فرق بین اولیای رحمان و اولیای شیطان

فهرست کتاب

قضا و قدر برای گنهکار دلیل نمی‌شود

قضا و قدر برای گنهکار دلیل نمی‌شود

کسی که قضا و قدر الله تعالی را دلیل برای گنهکار بپندارد، او از جنس مشرکان می‌باشد، از جنس آنانی که الله تعالی از حال‌شان خبر داده است، فرموده است: ﴿سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖ[الأنعام:١٤٨].

ترجمه: «مشرکان برای اعتذار خواهند گفت: اگر الله می‌خواست ما و پدران ما مشرک نمی‌شدیم و چیزی را تحریم نمی‌کردیم».

الله تعالی در ردّ ایشان فرموده است: ﴿كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ١٤٨ قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰكُمۡ أَجۡمَعِينَ١٤٩[الأنعام: ١٤٨-١٤٩].

ترجمه: «کسانی که پیش از آنان بوده‌اند نیز همین گونه تکذیب می‌نمودند، تا عذاب ما را چشیدند، آیا دلیل قاطعی دارید تا آن را به ما ارائه دهید؟ شما فقط از پندارهای بی‌اساس پیروی می‌کنید و از روی ظن و تخمین کار می‌کنید. بگو: الله دارای دلیل روشن و رسا است، اگر الله می‌خواست همگی شما را به اجبار هدایت می‌نمود».

اگر قضا و قدر برای کسی دلیل می‌بود، الله تعالی کسانی را که پیغمبران را به دروغ متهم نمودند، عذاب نمی‌کرد، چون قوم نوح، عاد، ثمود، قریه‌های واژگون شده‌ی قوم لوط و قوم فرعون و به تنفیذ حدود بر ظالمان دستور نمی‌داد، به قضا و قدر جز پیرو هوا و بی‌دلیل کسی استدلال نمی‌جوید، هر کس قضا و قدر را دلیل گنهکار برای دفع دشنام و عقوبت می‌داند در صورتی که کسی بر وی ظلم نماید، باید او را دشنام ندهد و عقوبت نکند، بلکه باید کار لذت آفرین و درد آور هردو در نزدش برابر باشد، بین انجام دهنده‌ی نیکی و انجام دهنده‌ی بدی فرقی قائل نشود و این همه در طبیعت، عقل و شریعت ناممکن است.

الله تعالی فرموده است: ﴿أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَٱلۡمُفۡسِدِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلۡمُتَّقِينَ كَٱلۡفُجَّارِ٢٨[ص: ٢٨].

ترجمه: «آیا کسانی را که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته انجام می‌دهند همچون تباهکاران بشمار آوریم و یا اینکه پرهیزگاران را با فاجران برابر داریم»؟

الله تعالی فرموده است: ﴿أَفَنَجۡعَلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ كَٱلۡمُجۡرِمِينَ٣٥[القلم: ٣٥].

ترجمه: «آیا فرمانبرداران را همچون گنهکاران یکسان می‌شماریم»؟

الله تعالی فرموده است: ﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ كَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡيَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ٢١[الجاثية: ٢١].

ترجمه: «آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدی‌ها می‌شوند گمان می‌برند که ما آنان را همچون کسانی بشمار می‌آوریم که ایمان می‌آورند و کارهای پسندیده و خوب انجام می‌دهند، و حیات و ممات و دنیا و آخرت شان یکسان می‌باشد، چه بد قضاوت و داوری می‌کنند»!!

الله تعالی فرموده است: ﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّكُمۡ إِلَيۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ١١٥[المؤمنون: ١١٥].

ترجمه: «آیا گمان برده‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما برگردانیده نمی‌شوید»؟!

الله تعالی فرموده است: ﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى٣٦[القيامة: ٣٦].

ترجمه: «آیا انسان می‌پندارد که او بیهوده به حال خود رها شود، (به کاری دستور داده نشود و از کاری منع نگردد)»؟!

در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است که پیامبر  ج فرمودند: «احْتَجَّ آدَمُ وَمُوسَى عَلَيْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ مُوسَى: يَا آدَمُ، أَنْتَ أَبُو الْبَشَرِ، خَلَقَكَ اللهُ بِيَدِهِ، وَنَفَخَ فِيكَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَسْجَدَ لَكَ مَلَائِكَتَهُ، أَخْرَجْتَنَا وَنَفْسَكَ مِنَ الْجَنَّةِ؟ فَقَالَ لَهُ آدَمُ: أَنْتَ مُوسَى الَّذِي اصْطَفَاكَ اللهُ بِكَلَامِهِ، وَكَتَبَ لَكَ التَّوْرَاةَ بِيَدِهِ، فَبِكَمْ وَجَدْتَ مَكْتُوبًا عَلَيَّ قَبْلَ أَنْ أُخْلَقَ: ﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ١٢١[طه: ١٢١]؟ قال بِأَرْبَعِينَ سَنَةً. فَلِمَ تَلُومُنِي عَلَى أَمْرٍ قَدَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيَّ قَبْلَ أَنْ أُخْلَقَ بِأَرْبَعِينَ سَنَةً؟ قال فَحَجَّ آدَمُ مُوسَى[٧٢]، أي غلبه بالحجة».

ترجمه: «آدم و موسی  أ علیه یکدیگر اعتراض کردند، موسی گفت: ای آدم! تو پدر انسان‌ها هستی، تو را الله به دست خود صورت بخشید و از جانب خود به تو روح دمید و ملائکه‌ی خویش را برای تو در سجده درآورد، چرا خود و ما را از جنت بیرون کردی؟ آدم برایش گفت: تو موسی هستی، آنکه الله تو را برای صحبت خود برگزید، و به دست خود تورات را برایت نوشت، چقدر وقت پیش از پیدایشم فرموده‌ی الله را: ﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ١٢١[طه: ١٢١] «آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد، پس راه گم کرد»، در حقم نوشته یافتی؟

موسی گفت: چهل سال، آدم گفت: پس چرا ملامتم می‌کنی بر کاری که الله بر من چهل سال پیش از پیدایشم نوشته است؟

پیامبر  ج فرمودند: آدم در حجت بر موسی غالب شد».

در این حدیث دو گروه خطا شده است، گروه اولی آن را تکذیب کرده‌اند، بدین پندار که این حدیث تقدیر را دلیل به رفع نکوهش و عقوبت از گنهکار می‌گرداند.

گروه دومی که بدتر است آن حدیث را حجت دانسته‌اند، گهی می‌گوید: تقدیر برای اهل حقیقت آنانی که آن را دیده‌اند، حجت می‌باشد و یا برای کسانی حجت خواهد بود که نظر ندارند ایشان را فعلی باشد و بعضی از مردان گفته‌اند: آدم موسی را مُلزم کرد چون او پدرش بود و یا او توبه نموده بود و یا اینکه گناه در شریعتی و نکوهش در شریعت دیگر بود و یا اینکه آن الزام در دنیا است نه در آخرت.

این توجیهات همه باطل است.

توجیه حدیث اینست که موسی  ÷ پدرش را تنها به خاطر فاجعه‌ای که به سبب خوراک او از درخت ممنوعه‌ی فراگیر اولادش شد، ملامت نمود و برایش گفت: چرا ما و خود را از جنت بیرون کردی؟ نه به خاطر گناه که آدم نموده است و از آن توبه کرده بود، زیرا که موسی می‌دانست: تایب از گناه ملامت نمی‌شود و آدم  ÷ توبه نموده بود، اگر آدم به رفع نکوهش به سبب تقدیر عقیده می‌کرد، نمی‌گفت: ﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣[الأعراف: ٢٣].

ترجمه: «پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کرده‌ایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیان کاران خواهیم بود».

مسلمان مکلف است که در هنگام مصیبت صبر نماید و به تقدیر تسلیم شود و در وقت گناه مغفرت بخواهد و توبه نماید، الله تعالی فرموده است: ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ[غافر: ٥٥].

ترجمه: «پس ای محمد! شکیبایی کن چرا که وعده‌ی الله حق است و آمرزش گناهانت را بخواه».

در این آیه الله پیامبرش را به صبر و شکیبایی بر فاجعه‌ها و به طلب مغفرت از عیب‌ها دستور داده است.

الله تعالی فرموده است: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥ[التغابن: ١١].

ترجمه: «هیچ واقعه و حادثه‌ای جز به فرمان و اجازه‌ی الله رخ نمی‌دهد و هر کس که به الله ایمان داشته باشد، الله دل او را رهنمود می‌گرداند».

ابن مسعود  س گفته است: آن کس شخصی است که بلا و مصیبت بدو می‌رسد و او آن را از طرف الله می‌داند و به آن راضی می‌شود و قبول می‌نماید.

پس مسلمان هرگاه به مصیبتی مانند مرض، ناداری، ذلت و خواری مبتلا شود اگرچند آن مصیبت به سبب گناه کسی دیگری باشد، به حکم و فیصله‌ی الله تعالی صبر کند، مانند کسی که پدرش مال خود را در گناه‌ها مصرف می‌نماید و فرزندانش فقیر و نادار می‌شوند، پس بر آنان لازم است که بر بدبختی خویش صبر کنند، اگر پدر را بخاطر نصیب خود ملامت کنند، پدر تقدیر را به یاد آن‌ها می‌آورد.

صبر بر مصیبت به اتفاق علماء فرض است و راضی بودن به فیصله‌ی الله تعالی بلندتر از مرتبه‌ی صبر می‌باشد و در حکم رضا اختلاف وجود دارد، بعضی فرض دانسته‌اند و بعضی دیگر مستحب گفته‌اند و این رأی درست است و بلندتر از رضا مرتبه‌ی شکر الله‌تعالی بر مصیبت می‌باشد، زیرا که الله تعالی مصیبت را سبب پاکی گناه‌های مصیبت زده، بلندی منزلش، بازگشت و نیایشش به سوی الله تعالی، اخلاصش در اعتماد بر الله تعالی و بالاخره سبب امیدش تنها از الله تعالی می‌گرداند.

لیکن باغیان و گمراهان وقتی مرتکب گناه شوند و پیروی هوس‌های خود را نمایند به تقدیر استدلال می‌جویند و چون نعمت‌ها برای‌شان حاصل گردد کارهای نیک را که سبب باشد، ادعاء می‌نمایند، چنانکه یکی از علماء به کسی گفت: تو در هنگام طاعت قدری (منکر تقدیر) و در هنگام معصیت جبری (منکر اختیار) هستی، هر مذهبی که با هوا و هوست موافقت کند، می‌پذیری.

اهل هدایت و رستگاری هرگاه کار نیکی انجام دهند، در مقابل نعمت الله تعالی را دریافت نمایند و بر اینکه الله تعالی خود بر ایشان انعام نموده است و آنان را مسلمانان، نمازگزاران و متقیان گردانده است، اعتراف می‌نمایند و همچنان گواهی می‌دهند که هیچ جنبش و نیرویی جز به یاری الله تعالی وجود ندارد، بناء با تصدیق تقدیر خود ستائی، منت و اذیت از ایشان رخت می‌بندد و اگر کار بدی از آن‌ها سر زند از الله تعالی مغفرت می‌طلبد و به سوی او باز می‌گردند.

در صحیح بخاری از شداد بن اوس روایت است که گفت: رسول الله  ج فرمودند: «سَيِّدَ الِاسْتِغْفَارِ أَنْ يَقُولَ الْعَبْدُ: اللهُمَّ أَنْتَ رَبِّي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِي وَأَنَا عَبْدُكَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِنِعْمَتِكَ عَلَيَّ، وَأَبُوءُ بِذَنْبِي، فَاغْفِرْ لِي، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ إِلَّا أَنْتَ. مَنْ قَالَهَا إِذَا أَصْبَحَ مُوقِنًا بِهَا فَمَاتَ مِنْ لَيْلَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ».

ترجمه: «بلندترین استغفار گفتن این دعا است: ای الله! تو پروردگار من هستی، جز تو معبودی بر حق وجود ندارد، تو مرا پیدا کرده‌ای و من بنده‌ی تو هستم و من بر عهده و وعده‌ا‌ی که به تو داده‌ام به اندازه‌ی توان خود استوارم، به تو پناه می‌خواهم از شرّ آنچه انجام داده‌ام، به نعمتی که بر من لطف فرموده‌ای اعتراف می‌نمایم و به گناه خویش هم اعتراف می‌نمایم، پس برای من مغفرت کن، چه گناه‌ها را جز تو کسی دیگر مغفرت نمی‌کند و فرمودند: این دعا را اگر کسی صبح مطمئنانه بگوید و در شب آن روز بمیرد به جنت می‌رود».

در حدیث صحیح ابوذر  س از پیامبر  ج، و آن‌جناب از پروردگارش روایت می‌کند، که خداوند متعال فرموده است: «يَا عِبَادِي إِنِّي حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِي، وَجَعَلْتُهُ بَيْنَكُمْ مُحَرَّمًا، فَلَا تَظَالَمُوا، يَا عِبَادِي إِنَّكُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا وَلَا أُبَالِي، فَاسْتَغْفِرُونِي أَغْفِرْ لَكُمْ، يَا عِبَادِي كُلُّكُمْ جَائِعٌ، إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُهُ، فَاسْتَطْعِمُونِي أُطْعِمْكُمْ، يَا عِبَادِي كُلُّكُمْ عَارٍ، إِلَّا مَنْ كَسَوْتُهُ، فَاسْتَكْسُونِي أَكْسُكُمْ، يَا عِبَادِي كُلُّكُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْتُهُ، فَاسْتَهْدُونِي أَهْدِكُمْ، يَا عِبَادِي إِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّي فَتَضُرُّونِي وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِي، فَتَنْفَعُونِي، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِرَكُمْ وَإِنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ، مَا زَادَ ذَلِكَ فِي مُلْكِي شَيْئًا، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِرَكُمْ وَإِنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ، مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِي شَيْئًا، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِرَكُمْ وَإِنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ قَامُوا فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلُونِي فَأَعْطَيْتُ كُلَّ إِنْسَانٍ مَسْأَلَتَهُ، مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِمَّا عِنْدِي إِلَّا كَمَا يَنْقُصُ الْبَحْرَ يُغْمَسُ فِيهِ الْمِخْيَطُ غَمْسَةً وَاحِدَةً، يَا عِبَادِي إِنَّمَا هِيَ أَعْمَالُكُمْ أُحْصِيهَا لَكُمْ، ثُمَّ أُوَفِّيكُمْ إِيَّاهَا، فَمَنْ وَجَدَ خَيْرًا، فَلْيَحْمَدِ اللهَ وَمَنْ وَجَدَ غَيْرَ ذَلِكَ، فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ»[٧٣].

ترجمه: «ای بندگانم، من ظلم و ستم را بر خویش حرام کردم و آن را در میان شما نیز حرام ساختم، پس به یکدیگر ظلم و ستم نکنید، ای بندگانم! شما شب و روز خطا می‌کنید و من همه‌ی گناهان را می‌آمرزم و باک ندارم، از من آمرزش بطلبید تا شما را بیامرزم، ای بندگانم! همه شما گرسنه‌اید مگر آنکه من او را طعام دهم پس از من طعام بخواهید، تا شما را طعام دهم، ای بندگانم! همه‌ی شما برهنه‌اید مگر کسی که من او را بپوشانم، پس از من پوشاک بطلبید تا شما را بپوشانم، ای بندگانم! همه شما گمراهید جز آنکه من او را هدایت کرده‌ام، پس از من هدایت طلبید، تا شما را هدایت و رهنمون کنم، ای بندگانم! شما به من قدرت ضرر رساندن ندارید تا به من ضرر برسانید و هم شما قدرت نفع رساندن به من ندارید تا به من نفع رسانید، ای بندگانم! اگر اول و آخر و انس و جن شما بر پرهیزگارترین قلب یک مرد شما باشد، این امر به ملک من چیزی نمی‌افزاید، ای بندگانم! اگر اول و آخر و انس و جن شما بر عاصی‌ترین قلب یک مرد شما باشد، این امر به ملک من چیزی نقصان نمی‌آورد، ای بندگانم! اگر اول و آخر و انس و جن شما در یک میدان جمع شوند و از من درخواست کنند، به هر فرد خواسته‌اش را بدهم بر آوردن خواسته‌ی همه، از آنچه در نزد من است، کم نمی‌کند، مگر به اندازه‌ی کم شدن بحر چون سوزن در آن فرو برده شود (یعنی در خزانه‌های الله‌تعالی کمی نمی‌آید)؛ ای بندگانم! یقینا این اعمال شما است که آن را برمی‌شمارم، و شما را به نتایج آن می‌رسانم پس اگر کسی خیری یافت باید حمد و ثنای الله تعالی را گوید و اگر کسی شری یافت جز خود کسی را ملامت نکند.

[٧٢]- روایت بخاری و مسلم از ابوهریره  س.

[٧٣]- روایت مسلم با اندک اختلاف در الفاظ.