلم از عبدالله بن مسعود س.
[٥٨]- روایت بخاری و مسلم از ابوسعید الخدری س.
[٥٩]- روایت ترمذی از ابوسعید الخدری س.
[٦٠]- روایت مسلم از انس بن مالک س.