دلیل عوام بر ولایت شخصی
دلیل اکثر عوام در اعتقاد داشتن به ولایت شخصی اینست که او بعضی اسرار را فاش میکند و یا برخی کارهای فوق العاده انجام میدهد، چون به کسی اشاره کند آنکس میمیرد و یا به هوا تا مکه مکرمه یا جای دیگر پرواز مینماید و یا گهی بر آب در حرکت میافتد و یا آفتابهای را از هوا پرآب مینماید و یا بعض اوقات نفقهاش از غیب بدو میرسد و یا احیانا از نظر مردم پنهان میگردد و یا بعضی مردم در وقت نبودنش از او یاری میطلبند، او به کمک آنها میرسد و یا مردم را از مال دزدی شده، یا از حال غایب، یا مریض ایشان و یا امثال آن خبر میدهد.
در هیچ یک از این کارها دلیلی وجود ندارد که صاحب آن ولی الله باشد، بلکه اولیاءالله همه متفقاند بر اینکه اگر شخصی در هوا پرواز نماید و یا روی آب حرکت کند نباید به کار او فریب خورد، تا اطاعتش از پیامبر ج و موافقتش با اوامر و نواهی آنجناب ملاحظه نگردد.
کرامات اولیاء بزرگتر از کارهای ذکر شده است، آن کارهای فوقالعاده اگرچه صاحب آنها شاید ولی الله باشد، احتمال میرود که عدوّ الله بوده، باشد به جهت اینکه همچون کارهای فوق العاده در برخی کافران، مشرکان، اهل کتاب، منافقان و اهل بدعت وجود داشته است و به واسطهی شیطانها صورت میگیرد، بناء ولی الله پنداشتن هر که در وی چیزی از آن کارها ملاحظه گردد نارواست، اولیاء الله با صفات، اعمال و احوالی که در قرآن و سنّت بیان شده است، سنجش میشوند و با نور ایمان و قرآن و درستی عقیدهی قلبی و اعمال ظاهری اسلامی شناخته میشوند.
بطور مثال گهی کارهای فوق العاده در شخصی دیده میشود که طهارت نمیگیرد، نمازهای فرضی را اداء نمینماید، بلکه با کثافاتها آمیزش دارد و با سگها زیست مینماید و در تشنابها(دستشویی)، خاکروبه جاها، قبرستانها، و سرگین گاهها منزل میگزیند، از او بوی بد بلند میشود، طهارت شرعی را ترک کرده است و خود را پاک نمینماید، در حالی که پیامبر ج فرمودهاند: «لَا تَدْخُلُ الْمَلائِكَةُ بَيْتًا فِيهِ جُنُبٌ وَلا كَلْبٌ»[٤٣].
ترجمه: «ملائکه در خانهای که در آن جنب و سگ باشد، داخل نمیشوند».
در ارتباط به تشنابها آنجناب فرمودهاند: «إِنَّ هَذِهِ الْحُشُوشَ مُحْتَضَرَةٌ»[٤٤].
ترجمه: «در تشنابها شیطانها حاضر میشوند».
و راجع به پیاز و سیر فرمودهاند: «مَنْ أَكَلَ مِنْ هَاتَيْنِ الشَّجَرَتَيْنِ الْخَبِيثَتَيْنِ فَلَا يَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا يَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ»[٤٥].
ترجمه: «هر آنکه از این دو بوته بدبوی (پیاز و سیر) بخورد به مسجد ما نزدیک نشود، زیرا که ملائکه اذیت میشوند، از آنچه فرزند آدم اذیت میشود».
و آنجناب فرمودهاند: «إِنَّ اللهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا»[٤٦].
ترجمه: «یقیناً الله پاک است، جز پاکی چیزی دیگر را نمیپذیرد».
همچنان فرمودهاند: «إِنَّ اللهَ نَظِيفٌ يُحِبُّ النَّظَافَةَ»[٤٧].
ترجمه: «یقیناً الله نظیف است، نظافت و پاکی را دوست دارد».
آنجناب فرمودهاند: «خَمْسٌ فَوَاسِقُ، يُقْتَلْنَ فِي الْحِلِّ وَالْحَرَمِ: الْحَيَّةُ، وَالْفَأْرَةُ، وَالْغُرَابُ، وَالْحِدَأَةُ، وَالْكَلْبُ الْعَقُورُ»[٤٨] در روایتی «الْحَيَّةُ وَالْعَقْرَبُ»[٤٩].
ترجمه: «پنج حیوان سخت موذیاند که در حرم و خارج آن کشته میشوند: آنها: مار، موش، زاغ، زغن (گنجشک سیاه و موش ربا) و سگ گزنده میباشند» و در روایت دیگری: «مار و گژدم آمده است».
رسول الله ج به کشتن سگها امر فرمودهاند، گفتهاند: «مَنِ اقْتَنَى كَلْبًا لَا يُغْنِي عَنْهُ زَرْعًا وَلَا ضَرْعًا، نَقَصَ مِنْ عَمَلِهِ كُلَّ يَوْمٍ قِيرَاطٌ»[٥٠].
ترجمه: «هر آنکه سگی را نگاه کند، منفعتی به حراست زراعت و مواشی او نمیرساند، هر روز یکمقدار از ثواب عملش کم میشود».
همچنان فرمودهاند: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِكَةُ رُفْقَةً فِيهَا كَلْبٌ»[٥١].
ترجمه: «ملائکه با کاروانی سگدار همراه نمیشوند» و هکذا فرمودهاند: «إِذَا وَلَغَ الْكَلْبُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْسِلْهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِحْدَاهُنَّ بِالتُّرَابِ»[٥٢].
ترجمه: «چون سگ در ظرف کسی از شما دهن بزند، پس آن ظرف را هفت مرتبه که یکمرتبهاش با خاک باشد، بشوید».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٥٧﴾[الأعراف: ١٥٦-١٥٧].
ترجمه: «و رحمت من همه چیز را دربر گرفته است، اما در آخرت آن را برای کسانی مقرر خواهیم داشت که پرهیزگاری کنند و زکات بدهند و به آیات ما ایمان بیاورند، به کسانی که پیروی میکنند از رسول الله، پیغمبر امی که وصف او را در تورات و انجیل نگاشته مییابند، او آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت باز میدارد و پاکیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاکیها را بر آنان حرام میسازد و بار سنگین را فرو میاندازد و بند و زنجیر احکام طاقت فرسا را از ایشان بدر میآورد، پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند و وی را یاری دهند و از نوری پیروی کنند که همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند».
[٤٣]- روایت ابوداود و نسایی از علی س.
[٤٤]- روایت ابوداود از زید بن ارقم س.
[٤٥]- روایت بخاری و مسلم از جابر عبدالله ب با تفاوت اندک در الفاظ.
[٤٦]- روایت مسلم از ابوهریره س.
[٤٧]- روایت ترمذی از سعید بن المسیب /.
[٤٨]- روایت مسلم از عایشه ل.
[٤٩]- روایت مسلم از یکتن از خانمهای پیامبر ج.
[٥٠]- روایت امام بخاری و امام مسلم از سفیان بن ابی زهیر.
[٥١]- روایت مسلم و ابوداود و احمد از ابوهریره س.
[٥٢]- روایت بخاری و مسلم از ابوهریره س.