الحاد ابن عربی و امثالش
ابن عربی و امثالش اگر چند ادعای صوفیت را نمودهاند، لیکن آنان صوفیهای ملحد فلسفیاند، علاوه بر اینکه از مشایخ قرآن و سنّت نیستند، صوفیهای دانا هم نمیباشند، مشایخ قرآن و سنّت مانند فضیل بن عیاض، ابراهیم بن ادهم، ابوسلیمان دارانی، معروف کرخی، جنید به محمد، سهل بن عبدالله تستری و امثال ایشان رضوان الله علیهم اجمعین میباشند.
الله تعالی صفات فرشتگان را در قرآن کریم مخالف رأی فلاسفه بیان داشته است، طوری که فرموده است: ﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ٢٨ ۞وَمَن يَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّيٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِكَ نَجۡزِيهِ جَهَنَّمَۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ٢٩﴾[الأنبياء: ٢٦-٢٩].
ترجمه: «کافران میگویند: رحمان فرزندی برگزیده است، الله از نقص پاک و منزه است، بلکه فرشتگان بندگان گرامی و محترمی هستند، آنان در سخن گفتن بر او پیشی نمیگیرند و تنها به فرمان او کار میکنند. الله اعمال گذشته و حال و آیندهی ایشان را میداند و آنان برای کسی شفاعت نمیکنند، مگر برای کسی که الله از او خوشنود است و همیشه از خوف الله ترسان و هراسانند، هر کس از ایشان بگوید غیر از الله من هم معبودی هستم، سزای وی را دوزخ میگردانیم، سزای ظالمان همین خواهیم داد».
الله تعالی فرموده است: ﴿۞وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ٢٦﴾[النجم: ٢٦].
ترجمه: «چه بسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند، شفاعت ایشان سودی نمیبخشد و کاری نمیسازد، مگر بعد از آنکه الله به شفیع اجازه دهد و از مشفوع له راضی و خوشنود گردد».
همچنان خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾[سبأ: ٢٢-٢٣].
ترجمه: «بگو: کسانی را به فریاد بخوانید که به جز الله معبود خود میپندارید آنها سودی و زیانی را در آسمانها و زمین مالک نیستند و نه آنها در آسمانها و زمین کمترین مشارکت دارند و نه الله را از میانشان یاور و پشتیبانی است، هیچگونه شفاعتی در پیشگاه الله سودمند واقع نمیگردد، مگر شفاعت کسی که الله بدو اجازه دهد».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَلَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَنۡ عِندَهُۥ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَلَا يَسۡتَحۡسِرُونَ١٩ يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ٢٠﴾[الأنبياء: ١٩-٢٠].
ترجمه: «از آن اوست هر کس و هر چه در آسمانها و زمین است و کسانی که در پیشگاه وی هستند، از پرستش او سرباز نمیزنند و خویشتن را بالاتر از عبادتش نمیدانند و از بندگی خسته نمیشوند، شب و روز سرگرم تسبیح و تقدیسند و سستی به خود راه نمیدهند».
الله تعالی خبر داده است که فرشتگان به شکل انسانها نزد ابراهیم ÷ رفتند و جبریل به شکل انسان کامل به مریم ظاهر شد و او به صورت دحیهی کلبی و به صورت بادیه نشینی نزد پیامبر ج میآمد و مردم او را بدان صورتها میدیدند و الله تعالی جبریل ÷ را به صفتهای زیر توصیف نموده است: ﴿ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي ٱلۡعَرۡشِ مَكِينٖ٢٠ مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِينٖ٢١﴾[التكوير: ٢٠-٢١].
ترجمه: «(مقتدر و) نیرومند است، و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام و منزلت والایی دارد، (در آسمانها) مورد اطاعت (فرشتکان) و امین (وحی) است».
الله تعالی خبر داده است که محمد ج جبریل را در کرانهی روشن مشاهده کرده است: ﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِينِ٢٣﴾[التكوير: ٢٣].
ترجمه: «و به راستی او (= جبرئیل) را در افق روشن دیده است».
در توصیف جبریل فرموده است: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ٥ ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ٦ وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ٨ فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠ مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١ أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ١٢ وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣ عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤ عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥ إِذۡ يَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا يَغۡشَىٰ١٦ مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧ لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ١٨﴾[النجم: ٥-١٨].
ترجمه: «او را فرشتهای بس نیرومند آموخته است، همان کسی که دارای خرد استوار است سپس او راست ایستاد، در حالی که او در جهت بلند قرار داشت، سپس پایین آمد و سر در نشیب گذاشت، تا آنکه فاصلهی او و محمد به اندازهی دو کمان یا کمتر گردید. پس جبرییل به بندهی الله وحی کرد آنچه میبایست وحی کند، دل محمد تکذیب نکرد چیزی را که او دیده بود، آیا با او دربارهی چیزی که دیده است، ستیزه میکنید او که بار دیگر در شب معراج وی را دیده است، نزد سدرة المنتهی، بهشت که منزل متقیان است در کنار آن است، در آن هنگام چیزهای سدره را فرا گرفته بود که فرا گرفته بود، چشم محمد منحرف نشد و به خطا نرفت و سرکشی نکرد، او بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد».
در صحیح بخاری و صحیح مسلم، عایشه ل از پیامبر ج روایت نموده است که آن جناب جبرییل را به صورت اصلیاش به جز از دو مرتبه ندیده است، یعنی بار اول در کنارهی آسمان و بار دوم در نزد سدرة المنتهی دیدهاند.
الله تعالی جبرییل را در جایی بهنام (الروح الامین) و در جایی بهنام (روح القدس) و به صفتهایی یاد کرده همه نمایانگر این است که او بزرگترین مخلوق زنده و عاقل الله تعالی میباشد و او جوهر آزاد بوده است، خیالی در شخص پیامبر ج نمیباشد. بر عکس آنچه فلاسفهی ملحد و ادعا گران ولایت الله تعالی و برتری علم بر انبیاء گمان دارند.
قصد واقعی آن مردم انکار نمودن اصل ایمان، انکار نمودن ایمان به الله تعالی و فرشتگانش و کتابهای وی و رسولان وی و روز آخرت میباشد و حقیقت مطلب آنها انکار خالق است، چون آنها هستی مخلوق را به معنای هستی خالق دانستهاند، گفتند: هستی یک است و بین فرد به ذات و فرد به نوع تفکیک ننمودند، اگرچه موجودات همه در وجود و هستی خویش مشترکند، طوری که انسانها در نام (انسان) و حیوانات در نام (حیوان) شریکند، لیکن این اشتراک سراسری صرف در ذهن است، بناء حیوانیت انسان و حیوانیت اسب یکی نبوده است و هستی آسمانها، هستی انسان نمیباشد، پس هستی خالق أ مانند هستی مخلوقاتش نخواهد بود.
حقیقت ادعای فلاسفه همانا ادعای فرعون است که از وجود خالق انکار نمود گرچه او منکرات موجودات و دیدنیها نبود، لیکن ادعا کرد که او خود پیدا (و موجود) است، او را پیدا کنندهای (صانعی) وجود ندارد، فلاسفه با او موافقت نمودند، اما ادعا کردند که او خود الله است، بناء با آنکه فساد ادعای کفری وی ظاهرتر میباشد، آنها نسبت به وی گمراهتر بودند، آنها بتپرستان را اللهپرست دانستند و گفتند: وقتی فرعون در منصب حاکمیت صاحب فیصله و شریعت بود گفت: ﴿أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤﴾[النازعات: ٢٤].
ترجمه: «من پروردگار بزرگ شما هستم»، یعنی اگرچه همه به اعتباری ارباب گردند، من به سبب حکمرانی که در بین شما دارم از همه بزرگترم.
چون ساحران راستی آنچه را که فرعون گفت، فهمیدند، به حاکمیت او اعتراف نمودند و فرمودند: ﴿فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍۖ إِنَّمَا تَقۡضِي هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَآ٧٢﴾[طه: ٧٢].
ترجمه: «هر فرمانی که میخواهی صادر کنی صادر کن، تو تنها میتوانی در زندگی این جهان فرمان بدهی».
گفتند: پس فرمودهی فرعون: ﴿أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤﴾ صحیح بوده است و آن حق است.
همچنان آنان از حقیقت روز آخرت منکر شدند، اهل دوزخ را مانند اهل جنت صاحب نعمت دانستند، بناء به الله تعالی و به روز آخرت و به فرشتگان وی و به کتابهای وی و به رسولان وی کافر گردیدند، با آنکه ادعا دارند: آنان جوهر خاصهی خواص دوستان الله تعالی بودند و از انبیاء بهترند و انبیاء † با الله تعالی از روزنهی آنان معرفت پیدا میکنند.
گرچه این رساله جای شرح الحاد و کفر آن مردم نیست، لیکن چون سخن در اولیاء الله و فرق بین اولیای رحمان و اولیای شیطان بود و آن مردم ادعا گران ولایت و دوستی الله تعالی بودند، در حالی که آنان اولیای بزرگ شیطانند، بناء توجه خوانندگان را به کفر آنان جلب نمودیم، بدین سبب اکثر سخن ایشان در خیالات شیطانی میباشد و آنچه صاحب (فتوحات) به عنوان: باب سرزمین حقیقت، ایراد نموده است، پذیرفته میگویند، این سرزمین خیال میباشد، بناء به اعتراف ایشان حقیقت که در آن صحبت میکنند خیال خواهد بود و خیال جای تصرّف شیطان است، چون شیطان چیزها را در خیال انسان واژگون میسازد.
الله تعالی فرموده است: ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ٣٨ وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ فِي ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِكُونَ٣٩﴾[الزخرف: ٣٦-٣٩].
ترجمه: «هر کس از یاد الله غافل و روگردان شود، شیطانی را مأمور او میسازیم و چنین شیطانی همواره همدم وی میگردد، شیطانان این گروه را از راه الله باز میدارند و آنان گمان میکنند، ایشان هدایت یافتگان حقیقی هستند، تا آنگاه که چنین کسی به پیش ما میآید (و به همدم خود) میگوید: کاشکی! میان من و میان تو به اندازهی مشرق و مغرب فاصله بود، چه همنشین بدی است! هرگز این گفتگوهای امروز به حال شما سودی نمیبخشد، چرا که شما ستم کردهاید و حق اینست که همگی در عذاب دوزخ مشترک باشید».
الله تعالی فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١١٦ إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا١١٩ يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا١٢٠﴾[النساء: ١١٦-١٢٠].
ترجمه: «بیگمان الله شرک ورزیدن به او را نمیآمرزد و بلکه پایینتر از آن را از هر کس که بخواهد میبخشد، هر کس برای الله انباز بگیرد، به راستی بسی گمراه گشته است. غیر از الله هر کس و هرچه او را بپرستند و به فریاد خوانند، جز بتهای ناتوان و اشیاء ضعیفی نیست که بر آنها نام ماده گذاردهاند و جز شیطانی نیست که بسی متمرد و نافرمان است. الله نفرینش کند و گفته است که من از میان بندگان تو حتماً بهرهی معین و جداگانهی خود را برمیگیرم، حتما آنان را گمراه میکنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان میگردانم و بدیشان دستور میدهم و آنان گوشهای چهارپایان را قطع میکنند و بدیشان دستور میدهم و آنان آفرینش الله را دگوگون میکنند و هر کس شیطان را به جای الله سرپرست و یاور خود کند، به راستی زیان آشکاری کرده است، شیطان بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میکند و شیطان جز وعدههای فریبکارانه بدیشان نمیدهد».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِيۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٢﴾[إبراهيم: ٢٢].
ترجمه: «و شیطان هنگامی که کار به پایان رسید، به پیروان خود میگوید الله به شما وعدهی راستینی داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده کردم و من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه شما را به گمراهی دعوت نمودم و شما هم دعوتم را پذیرفتید، پس مرا سرزنش مکنید و بلکه خویشتن را سرزنش بکنید، امروز نه من به فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید، من امروز از اینکه مرا قبلا برای الله انباز کردهاید، تبرّی میجویم، بیگمان کافران عذاب دردناکی دارند».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨﴾[الأنفال: ٤٨].
ترجمه: «به یاد آور زمانی را که شیطان اعمالشان را در جلو دیدگانشان میآراست و میگفت: امروز هیچ کس نمیتواند بر شما پیروز شود و من هم پیمان و یاور شما هستم و اما هنگامی که دو گروه مؤمن و کافر همدیگر را دیدند، شیطان بر پاشنههای خود بازگشت و گفت: من از شما بیزار و گریزانم، من چیزی را میبینم که شما نمیبینید، من از الله میترسم، چرا که الله سخت کیفر دهنده و مجازات کننده است».
از پیامبر ج روایت شده است که: «أَنَّهُ رَأَى جِبْرِيلَ يزع الْمَلَائِكَة»[٦٢].
ترجمه: «آن جناب جبرییل را (در جنگ بدر) دیدند که صف آرایی فرشتگان را مینمود».
وقتی شیاطین، فرشتگان الله، را که به کمک مؤمنان آمده بودند، دیدند فرار نمودند، الله بندههای مؤمنش را با فرشتگان خود نصرت میدهد.
الله تعالی فرموده است: ﴿إِذۡ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ﴾[الأنفال: ١٢].
ترجمه: «به یاد آورید زمانی را که پروردگار شما به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم مؤمنان را تقویت و ثابت قدم بدارید».
همچنان فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ جَآءَتۡكُمۡ جُنُودٞ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِيحٗا وَجُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَاۚ﴾[الأحزاب: ٩].
ترجمه: «ای مؤمنان، به یاد آورید نعمت الله را در حق خودتان، بدانگاه که لشکرها به سراغ شما آمدند، ولی ما تند بادی را بر آنان گماشتیم و لشکرهایی از فرشتگان را سوی شان روانه کردیم که شما آنان را نمیدیدید».
الله تعالی فرموده است: ﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَيۡهِ وَأَيَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا﴾[التوبة: ٤٠].
ترجمه: «آنگاه که پیغمبر به رفیقش میگفت: غم مخور که الله با ماست، الله آرامش خود را بهرهی او ساخت و او را با سپاهیانی یاری داد که شما آنان را نمیدیدید».
و الله تعالی فرموده است: ﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِينَ أَلَن يَكۡفِيَكُمۡ أَن يُمِدَّكُمۡ رَبُّكُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُنزَلِينَ١٢٤ بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأۡتُوكُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا يُمۡدِدۡكُمۡ رَبُّكُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُسَوِّمِينَ١٢٥﴾[آل عمران: ١٢٤-١٢٥].
ترجمه: «بدانگاه که تو به مؤمنان میگفتی: آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان با سه هزار از فرشتگان فرستاده یاریتان کرد؟ آری، اگر بردباری داشته باشید و پرهیزگاری کنید و آنان هم اینک بر شما تاخت آورند، پروردگارتان با پنج هزار فرشته یورشگر و نشانگذار شما را یاری کند».
[٦٢]- روایت امام مالک از طلحه بن عبیدالله س.